امر به معروف از منظر امام خميني (رحمت الله علیه) :آن مردمي كه دارند حيثيت اسلام را از بين مي برند، حقوق ضعفا را پايمال مي كنند و... را بايد نهي از منكر كرد. *ما همه امروز وظيفه داريم. *امر به معروف و نهي از منكر بر همه مسلمين واجب است. *جلوگيري از منكرات بر همه مسلمين واجب است. *سفارش به حق كه امر به معروف است و نهي از منكر است بر همه مسلمين واجب است. *شما و ما موظفيم كه همه در تمام اموري كه مربوط به دستگاه هاي اجرايي است امر به معروف كنيم و اگر اشخاصي پيدا مي شوند كه خلاف مي كنند، معرفي كنيم به مقاماتي كه براي جلوگيري مهيا هستند و مشكلات را هم تحمل كنيم. از اين جهت كه شما مي خواهيد اطاعت امر خدا بكنيد ، نهي از منكر كنيد ، بزرگترين منكر غلبه اجانب بر ماست اين منكر را بايد نهي كنيد از مخالفتي كه باهم دارند و با ملت دارند و با دشمنان اسلام كه خدا فرموده مراوده نكنيم ، صحبت مي كنند ، الان منكري بالاتر از اين نيست كه مصالح مسلمين را به خطر انداخته است. نهي از منكر اختصاص به روحاني ندارد ، مال همه است ، امت بايد نهي از منكر بكند، امربه معروف بكند. اين كشور بايد همه افرادش آمر به معروف و ناهي از منكر باشند و اعوجاج ها را خودشان رفع كنند. اصل امر به معروف و نهي از منكر براي اين است كه جامعه را اصلاح كند. ما موظفيم كه همه در تمام اموري كه مربوط به دستگاههاي اجرايي است، امر به معروف كنيم . سيد الشهدا (سلام الله عليه) از همان روز اول كه قيام كردند، انگيزه شان اين بود كه معروف را اقامه كنند و منكر را از بين ببرند. امر به معروف از مقام معظم رهبري(مدظله العالی) *امام خميني آمربه معروف وناهي ازمنكر و مجاهد في سبيل الله بود. *مساجد به عنوان پايگاه هاي معنويت و تزكيه و هدايت روز به روز گرم تر و پر رونق تر شود و نشان ايمان و عمل و اخلاق اسلامي در گوشه و كنار جامعه از جمله در مراكز دولتي و ادارات و دانشگاه ها همه را به پيروي از تعاليم نوراني قرآن تشويق نمايد. كتاب خدا در ميان مردم حضور واقعي بيابد و آموختن و تدبير و تعميق درآن ، براي همه به خصوص جوانان و نوجوانان امري رايج و داير گردد. *امر به معروف و نهي ازمنكر يك واجب اسلامي است و بايد در ميان مردم رايج بشود. *امر به معروف و نهي از منكر يعني سوق دادن به نيكي ها و بازداشتن از بدي ها. *استكبار مي خواهد در اين كشور و در ميان اين ملت ، ايمان عميق نباشد، سرگرمي به شهوات باشد«معروف» اسلامي نباشد وآن چه ازنظر اسلام « منكر» است رايج باشد. *وظيفة جوانان حزب اللهي و مؤمن در مقابل كجروي ها و سوء نيت هايي كه در بعضي جاها مشاهده مي شود ، چيست؟ اگر منكر است ، وظيفه نهي از منكر است. منكرات، هم اخلاقي ، هم سياسي و هم اقتصادي است . همه جا هم ، جاي نهي از منكر است . يك دانشجو هم مي تواند در محيط درس و علم ، نهي از منكر كند . یک هنرمند هم با وسایل هنری خود می تواند نهی از منکر کند. روحانيون در محيطهاي مختلف يكي از مهمترين عوامل نهي از منكر و امر به معروف هستند. نمي شود اين واجب الهي را در دايره كوچك محدود كرد. اين كار ، كار همه است. هركس جايگاهي دارد ، اينكه كجا بايد نهي از منكر بكنيد و در مقابل كدام منكر مي توانيد مقاومت بكنيد و بايستيد و كدام را مي شناسيد ، مهم است؛ كار ، كار مردمي است. البته علماي دين بايد مردم را هدايت و راهنمائي كنند ؛ كيفيت نهي از منكر را براي مردم بيان كنند و منكر را براي آنها شرح بدهند. در جامعه اسلامي ، تكليف عامه مردم امر به معروف و نهي از منكر با لسان است ؛ اما اگر كار به برخورد بكشد ، آن ، ديگر بعهده مسئولين است كه بايد وارد بشوند و آنها ، اينكار را بكنند. امر به معروف و نهي از منكر فقط اين نيست كه ما براي اسقاط تكليف ، دو كلمه بگوييم ؛ آن هم در مقابل منكراتي كه معلوم نيست مهمترين منكرات باشند. همه بايد امر به معروف و نهي از منكر بكنند، الان هم عرض مي كنم ، نهي از منكر كنيد . اين واجب است امروز امر به معروف و نهي از منكر، هم مسئوليت شرعي و هم مسئوليت انقلابي و سياسي شماست. به من نامه مي نويسند، بعضي تلفن مي كنند و ميگويند ما نهي از منكر مي كنيم اما مامورين رسمي ، طرف ما را نمي گيرند؛ طرف فرد مقابل را مي گيرند . من عرض مي كنم مامورين رسمي چه مامورين انتظامي و چه مامورين قضائي حق ندارند از مجرم دفاع بكنند . مأمورین باید از آمر و ناهی شرع، دفاع بکنند. دستگاه حكومت ما بايد از آمر و ناهي از منكر دفاع بكنند، اين وظيفه است. *آيا معناي امر به معروف اين است كه اين واجب به اين عظمت را كه قوام هرچيز به اوست ، بياورند در يك دايره اي محدود در خيابانهاي تهران . اين است معناي حضور نيروهاي مومن در صحنه هاي گوناگون جامعه؟ نه خير، قضيه بالاتر از اين حرفهاست. مهمترين وظيفه اي كه در صراط امر به معروف و نهي از منكر وجود دارد اين است كه بايد نيروهاي مومن و حزب الله و آمر به معروف و ناهي از منكر و آنهايي كه انگيزه دارند ، بايد در نظام اسلامي در صحنه باشند و همه جا بايد حضور داشته باشند. همه مردم بايد وظيفه امر به معروف ونهي از منكر را براي خود قائل باشند و با لحن مناسب محل خلاف و گناه را به خاطي تذكر دهند . وانجام اين امر ، در مرحله عمل واقدام تنها با اجازه حكومت بايد انجام شود. امر به نيكي وصلاح ونهي از بديها ، مفاسد وتخلفات ، از نظر قرآن كريم واسلام ، تضمين كننده خط صحيح و راه راست است. هر كس به اندازه وسعت وجودي وشعاع قدرت خود ، مسئول است ونبايد در مقابل تخلفات ، بدعت گذاريها ، از ميان رفتن سنت ها وزمينه سازيهايي كه براي تهاجم دشمن صورت مي گيرد ، بي تفاوت باقي بماند . نقش امر به معروف و نهي از منكر در ايران اسلامي ، روز به روز حياتي تر مي شود. خطاب كردن متخلف و بهره گرفتن از زبان ، در نهي او از تخلف و امر وي به معروف ، يك واجب الهي است. استفاده از زبان در انجام اين مهم ، مبتني بر حكمت و مصلحت است ؛ زيرا اثر توالي امر و نهي زباني در انسانها حتي با زبان خودش ،همانند اثر توالي قطرات آب در سنگ و صخره است كه در آن نفوذ كرده وسر انجام به درون آن راه مي يابد. در مسايل جهاني، ملت ايران ونظام جمهوري اسلامي موظف به امر به معروف ونهي از منكر هستند. مفهوم امر به معروف و نهي از منكرامر به معروف و نهي از منكر، يك وظيفه عمومي است. البته ما بايد تاسف بخوريم از اينكه معناي امر به معروف و نهي از منكر درست تشريح نمي شود. امر به معروف ، يعني ديگران را به کارهای نیک امر کردن. نهی از منکر، یعنی دیگران را از كارهاي بد نهي كردن . امرو نهي ، فقط زبان و گفتن است ، البته يك مرحله ي قبل از زبان هم دارد كه مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد ، امر به معروف زباني كامل خواهد شد. فوايد امر به معروف و نهي از منكراگر معناي امر به معروف و نهي از منكر و حدود آن براي مردم روشن بشود ، معلوم خواهد شد يكي از نوترين ، شيرين ترين ، كار آمد ترين و كار سازترين شيوه هاي تعامل اجتماعي ، همين امر به معروف و نهي از منكر است و بعضي ها ديگر در نمی آيند بگويند ( آقا ! اين فضولي كردن است )! نه ، اين همكاري كردن است ، اين نظارت عمومي است ، اين كمك به شيوع خير است ؛ اين كمك به محدود كردن بدي و شر است ؛ كمك به اين است كه در جامعه اسلامي گناه ، گناه بماند. بدترين خطرها اين است كه يك روز در جامعه ، گناه به عنوان ثواب معرفي بشود ؛ كار خوب به عنوان كار بد معرفي بشود و فرهنگها عوض بشود. وقتي كه امر به معروف و نهي از منكر در جامعه رايج شد ، اين موجب مي شود كه گناه در نظر مردم هميشه گناه بماند و تبديل به ثواب و كار نيك نشود . بدترين توطئه ها عليه مردم اين است كه طوري كار كنند و حرف بزنند كه كارهاي خوب – كارهايي كه دين به آن امر كرده است و رشد و صلاح كشور در آنهاست – در نظر مردم به كارهاي بد ، و كارهاي بد به كارهاي خوب تبديل شود اين خطر خيلي بزرگي است . بنابر اين اولين فايده ي امر به معروف ونهي از منكر همين است كه نيكي و بدي ، همچنان نيكي و بدي بماند . فايده ديگرش اين است كه وقتي در جامعه گناه منتشر بشود و مردم با گناه خو بگيرند ، آنگاه اگر در راس جامعه هركسي بخواهد مردم را به خير و صلاح و معروف و نيكي سوق بدهد، كارش با مشكل مواجه خواهد شد ؛ نمي تواند ؛ يا به آساني نمي تواند ؛ مجبور است با صرف هزينه اي فراوان اين كار را انجام بدهد . نهي از منكر در محيط خانوادهدر محيط خانواده هم مي شود نهي از منكر كرد . در بعضي از خانواده ها حقوق زنان رعايت نمي شود ؛ در بعضي از خانواده ها حقوق جوانان رعايت نمي شود ؛ در بعضي از خانواده ها به خصوص حقوق كودكان رعايت نمي شود؛ اينها را بايد به آنها تذكر داد و از آنها خواست. حقوق آنها را تضيع كردن ، فقط به اين هم نيست كه انسان به آنها محبت نكند؛ نه، سوء تربيتها، بي اهتماميها ، نرسيدنها ، كمبود عواطف و ازاين قبيل چيزها هم ظلم به آنهاست. منكرات رايج در جامعه منكراتي كه در سطح جامعه وجود دارد و مي شود از آنها نهي كرد و بايد نهي كرد ، از جمله اينهاست : اتلاف منابع عمومي ، اتلاف منابع حياتي ، اتلاف برق، اتلاف وسايل سوخت، اتلاف مواد غذايي ، اسراف در آب و اسراف در نان . ما اين همه ضايعات نان داريم؛ اصلاً اين يك منكر است ؛ يك منكر ديني است؛ يك منكر اقتصادي و اجتماعي است؛ نهي ازاين منكر هم لازم است ؛ هر كسي به طريقي كه مي تواند؛ يك مسؤول يك طور مي تواند، يك مشتري نانوايي يك طور مي تواند، يك كارگر نانوايي طور ديگر مي تواند. طبق بعضي از آمارهايي كه به ما دادند، مقدار ضايعات نان ما برابر است با مقدار گندمي كه از خارج وارد كشور مي كنيم ! آيا اين جاي تاسف نيست ؟! همه اينها منكرات است و نهي از آنها لازم است. طبق نهج البلاغه ، اميرالمومنين (ع) نهي از اينها را يكي از محورهاي اصلي توصيه هاي خود قرار داده است . در باب مسئولان . در باب عموم مردم هم آنها را وادار كردن به حضور، به فعاليت و احساس مسئوليت در مسائل اجتماعي ، با همين امر به معروف و نهي از منكر. گستردگي حوزه نهي از منكرنهي از منكر در همه زمينه هاي مهم وجود دارد؛ مثلاً كارهايي كه افراد توانا دستشان مي رسد و انجام مي دهند؛ همين سوء استفاده ي از منابع عمومي ؛ همين رفيق بازي در مسائل عمومي كشور، در باب واردات، در باب شركتها و در باب استفاده اي از منابع توليدي و غيره؛ همين رعايت رفاقتها از سوي مسئولان، يك وقت دو نفر تاجر و كاسب هستند و با هم همكاري و رفاقت مي كنند، آن يك حكم دارد ؛ يك وقت هست كه آن كسي كه مسئول دولتي است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست ، با يك نفر رابطه ي ويژه برقرار مي كند؛ اين آن چيزي است كه ممنوع و گناه و حرام است و نهي از آن بر همه ي كساني كه اين چيزها را فهميده اند – در خود آن اداره ، در خود آن بخش، بر مافوق او ، بر زير دست او ، واجب است ؛ تا فضا براي كسي كه اهل سوء استفاده است ، تنگ بشود. امر به معروف نسبت به مسئولانالبته امر به معروف و نهي از منكر حوزه هاي گوناگوني دارد كه باز مهمترينش حوزه مسئولان است ؛ يعني شما بايد ما را به معروف امر، و از منكر نهی كنيد. مردم بايد از مسئولان، كار خوب بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا ؛ بلكه بايد از آنها بخواهند. اين مهترين حوزه است؛ البته فقط اين حوزه نيست ؛ حوزه هاي گوناگوني وجود دارد. خطرات ترك امر به معروف و نهي از منكريكي از موجبات ناكامي تلاش اميرالمومنين (ع) با آن قدرت و عظمت – در ادامه اين راه ، كه بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد ن همين بود . اين روايت تكان دهنده و عجيبي است ؛ مي فرمايد: ( لتاُمرن با لمعروف و لتنهن عن المنكر او ليسلطن ا... عليكم شراركم فيدعو خياركم فلا يستجاب لهم ) بايد امر به معروف و نهي از منكر را ميان خودتان اقامه كنيد ، رواج بدهيد و نسبت به آن پاي بند باشيد ؛ اگر نكرديد ، خدا اشرار و فاسدها و وابسته ها را بر شما مسلط مي كند؛ يعني زمام امور سياست كشور به مرور به دست امثال حجاج بن يوسف خواهد افتاد! همان كوفه يي كه اميرالمومنين (ع) در راس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهي مي كرد و در مسجدش خطبه مي خواند، به خاطر ترك امر به معروف و نهي از منكر، به مرور آن جايي رسيد كه حجاج بن يوسف ثقفي آمد و در همان مسجد ايستاد و خطبه خواند و به خيال خود مردم را موعظه كرد! حجاج چه كسي بود؟ حجاج كسي بود كه خون يك انسان در نظر او ، با خون يك گنجشك هيچ تفاوتي نداشت! به همان راحتي كه يك حيوان و يك حشره را بكشند، حجاج يك انسان را مي كشت . يك بار حجاج دستور داد و گفت همه مردم كوفه بايد بيايند و شهادت بدهند كه كافر هستند و از كفر خودشان توبه كنند ؛ هر كس بگويد نه، گردنش زده مي شود . با ترك امر به معروف و نهي از منكر ، مردم اينگونه دچار ظلمهاي عجيب و غريب و استثنايي و غير قابل توصيف و تشريح شدند . وقتي كه امر به معروف و نهي از منكر ، نشود و در جامعه خلافكاري ، دزدي ، تقلب و خيانت رايج گردد بتدريج جزو فرهنگ جامعه بشود ، زمينه براي روي كار آمدن آدمهاي ناباب فراهم خواهد شد. امر و نهي صادقانهوقتي كه شما براي كمك به نظام اسلامي مردم را به نيكي امر مي كنيد - مثلاً احسان به فقرا ، صدقه، راز داري ، محبت ، همكاري ، كارهاي نيك ، تواضع ، حلم ، صبر - و مي گوييد اين كارها را بكن ، هنگامي كه دل شما نسبت به اين معروف ، بستگي و شيفتگي داشته باشد ، اين امر شما ، امر صادقانه است . وقتي كسي را از منكر نهي مي كنيد - مثلاً ظلم كردن ، تعرض كردن ، تجاوز به ديگران، اموال عمومي را حيف و ميل كردن ، دست درازي به نواميس مردم ، غيبت كردن ، دروغ گفتن، نمامي كردن ، توطئه كردن ، عليه نظام اسلامي كار كردن ، با دشمن اسلام همكاري كردن – و مي گوييد اين كارها را نكن ، وقتي كه در دل شما نسبت به اين كارها بغض وجود داشته باشد ، اين نهي ، يك نهي صادقانه است و خود شما هم طبق همين امر و نهي تان عمل مي كنيد. اگر خداي ناكرده دل با زبان همراه نباشد ، آنگاه انسان مشمول اين جمله مي شدكه ( لعن ا... الامرين با المعروف التاركين له) كسي كه مردم را به نيكي امر مي كند ، اما خود او به آن عمل نمي كند ، مردم از بدي نهي مي كند ، اما خود او همان بدي را مرتكب مي شود؛ چنين شخصي مشمول لعنت خدا مي شود؛ این چیز خیلی خطرناکی خواهد شد. . نباید فقط به نهی از منکر پرداختدر مسأله ی امر به معروف و نهی از منکر، فقط نهی از منکر نیست؛ امر به معروف و کارهای نیک هم هست. برای جوان، درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک، همکاری اجتماعی، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات خوب در زندگی همه جزو چیزهای خوب است. برای یک مرد، برای یک زن و برای یک خانواده، وظایف خوب و کارهای بزرگی وجود دارد. هر کسی را که شما به یکی از این کارهای خوب امر بکنید - به او بگویید و از او بخواهید - امر به معروف است. نهی از منکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست. تا می گوییم نهی از منکر، فوراً در ذهن مجسم می شود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکی باید بیاید و او را نهی از منکر کند، فقط این نیست. نظام امر به معروفيك نكته را هم مي خواهم ياد آوري كنم ، و آن نظام امر به معروف ونهي از منكر است . امر به معروف ونهي از منكر واجب حتمي است ، فقط من وشما به عنوان مسئولان كشور وظيفه مان در باب امر به معروف ونهي ازمنكر سنگين تر است. بايد از شيو ه ها و وسايل مناسب استفاده كنيم ؛ اما آحاد مردم هم وظيفه درند . با چهارتا مقاله در فلان روزنامه ، واجب امر به معروف نه از وجوب مي افتد ، نه ارزش تاثير گذاري اش ساقط مي شود . قوام ورشد و كمال و صلاح ، وابسته ي به امر به معروف ونهي از منكر است ؛ اينهاست كه نظام را هميشه جوان نگه مي دارد . حالا كه نظام ما بيست يك ساله و جوان است و در مقايسه با نظام فرتوت هفتاد ساله ي پير كمونيستي در شوروي به طور طبيعي هم جوان است ، اما اگر صد سال هم بر چنين نظامي بگذرد ، چنانچه امر به معروف باشد وشما وظيفه ي خودتان بدانيد كه اگر منكري را در هر شخصي ديديد ، او را از اين منكر نهي كنيد، آنگاه اين نظام اسلامي هميشه تر وتازه وبا طراوت وشاداب مي ماند . اميرالمومنين (علیه السلام) شهيد امر به معروف و نهي از منكروظيفه بزرگي بر دوش ما قرار دارد. اميرالمومنين (علیه السلام) جان مبارك خود را بر سر اين كار گذاشت؛ همچنان كه تمام عمر خود را از وقتي كه مي توانست تلاشي بكند- از همان وقتي كه اسلام آورد، از اوان كودكي تا آخر عمر ؛ چه دوران مكه ، چه دوران مدينه ، چه دوران بعد ، چه در دوران خلافت – در همين راه مصرف كرد و يك آن از مجاهدت و تلاش در راه خدا باز نايستاد. براي انسان والايي كه مي خواهد بر فراز همه ي پديده هاي عالم وجود پرواز بكند و هيچ چيز پابند او نباشد و او را اسير نكند، اسوه ي حقيقي ، اميرالمومنين (علیه السلام) است توصیه به مسوولانيك نكته را مي خواهم ياد آوري كنم ، و آن نظام امر به معروف ونهي از منكر است . امر به معروف ونهي از منكر واجب حتمي است ، فقط من وشما به عنوان مسئولان كشور وظيفه مان در باب امر به معروف ونهي ازمنكر سنگين تر است. بايد از شيو ه ها و وسايل مناسب استفاده كنيم ؛ اما آحاد مردم هم وظيفه دارند . با چهارتا مقاله در فلان روزنامه ، واجب امر به معروف نه از وجوب مي افتد ، نه ارزش تاثير گذاري اش ساقط مي شود . قوام ورشد و كمال و صلاح ، وابسته ي به امر به معروف ونهي از منكر است ؛ اينهاست كه نظام را هميشه جوان نگه مي دارد . حالا كه نظام ما بيست يك ساله و جوان است و در مقايسه با نظام فرتوت هفتاد ساله ي پير كمونيستي در شوروي به طور طبيعي هم جوان است ، اما اگر صد سال هم بر چنين نظامي بگذرد ، چنانچه امر به معروف باشد وشما وظيفه ي خودتان بدانيد كه اگر منكري را در هر شخصي ديديد ، او را از اين منكر نهي كنيد، آنگاه اين نظام اسلامي هميشه تر وتازه وبا طراوت وشاداب مي ماند . طرف امر به معروف و نهي از منكر فقط طبقه ي عامه ي مردم نيستند؛ حتي اگر در سطوح بالا هم هستند، شما بايد به او امر كنيد ؛ نه اينكه از او خواهش كنيد؛ بايد بگوئيد: آقا نكن ؛ اين كار يا اين حرف درست نيست. امر ونهي بايد با حالت استعلاء باشد . البته اين استعلاء معنايش اين نيست كه آمران حتماً بايد بالاتر از ماموران ، وناهيان بالاتر از منهيان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف ، مدل امر ونهي است ؛ مدل خواهش وتقاضا وتضرع نيست . نمي شود گفت كه خواهش مي كنم شما اين اشتباه را نكنيد ؛ نه ، بايد گفت آقا ! اين اشتباه را نكن ؛ چرا اشتباه مي كني؟ طرف ، هر كسي هست - حالا بنده كه طلبه حقيري هستم – از بنده مهمتر هم باشد ، او هم مخاطب امر به معروف ونهي از منكر قرار مي گيرد. با چهارتا مقاله در فلان روزنامه ، واجب امر به معروف نه از وجوب مي افتد ، نه ارزش تاثير گذاري اش ساقط مي شود . قوام ورشد و كمال و صلاح ، وابسته ي به امر به معروف ونهي از منكر است. سخنانی از مقام معظم رهبری پیرامون امر به معروف و نهی از منکراو [امام خمینی] آمر به معروف و ناهی از منکر و مجاهد فی سبیل الله بود.[1] امر به معروف و نهی از منکر، یادآوری یک واجب فراموش شده: ما باید خود را به سرچشمهی اسلام برسانیم تا زندگی به تمامی، شیرین شود؛ قرآن کریم میفرماید: «الّذین ان مکّناهم فی الارض اقاموا الصّلوه و اتوا الزّکوه و امروا بالمعروف و نهوا عنالمنکر»[2]. من میخواهم این واجب فراموش شدهی اسلام را بهیاد شما و ملت ایران بیاورم: امربهمعروف و نهیازمنکر، همهی آحاد مردم باید وظیفهی امر کردن به کار خوب و نهی کردن از کار بد را برای خود قایل باشند؛ این، تضمینکنندهی حیات طیبه در نظام اسلامی خواهد بود؛ عمل کنیم تا آثارش را ببینیم؛ امربهمعروف، یک مرحلهی گفتن و یک مرحلهی عمل دارد؛ مرحلهی عمل، یعنی اقدام با دست و با زور، این مرحله، امروز به عهدهی حکومت است و باید با اجازهی حکومت انجام بگیرد ولاغیر. اما گفتن با زبان، بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند. روزی بود که اگر کسی، کار خلافی مرتکب میشد و دیگری به او اعتراض میکرد، نظام حاکم آن اعتراض را میکوبید. ما دیده بودیم که اگر گناهی انجام میگرفت، گناهکار تشویق میگردید؛ اما معترض به گناه کوبیده میشد! امروز، بهعکس است. امروز، نه اینکه گناه در جامعه نیست؛ هست. زمان حکومت امیرالمؤمنین(علیهالصّلاهوالسّلام) هم در جامعه گناه بود؛ اما مهم این است که نظام و تشکیلات حاکم بر جامعه – آن کسانی که اداره و مدیریت کشور را بر عهده دارند- میل به طرف صلاح دارند و با گناه و تخلف مخالفند. گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایی هم با زبان تند -در مواردی که مفسدهیی به وجود نیاید – گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت. چرا ما از این موضوع غافلیم؟ همهی آحاد مردم، در محیط کسب و خانه و جمع دوستان و در محیط درس و دانشگاه و کلاً در هر جایی که هستند، اگر خلافی را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام میدهی؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبانهای گوناگون و نفسهای مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید؛ چه این تخلف، تخلف شرعی و چه تخلف از قوانین باشد.[3] اعمال و گفتار تفرقهانگیز و دلسردکننده از هر کسی صادر شود، خیانت به امام و اسلام است. از حضرات نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، ائمهی محترم جمعه، گویندگان مذهبی و رسانههای عمومی تقاضا میکنم همگان را به این وظیفهی انقلابی توجه دهند؛ و البته ضمانت اصلی برای این کار، آحاد مردم حزباللَّهاند که با مشاهدهی تخلف از این وظیفهی الهی، موظف به نهی ازمنکر و اعراض از متخلفین میباشند.[4] همهی مسؤولین و دستاندرکاران و مردم، موظف به رعایت حریم مقررات اسلامی میباشند. مردم مسلمان و متشرع، تاکنون نیز در همه جا به همین نحو عمل کرده و پاس وقف را داشتهاند و اگر کسی یا کسانی تخطی نمایند، باید نهیازمنکر و ردع از خلاف شوند.[5] امربهمعروف و نهیازمنکر که یکی از ارکان اساسی اسلام و ضامن برپاداشتن همهی فرایض اسلامی است، باید در جامعهی ما احیا شود و هر فردی از آحاد مردم، خود را در گسترش نیکی و صلاح و برچیده شدن زشتی و گمراهی و فساد، مسؤول احساس کند. ما هنوز تا یک جامعهی کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را بهطور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشهکن سازد، فاصلهی زیادی داریم. این فاصله، باید با همت مردم و تلاش مسؤولان طی شود و پیمودن آن، با همگانی شدن امربهمعروف و نهیازمنکر آسان گردد. مساجد به عنوان پایگاههای معنویت و تزکیه و هدایت، روزبهروز گرمتر و پررونقتر شود و نشان ایمان و عمل و اخلاق اسلامی، در گوشه و کنار جامعه، از جمله در مراکز دولتی و ادارات و دانشگاهها، همه را به پیروی از تعالیم نورانی قرآن تشویق نماید. کتاب خدا در میان مردم حضور واقعی بیابد و آموختن و تدبر و تعمق در آن، برای همه بخصوص جوانان و نوجوانان، امری رایج و دایر گردد. در این مورد، مسؤولیت علما و آگاهان و نویسندگان و گویندگان و رسانههای عمومی، بسی مهم و خطیر است.[6] ما هنوز تا یک جامعهی کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را بهطور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشهکن سازد، فاصلهی زیادی داریم. این فاصله، باید با همت مردم و تلاش مسؤولان طی شود و پیمودن آن، با همگانی شدن امربهمعروف و نهیازمنکر آسان گردد. مساجد به عنوان پایگاههای معنویت و تزکیه و هدایت، روزبهروز گرمتر و پررونقتر شود و نشان ایمان و عمل و اخلاق اسلامی، در گوشه و کنار جامعه، از جمله در مراکز دولتی و ادارات و دانشگاهها، همه را به پیروی از تعالیم نورانی قرآن تشویق نماید. کتاب خدا در میان مردم حضور واقعی بیابد و آموختن و تدبر و تعمق در آن، برای همه بخصوص جوانان و نوجوانان، امری رایج و دایر گردد. در این مورد، مسؤولیت علما و آگاهان و نویسندگان و گویندگان و رسانههای عمومی، بسی مهم و خطیر است.[7] مبارزهی با منکرات، حساس است.[8] امر به معروف و نهی از منکر را اقامه کنید: جوانان در محیط خودشان، امربهمعروف و نهیازمنکر کنند. چرا این واجب -امربهمعروف، امر به کارهای خوب – در جامعهی اسلامی هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمیتواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید. بعضی خیال میکنند تا منکری دیده شد، باید با مشت به سراغش بروند! نه، ما سلاحی داریم که از مشت کارگرتر است. آن چیست؟ سلاح زبان. زبان از مشت خیلی کارگرتر و نافذتر و مؤثرتر است؛ مشت کاری نمیکند. بعضی جوانان به ما نامه مینویسند که اجازه بدهید ما با این تظاهرات منکراتی، مقابله و مبارزه کنیم. خیلی خوب، مقابله بکنید؛ اما چهطور؟ بریزید، طرف مقابل را تکه پاره کنید؟! نه، این نیست. حرف بزنید، بگویید؛ یک کلمه بیشتر هم نمیخواهد؛ لازم نیست یک سخنرانی بکنید. کسی که میبینید خلافی را مرتکب میشود – دروغ، غیبت، تهمت، کینورزی نسبت به برادر مؤمن، بیاعتنایی به محرّمات دین، بیاعتنایی به مقدسات، اهانت به پذیرفتههای ایمانی مردم، پوشش نامناسب، حرکت زشت – یک کلمهی آسان بیشتر نمیخواهد؛ بگویید این کار شما خلافاست، نکنید؛ لازم هم نیست که با خشم همراه باشد. شما بگویید، دیگران هم بگویند، گناه در جامعه خواهد خشکید. چرا کسانی از گفتن ابا میکنند؟ یک عده بر اثر ضعف نفس از گفتن ابا میکنند، یک عده هم خیال میکنند که گفتن فایدهیی ندارد؛ باید با دست جلو بروند! نه، زباناز دست خیلی مهمتر است. امربهمعروف و نهیازمنکر را اقامه کنید؛ نگذاریددر جوامع جوان – چه در مدرسهها، و چه در دانشگاهها – کار به فساد بکشد. این مراکز برای دشمن هدف است. بدانید که نسل جوان این جامعه و این ایران اسلامی زنده است؛ دشمن هم این را بداند. با بودن شما جوانان مؤمن، حجت بر ما تمام است. با همگانی شدن، امر به معروف و نهی از منکر آسان گردد. مساجد به عنوان پایگاههای معنویت و تزکیه و هدایت، روزبهروز گرمتر و پررونقتر شود و نشان ایمان و عمل و اخلاق اسلامی، در گوشه و کنار جامعه، از جمله در مراکز دولتی و ادارات و دانشگاهها، همه را به پیروی از تعالیم نورانی قرآن تشویق نماید. کتاب خدا در میان مردم حضور واقعی بیابد و آموختن و تدبر و تعمق در آن، برای همه بخصوص جوانان و نوجوانان، امری رایج و دایر گردد. در این مورد، مسؤولیت علما و آگاهان و نویسندگان و گویندگان و رسانههای عمومی، بسی مهم و خطیر است.[9] امر به معروف و نهی از منکر یک واجب اسلامی است و باید در میان مردم رایج بشود.[10] «امر به معروف و نهی از منکر» – یعنی سوق دادن به نیکیها و باز داشتن از بدیها-[11] چندی پیش گفتم: «همه، امر به معروف و نهی از منکر کنند.» الآن هم عرض میکنم: نهیازمنکر کنید. این، واجب است.این، مسؤولیت شرعی شماست. امروز مسؤولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست. به من نامه مینویسند؛ بعضی هم تلفن میکنند و میگویند: »مانهیازمنکر میکنیم. اما مأمورین رسمی، طرف ما را نمیگیرند. طرف مقابل را میگیرند!« من عرض میکنم که مأمورین رسمی – چه مأمورین انتظامی و چه مأمورین قضایی – حق ندارند از مجرم دفاع کنند. باید از آمر و ناهی شرعی دفاع کنند. همه دستگاه حکومت ماباید ازآمربه معروف وناهی از منکر دفاع کند.این، وظیفه است.اگر کسی نماز بخواند و کس دیگری به نمازگزار حمله کند، دستگاههای ما از کدامیک باید دفاع کنند؟ از نمازگزار یااز آن کسی که سجّاده رااز زیر پای نمازگزار میکشد؟ امربهمعروف و نهیازمنکر نیز همینطور است. امربهمعروف هم مثل نماز، واجب است. در نهجالبلاغه میفرماید: «و ما اعمال البّر کلها و الجهاد فی سبیلاللَّه عند الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجّی.»[12] یعنی امر به معروف ونهی از منکر، در مقیاس وسیع و عمومی خود، حتی از جهاد بالاتر است؛ چون پایه دین رامحکم میکند. اساس جهاد راامربه معروف ونهیازمنکراستوار میکند. مگر مأمورین و مسؤولین ما میتوانند آمربه معروف وناهی از منکر را بادیگران مساوی قرار دهند؛ چه رسد به اینکه نقطه مقابلاو را تأیید کنند!؟ البته جوان حزباللّهی هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش رابازکند و نگذارد کسی در صفوف او رخنه کند و بهنام امربه معروف ونهیازمنکر، فسادی ایجاد نماید که چهره حزباللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است. من یقین دارم – و تجربههای این چندسال هم نشان داده – تانیروهای مؤمن وحزبالّلهی برای انجام کاری به میدان میآیند، یک عدّه عناصر بدلی و دروغین، با نام اینها در گوشهای فسادی ایجاد میکنند تا ذهن مسؤولین را نسبت به نیروهای مؤمن و حزبالّلهی و مردمی چرکین کنند. مواظب باشید. مسأله امربهمعروف و نهیازمنکر، مثل مسأله نمازاست. یادگرفتنی است. باید بروید یاد بگیرید. مسأله دارد که کجا و چگونه باید امربهمعروف ونهیاز منکر کرد؟ البته من عرض میکنم – قبلاً هم گفتهام – در جامعهاسلامی، تکلیف عامه مردم، امربه معروف ونهیاز منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکلیف مسؤولین است. آنها باید وارد شوند. اما امربهمعروف و نهیازمنکر زبانی، مهمتر است. عاملی که جامعه رااصلاح میکند، همین نهیازمنکر زبانی است. به آن آدم بدکار، به آن آدم خلافکار، به آن آدمی که اشاعه فحشا میکند، به آن آدمی که میخواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، مردم باید بگویند. دهنفر، صدنفر، هزارنفر! افکارعمومی روی وجود و ذهن او باید سنگینی کند. این، شکنندهترین چیزهاست. همین نیروهای مؤمن و بسیجی و حزبالّلهی؛ یعنی همین عامه مردم مؤمن؛ یعنی همین اکثریّت عظیم کشور عزیز ما؛ همینهایی که جنگ را اداره کردند؛ همینهایی که از اوّل انقلاب تا به حال با همه حوادث مقابله کردند، در این مورد مهمترین نقش را میتوانند داشته باشند. همین نیروهای مردمی، که اگر نبودند – این بسیج اگر نبود، این نیروی عظیم حزب اللَّه اگر نبود – در جنگ هم شکست میخوردیم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم دراین چندسال شکست میخوردیم و آسیبپذیر بودیم. کارخانه ما را میخواستند به تعطیلی بکشانند؛ نیروی حزبالّلهی از داخل کارخانه میزد به سینهشان. مزرعه ما را در اوایل انقلاب میخواستند آتش بزنند؛ نیروی حزبالّلهی از همان وسط بیابانها و روستاها و مزارع، میزد توی دهانشان. خیابانها رإ؛ میخواستند به اغتشاش بکشند؛ نیروی حزبالّلهی میآمد سینه سپرمیکرد و در مقابلشان میایستاد. جنگ هم که معلوم است! این، آن نیروی اصلی کشوراست. نظام اسلامی متّکی به این نیروست. اگر مردم؛ یعنی همین نیروهایمؤمن و حزباللّهی، با نظام باشند، با دولت باشند – که هستند بحمداللَّه – اگراین نیروی عظیم و این نیروی بزرگ شکست ناپذیر مردمی در کنار مسؤولین و پشت سر مسؤولین باشد – که بحمداللَّه هست هیچ قدرتی نمیتواند با جمهوریاسلامی مقابله کند.[13] این جامعه اسلامی، باید زنده، هوشیار، آسیبناپذیر، پرامید، آماده مقاومت، آماده ضربهزدن و به صورت یک موجود زنده مقاوم بماند و مقاومت کند. این، چگونه ممکن است؟ این است که بنده موضوع امربهمعروف ونهیازمنکر را مطرح کردم. موضوع امربهمعروف که موضوع جدیدی نیست. این، تکلیف همیشگی مسلمانان است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده میماند. قوام حکومت اسلامی، با امربهمعروف و نهیازمنکر است، که فرمود: اگر این کار نشود، آن وقت «لیسلّطنّ اللَّه علیکم شرارکم فیدعوا خیارکم فلا یستجاب لهم».[14] قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار، به این است که در جامعه امربهمعروف ونهیازمنکر باشد. امربهمعروف فقط این نیست که ما، برای اسقاط تکلیف، دو کلمه بگوییم. آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست از مهمترین منکرات باشند. وقتی یک جامعه را موظّف میکنند که آحادش باید دیگران را به معروف امر و از منکر نهی کنند، این به چه معناست؟ چه وقت ممکن است آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند؟ وقتی که همه، به معنای واقعی در متن مسائل کشور حضور داشته باشند؛ همه کار داشته باشند به کارهای جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منکر شناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است؛ یک حضور عمومی است؛ یک همکاری عمومی است؛ یک معرفت بالا در همه است. امر به معروف، اینهاست. والّا اگر ما امربهمعروف را در یک دایره محدود، آن هم به وسیله افراد معلومی، زندانی کنیم، دشمن هم در تبلیغات خودش بنا میکند سمپاشی کردن؛ که در ایران بناست از این به بعد، نسبت به زنهای بدحجاب، اینطور عمل شود! این واجب به این عظمت را، که قوام همه چیز به آن است، بیاورند در دایرهای محدود، در خیابانهای تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنی که وضع حجابشان مثلاً درست نیست. این است معنای امربهمعروف؟! این است معنای حضور نیروهای مؤمن در صحنههای گوناگون جامعه؟! قضیه، بالاتر از این حرفهاست. تخلّفها یک اندازه و یک نوع نیست. تخلّفها، تخلّفهای فردی نیست. بالاترین تخلّفها، آن تخلّفها و جرایمی است که پایههای نظام را سست میکند. نومید کردن مردم، نومید کردن دلهای امیدوار، کجنشان دادن راه راست، گمراه کردن انسانهای مؤمن و بااخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، کمک کردن به دشمن، مخالفت کردن با احکام اسلامی و تلاش برای به فساد کشاندن نسل مؤمن. امروز دستهایی تلاش میکنند تا فساد را به صورت نامحسوس – نه آن طوری که شما در خیابان آن را ببینید و بفهمید و مشاهده کنید – به شکلهای گروهکی، ترویج کنند و جوانان را به فساد بکشانند؛ پسرها را به فساد بکشانند؛ مردم را به بیاعتنایی بکشانند. منکرات اینهاست؛ منکرات اخلاقی، منکرات سیاسی، منکرات اقتصادی. همهجا، جای نهیازمنکر است. یک دانشجو هم، در محیط درس میتواند نهی از منکر کند. یک کارمند شریف هم، در محیط کار خود میتواند نهیازمنکر کند. یک کاسب مؤمن هم، در محیط کار خود میتواند نهیازمنکر کند. یک هنرمند هم، با وسایل هنری خود، میتواند نهیازمنکر کند. روحانیون در محیطهای مختلف، یکی از مهمترین عوامل نهیازمنکر و امربهمعروفند. نمیشود این واجب بزرگ الهی را در دایرههای کوچک، محدود کرد. کار هم کار همه است. اینطور نیست که مخصوص عدّه خاصی باشد. البته هرکس وظیفهای دارد. من در پیام تشکّری که منتشر شد، عرض کردم: قشرهای مختلف، باید جایگاه خود را در امربه معروف و نهیازمنکر، پیدا کنند. هر کس جایگاهی دارد. کجا باید نهیازمنکر کنید؟ شما در مقابل کدام منکر میتوانید مقاومت کنید و بایستید؟ کدام رامیشناسید؟ کار، کار مردمی است. البته، علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی کنند؛ کیفیّت نهیازمنکر را بیان کنند و منکر را برای آنها شرح دهند. باید خطر را بشناسیم. باید نقاطی را که خطر، از آن نقاط جامعه اسلامی را تهدید میکند، درست بشناسیم. آن عبرتهای قضایای صدر اسلام را برای مردم و برای خودمان، باز کنیم. مهمترین وظیفهای که در صراط امربه معروف ونهیازمنکر وجود دارد، این است که نیروهای مؤمن وآمربهمعروف و ناهیازمنکر و آنهایی که در نظام اسلامی انگیزه دارند، باید در صحنه باشند. همهجا باید حضور داشته باشند. حزبالّلهی بودن، یعنی آماده کار بودن برای انجام تکلیف الهی. این، یک ارزش است؛ یک ارزش انقلابی است. در نظام اسلامی، همه جا، کسی که دارای روحیه حزب الّلهی است بر کسی که دارای روحیه حزب الّلهی نیست، ترجیح دارد.[15] با امربهمعروف و نهیازمنکر؛ که وظیفه شما در داخل محیط کارهایتان و در همه جاهاست. با این روشها، کاری کنید که فضا، فضای اسلامی شود[16] ما به آحاد ملت عزیز عرض کردیم؛ و گفتیم امربهمعروف ونهیازمنکر، این واجبالهیرابرپابدارید. دربینجواناندرسرتاسر کشور، شوروغوغایی به وجودآمد. پس، پیداست که این جوانان متمایلبهامربهمعروف ونهیازمنکرند. بنابراین، وظیفه ما، مسؤولین، قانونگذاران و مجریان است که راه و زمینهرابرایاجرایاینواجبالهی هموار و فراهمکنیم. امروزبحمداللَّه مجلس شورایاسلامی، مجریان، مسؤولین کشور و دستگاه قضایی، همه از خود این ملتند. مبادا در گوشهوکنار، یا در دستگاه انتظامی یا قضایی، کسانیباشندکهراهراجلو آمربه معروف و ناهیازمنکر سدکنند! مباداکسانیباشند که اگرکسی امربهمعروف ونهیازمنکرکرد، ازاوحمایت نکنند، بلکهازمجرم حمایت کنند! البتهخبرهایی ازگوشه وکنارکشور، در بعضی ازموارد به گوش من میرسد. هر جا که بدانم و احساس کنم و خبر اطمینان بخشیپیداکنم که آمربه معروف وناهی از منکر، خدای نکرده موردجفای مأمور و مسؤولی قرارگرفته، خودم واردقضیه خواهم شد. این، آنچیزیاست کهقوام کشور و استقلال کشوررا حفظ خواهدکرد. والّا ما دشمن زیاد داریم. چرادشمنتاامروزنتوانستهاست موییازسراینملت کم کندوبهاینکشورضربه بزند؟ بحمداللَّه ایران اسلامی، با قدرت وصلابتکامل، درمقابلهمهشانایستادوایستادهاست. چرا؟ ایرانکههمانایران صدوپنجاهسال قبلاست! این، به خاطر احساس وظیفه شما، بهخاطرهمینحضور شما، به خاطرهمین روحیه حزب اللّهی شما و به خاطر این است که زنومردمسلمان، تاهمهجا حاضرندازایمان و اسلام وانقلابشان دفاعکنند.اینهاست کهاینکشور را حفظ کرده است. مگر طور دیگری میشود این کشور را، بااین همهدشمن و بدخواه که چشم طمع به منابع زیرزمینی و بازارهای آن دوختهاند، حفظ کرد؟! مگر میشود در مقابلآنها، بدوناین روحیه مقاومتکرد؟! این گونه است که کشور حفظ میشود؛ با امربه معروف ونهیازمنکر. منتهامن دو تذکّر به شماجوانان عزیز – درهرجایکشورکههستید – میدهم. اوّلاً امربهمعروف ونهیازمنکریک واجباست که رودربایستی و خجالتبر نمیدارد.ماگفتیم: اگر دیدیدکسیمرتکب خلافیمیشود، امرکنید به معروف ونهی کنید از منکر. یعنی بهزبان بگویید. نگفتیم مشت وسلاحوقوّت به کار ببرید. اینها لازم نیست. خدایمتعالکهاین واجب رابر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش میداند مصلحت چگونهاست. ماهم تاحدودی حکم و مصالح الهی را درک میکنیم. بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتن و تکرارکردناست. اینکهیک نفربگوید امّا دهنفرساکت بنشینند و تماشاکنند، نمیشود. اگر یکیدچارضعف نفسبشود، یکیخجالت بکشد و یکی بترسد، اینکه نهیازمنکرنخواهدشد. گناهکارهم فقط بدحجاب نیست که بعضی فقط به مسأله بدحجابی چسبیدهاند. این، یکیاز گناهاناست وازخیلیازگناهانکوچکتراست.خلافهایفراوانی از طرف آدمهای لاابالی در جامعه وجوددارد: خلافهایسیاسی، خلافهایاقتصادی، خلاف درکسب وکار، خلاف درکاراداری، خلافهای فرهنگی. اینهاهمهخلافاست. کسیغیبت میکند، کسی دروغ میگوید، کسیتوطئهمیکند، کسیمسخرهمیکند، کسیکم کاریمیکند، کسیناراضیتراشی میکند، کسیمالمردم را میدزدد، کسیآبرویمردم رابرباد میدهد. اینها همه منکراست. درمقابلاینمنکرات، عاملبازدارنده، نهیاست؛ نهیازمنکر. بگویید: »آقا، نکن.« این تکرار »نکن«، برای طرف مقابل، شکننده است. ایننکته اوّل؛ کهنهیازمنکر، ارادهوتصمیم وقدرت وشجاعت لازم دارد، کهبحمداللَّه، درقشرهایمردم ما و در زن و مرد ما وجوددارد. بایدآن را به کاربگیرید .منتظرنباشید کهدستگاههابیایند و کاریبکنند. بعضی ازمردم به اینجا تلفنزدند، نامهنوشتند و سفارشکردندکه»آقا! شماگفتیدنهیازمنکر. سیلپشتیبانیها هم انجام گرفت. اماعملاً کارینشد!« عملاً چه کار میخواستید بشود؟مگرلازم است که اینجاهم دولت وارد شودیادستگاهقضایی مستقیماً واردشود؟خودمردم بایدوارد شوند. خودمردم بایدنهی کنند. البتهدولت، مجلسشورایاسلامی، دستگاهقضایی و نیرویانتظامی، موظّفند که ناهیازمنکر را پشتیبانی کنند. این، وظیفه آنهاست. مباشر کار، خودمردم میتوانند باشند وبایدباشند.بخش عمده قضیه، اینجاست. جوانرزمنده، خانواده شهیدداده، خانواده ایثارگر، خانواده اهل انفاق، مؤمنین نمازخوان و روزه بگیر و مسجد برو، دلسوزان انقلاب، روشنفکران علاقهمند بهمفاهیم اسلامیوانقلابی؛ همه اینها باید در صحنه باشند. تذکّر دوم این است که مواظب باشید کسانی از این واجب الهی، سوء استفاده نکنند. حساب صاف کردنها، به خردهحسابهایگذشته رسیدن، پردهدری، آبروریزی، تعرّضبه نوامیس وعرضومالاینوآن بهبهانه اینواجبالهی، اینها نباید باشد. مردم باید هوشیارباشند.مردم همواره ودرهمه قضایا تیزهوشند. تیزهوشی مردم استکه خیلی از اوقات دستگاهها را متوجّه قضایای گوناگون میکند. درهمینقضایایرذالتهاوموذیگریهای ضدّانقلاب وگروهکها ازروزاوّل تاامروز، غالباً مردم بودند که کمک کردند، مباشرت کردند، تیزبینیکردند، دقّت به خرج دادند، چیزی را دیدندواقدامی راانجام دادند و مسؤولین راهم هدایت کردند.اینجا نیز همانطوراست.خودمردم، با تیزهوشی نباید بگذارند اینواجب الهی و این فریضه بزرگ زمینبماند، یاخدای ناکرده مورد سوء استفادهقرارگیرد.[17] با هر چه که این نظام را سرپا نگهمیدارد، دشمنند. حتّی با شعارهای شما هم دشمنند. آنها شعار امربهمعروف و نهیازمنکر را تمسخر میکنند؛ شعار حزباللّهیگری را تمسخر میکنند و شما را متّهم مینمایند. اما حقیقت این است که همان امربهمعروف و نهیازمنکر و همان حرکت حزباللّهی و همان پایبندی به اصول است که میتواند در مقابل انحرافها و خطاهای فاحش دنیای امروز بایستد. هیچ چیز دیگر نمیتواند. ملتها هم این را میخواهند.[18] بر همین اساس، من تأکید میکنم که جوانان عزیز و مؤمن، آحاد مردم – زن و مرد مسلمان – امربهمعروف و نهیازمنکر را که دو فریضه الهی و جزو ارزشهایی است که میتواند در این جهت، برای ملت ما وسیله بسیار مفید و مؤثّر و پیشبرندهای باشد، فراموش نکنند و دستگاههای مختلف کشور – دستگاههای دولتی وانقلابی – هم سعی کنند که خودشان را هرچه بیشتر، به موازین و اصول انقلابی، اسلامی نزدیک کنند.[19] این بانوان مسلمانی که در اداراتند، باید رفتارشان، لباسشان، زیّشان و منششان مسلمانی باشد؛ و شما در این زمینه تکلیف و مسؤولیت دارید. البته با روش اسلامی؛ با همان شیوهای که نهیازمنکر اسلامی دارد و نه با روشهای غیراسلامی و خشونتهای نادرست. به خدای متعال توکّل کنید و از او کمک بخواهید.[20] کار دنیا به جایی رسیده است که قدرتهای زورگوی عالم، جلو چشم مردم دنیا، معروف را منکر و منکر را معروف میکنند![21] جهاد با همان شکل اسلامیاش – که البته حدودی دارد – ظلم نیست. در جهاد، تعدّی و تجاوز به حقوق انسانها نیست. درجهاد، بهانهگیری و کشتن این و آن نیست. در جهاد، از بین بردن هرکسی که مسلمان نیست دیده نمیشود. جهاد، یک حکم الهی است که بسیار هم با عظمت است. اگر جهاد باشد، ملتها سربلند خواهند شد. بعد میفرماید: «وعلیکم بالتّواصل و التّباذل.» با هم ارتباط داشته باشید. به هم کمک کنید. بذل کنید. «وایاکم والتّدابر والتّقاطع.» به هم پشت نکنید. پیوندها را قطع نکنید. «لاتترکوا الامر بالمعروف والنّهی عن المنکر.» امربمعروف و نهیازمنکر را، هرگز ترک نکنید که اگر ترک کردید «فیولّی علیکم شرارکم.» آنجا که نیکی، دعوت کننده و بدی، نهی کننده نداشته باشد، اشرار برسرکار میآیند و زمام حکومت را دردست میگیرند. اگر مردم به مذموم شمردن بدها و بدیها عادت نکنند، بدها بر سرکار میآیند و زمام امور را در دست میگیرند. »ثم تدعون.« بعد شما خوبها دعا میکنید که «خدایا، ما را ازشرّ این بدها نجات بده!» «فلا یستجاب لکم.» خدا دعای شما را مستجاب نمیکند. این، وصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام است که از اوّل تا آخر، حدود بیست موضوع از مهمترینها را دستچین و بیان فرموده است.[22] امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امربهمعروف و نهیازمنکر است؛ بلکه خودش یک مصداق بزرگ امربهمعروف و نهیازمنکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت میرسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی هم به نتیجه شهادت میرسد؛ برای این هم آماده بود.[23] کارهای خیر مثل اسمش است و از هر چیز دیگر بهتر است. کارهای نیکی که انسان انجام میدهد، از هر آنچه که به ذهن بگذرد، بهتر است. اگر به عیادت مریض میروید، اگر به مؤمن احسان میکنید، اگر در کارها تعاون میکنید، اگر علم میآموزید، اگر به دنیا بیاعتنایید، اگر جهاد فی سبیل اللَّه و یا امربهمعروف و نهیازمنکر میکنید و اگر عبادت خدا را انجام میدهید؛ همهاینها کارهای خیر است. این کارها از همه اموری که به ذهن انسان بگذرد، مثل مال و فرزند و جاه و مقام و دیگر ارزشهای گوناگون بهتر است. هم مرحوم مجلسی و هم صاحب تحف العقول چند احتمال میدهند که یکی از آنها همین احتمال است. احتمالات دیگر هم میدهند که ظاهراً همین احتمال متیقن است.[24] بعضی از این برنامهها، فضای زندگی را قابل زیست میسازد؛ مثل برنامه حکومت، تشکیل دولت، امربهمعروف و نهیازمنکر، دشمنی با ستمگران، خوبی و نیکی با مردمان صالح و مؤمن، کمک به اصلاح امور عمومی جهان و جامعه، کمک به از بین بردن فقر و دیگر برنامههایی که مربوط به سطح جهان و محیط زندگی و جوامع است. مجموع این برنامهها، در این اردوگاه بزرگ و در این دوران زندگی، برای من و شما گذاشته شده است.[25] هر کس باید واعظ خود باشد، خود را مراقبت کند، از تخطّی خود مانع شود، امربهمعروف و نهیازمنکر هم بکند که آن امرخود به معروف و نهی خود از منکر و موعظه کردن خود، بر امر و نهی و موعظه دیگران مقدّم است.[26] نظام اسلامی باید تضمین کند که ارزشهای الهی حاکم باشد. آیه مبارکه «الّذین ان مکّنّاهم فی الارض اقاموا الصّلاه و اتوا الزّکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر[27]»، ناظر به همین معناست؛ چون اگر در محیطی حکّام، فرمانروایان و زمامداران، مردم را به نیکی امر کردند و از بدی باز داشتند و نماز را اقامه کردند، در آن محیط ارزشها رشد میکند.[28] این که ما روی مسأله فساد و فحشا و مبارزه و نهیازمنکر و این چیزها تکیه میکنیم، یک علّت عمدهاش این است که جامعه را تخدیر میکند.[29] عوامل بقا را در اسلام مشاهده کنید! یکی از عوامل بقا، همین عاشوراست. یکی از عوامل بقا، امربهمعروف و نهیازمنکر است. بدیهی است که در جامعه، فساد به وجود میآید. هیچ اجتماع بشری نیست که در آن، فساد به وجود نیاید. این فساد، چگونه باید برطرف شود؟ بعضی کسان تا چشمشان به مظاهر فساد میافتد، میگویند «پس مسؤولین کجایند که بیایند فساد را از بین ببرند؟!» غالباً فسادی را که به چشم میبینند فریاد بر میآورند و سراغ از مسؤولین میگیرند. اما آن فسادی که به چشم دیده میشود، خیلی کوچکتر از فسادهایی است که با چشم ظاهری در کوچه و بازار و خیابان نمیشود دید. کسانی که واردند، میدانند و میفهمند که فسادهای کلان، اغلب از دیدهها پنهان است. لذا محیط جامعه باید به گونهای باشد که اگر در آن فسادی پدیدار شد، فرصت رشد پیدا نکند و زود از بین برود. مثل جریانهای عظیم آب. رودخانههای عظیم دنیا را مشاهده میکنید؟ هر چه در این رودخانهها آلودگی و کثافت بریزند، کمی آن طرفتر، تلاطم آب، سر به سنگ کوبیدن آب و حرکت آب، مواد مضر را از بین میبرد و در عوض، مواد حیاتی تولید میکند. محیط جامعه، باید این گونه باشد. باید چنان زلال باشد که اگر کسی قطره فسادی هم در آن چکاند، خود جامعه، آن را هضم کند و از بین ببرد. چگونه امکانپذیر است؟ با امربهمعروف، با نهیازمنکر و با دعوت به خیر. قرآن میفرماید: «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه.[30]» حکمت، حکمت، حکمت. اندیشه مستحکم را تعبیر به حکمت میکنند. حکمت، که انبیا به آن ممتازند و از آن بندگان برگزیده و صالح است، همان فکر مستحکمی است که هیچ ابزار عقلانی نمیتواند آن را نفی کند و از بین ببرد. هیچ استدلال و تجربهای هم نمیتواند آن را خنثی کند. شما در قرآن به آیاتی که حکمت را معیّن میکند، بنگرید، و ببینید چه چیزهایی است: «ذلک ممّا اوحی الیک ربّک من الحکمه.[31]» چیزهایی است که اگر بشریت تا ابد هم تلاش کند، نمیتواند آنها را رد کند. هیچ منکری، هیچ مغرضی، هیچ معاندی نمیتواند در ردّ آنها بکوشد. حکمت یعنی مستحکمترین افکار و اندیشهها. اینکه حکما، حکمت را «صیروره الانسان عالما مضاهیا للعالم الحسّی[32]» میگویند، همان است. یعنی چنان افکار برجسته و مستحکم و غیر قابل خدشهای در روح او – بنده برگزیده و صالح – گسترش پیدا کرده است، که خود تبدیل به یک عالم شده است و شما میتوانید کون را وجود را، و همه گیتی را در سخن او، در اشاره او و در اقدام او مشاهده کنید. این، حکمت است. آن وقت «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه.» این گونه مردم را به سوی خدا دعوت کنید. «والموعظه الحسنه.[33]» «و جادلهم بالتی هی احسن.[34]» این هم هست. یعنی اینها عوامل بقاست. اینها هست که تفکر اسلامی تا امروز توانست بماند. عزیزان من! روحانیت باید بداند که نظام و جامعه اسلامی، اگر خود را به گونهای که اسلام فرموده است شکل دهد، و عوامل بقا را در خود فراهم کند، هیچ نیرویی در دنیا قادر به مقابله با آن نخواهد بود؛ نه نیروی مادّی و نه نیروی نظامی، که پیوسته تهدید میکنند هواپیما میآید؛ موشک میآید، چه میآید، چه میآید. مگر میتوانند؟! ایادی استکبار به مدّت هشت سال کشور ما را تهدید کردند و به تهدیدهای خود، جامه عمل هم پوشاندند. در طی این مدّت چه غلطی کردند که بعد از این بتوانند بکنند؟! امروز استکبار جهانی، نیروی علمی و خیل رجل خود را بسیج کرده تا بلکه بتواند با تفکّر و فرهنگ و ابزار دانش، تفکّر اسلامی را متزلزل کند. اما با این ترفند هم، نخواهد توانست کاری از پیش ببرد. البته، شرط ناکامی و ناتوانی استکبار این است که در اینجا، همان گونه که اسلام فرموده است، عمل شود. یعنی: «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه.» در این صورت، حتّی با ابزارهای فساد هم نخواهد توانست کاری کند. عوامل استکبار، امروز فیلم بد درست میکنند، نوار بد درست میکنند، حرفهای بد درست میکنند، شعر بد میگویند، داستان بد مینویسند و این همه را، در داخل کشور، بین نوجوانان، جوانان و مردم عادّی پخش و منتشر میکنند و یا از طریق ماهواره، رواج میدهند. این مورد اخیر – ماهواره – واقعاً گنداب فسادی است که تیرهای زهرآگین خود را به سمت ملتها و کشورها هدفگیری میکند. بحمداللَّه سال گذشته، مجلس شورای اسلامی، با حسن فهم قضیه، ماهواره را ممنوع کرد. با این همه، اگر در جامعه، به دستور اسلام و فرموده قرآن عمل شود، هیچکدام از ابزار و عوامل فساد، نمیتواند کمترین اثری بکند. به معنای دقیقتر، توجّه از جوانب مختلف و امربهمعروف و نهیازمنکر، نمیگذارد دشمن پیروز شود. این است که جامعه اسلامی، یک جامعه ماندگار است. این است که «انا نحن نزّلنا الذکر و انّا له لحافظون.[35]» این است که «ولینصرن اللَّه من ینصره.[36]» این است که «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.[37]» اینها تعارف نیست که خدا با ما کرده است. حال، قدرتمندان دنیا عربده بکشند و علیه نظام جمهوری اسلامی تهمت بزنند. بحمداللَّه اینجا بنای مستحکمی است. بنایی است که هر کس با آن زورآزمایی کند، دست و پنجه خودش را زخمی و مجروح خواهد کرد. امروز همه عوامل بقا و حیات، در نظام اسلامی هست. کسانی هم که گاهی اوقات نسبت به بعضی از کارهای دینی و شعارهای اسلامی، اعتراض دارند و نق میزنند که «آقا؛ شما هم دیگر شورش را درآوردید! دائم راجع به ارزشهای اسلامی میگویید! فلان شعار دیگر چیست و فلان کار دیگر کدام است؟!» در واقع حرف دشمن را تکرار میکنند. دشمن مایل نیست که اسلام به طور کامل پیاده شود؛ چون اگر اسلام به طور کامل پیاده شد، آسیبناپذیر میگردد. حال، برای اینکه آسیبپذیر شود، باید چه کار کنند؟ باید ناقصش کنند.باید یک گوشهاش را نگذارند عمل شود. مثلاً نسبت به «لایحه قصاص» و «قانون مجازات»، جنجال آفرینی کنند. وظیفه علما و مبلّغین و روحانیون و معمّمین، اینجا روشن میشود. البته روشن است و بحمداللَّه، آقایان وظایفشان را خیلی خوب میدانند. ما هم نمیخواهیم وظیفه علما را به آنان یادآور شویم. چون اهل علمند، و خودشان میدانند. اینکه میگوییم، برای «تذکّر» است. برای دانستن جوانان و تازه رسیدگان به این راه است که بدانند این راه، راه مبارکی است. این راه، راه شکستناپذیری است. این راه، راهی است که در آن، همه امکانات برای بقا، به وسیله حکمت پروردگار عالم، فراهم شده است. این راه، هم جهاد دارد، برای دفع دشمن؛ هم «رحماء بینهم» دارد، برای محیط قابل زیست در داخل کشور؛ هم «لاینهیکماللَّه عنالذین لم یقاتلوکم» تا «ان تبروهم و تقسطوا الیهم[38]» دارد، برای ارتباطات حسنه با کشورها و ملتهای دنیا و هم «انما ینهیکماللَّه عنالذین قاتلوکم فیالدین[39]» دارد، برای مبارزه با اسرائیل و امریکا. یعنی همه چیز دارد. هم دنیا دارد، هم آخرت، هم حفظ ارزشها با دقّت و وسواس و هم رفتن به دنبال سازندگی و ایجاد دنیای خوب و استقرار و کشف بواطن طبیعت، به وسیله دستهای توانا. همه چیز هست. هم عواطف و احساسات مردم را دارد، هم کمک الهی را دارد، هم کار در آن هست و هم توکّل. لذاست که آن وقت این آیه معنا پیدا میکند: «و من یتّق اللَّه یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لا یحتسب.[40]» اگر تقوا باشد – یعنی، این مجموعه با هم باشد – آن وقت دیگر هیچ کس نمیتواند آسیب برساند.[41] مسلمانان خصوصیتی دارند که میتوانند اراده خود را در حرکت عالم مؤثّر کنند. به خاطر چه؟ به خاطر احکام نورانی اسلام؛ بلکه به خاطر روحیّات و خلقیّاتی که اسلام به مسلمانان میدهد؛ مثل ظلم ستیزی و کنار نیامدن با بدی و فساد، مثل امربهمعروف و نهیازمنکر و جهاد فیسبیلاللَّه، که جهاد فیسبیلاللَّه میدان گسترده وعرض عریضی دارد و مخصوص صحنه نبرد رویاروی جسمانی نیست، بلکه جهاد داخل خانهها همممکن است و همهجا انسان میتواند با دشمن خدا جهاد کند؛ اگر اراده داشته باشد و اگر بداند باید چه کارکند. این، مجموعه احکام اسلامی است. این، جهاد و امربهمعروف و عدم کنار آمدن بابدی و فساد و تحمّل نکردن ظلم است: «لاتظلمون و لاتظلمون[42]». مجموع این احکام و معارف موجب شده است مسلمان به طور طبیعی در هر جای دنیا که هست – چه به صورت یک ملت و چه از یک ملت کوچکتر، تا یک فرد – به برکت این احکام قادر باشد اراده خود را در اداره جهان و محیط خودش مؤثّر سازد. این، خصوصیت مسلمان است. استعمارگران از چنین خصوصیتی ناراحتند. ظالمان عالم از چنین خصوصیتی نگرانند.[43] استکبار میخواهد در این کشور و در میان این ملت، ایمان عمیق نباشد، سرگرمی به شهوات باشد، »معروف« اسلامی نباشد و آنچه از نظر اسلام «منکر» است، رایج باشد.[44] رشته بعدی هم رشته نهی از منکر و امر به معروف، در بالاترین شکل آن است که در نامه به معاویه در کتابهای تاریخ نقل شده است – نقل شیعه هم نیست – اتّفاقاً این نامه را – تا آن جاکه در ذهنم هست – مورّخین سنّی نقل کردهاند؛ به گمانم شیعه نقل نکرده است؛ یعنی من برخورد نکردهام؛ یا اگر هم نقل کردهاند، از آنها نقل کردهاند. آن نامه کذایی و نهیازمنکر و امربهمعروف ، تا هنگام حرکت از مدینه است که بعد از به سلطنت رسیدن یزید است که این هم امربهمعروف و نهیازمنکر است. «ارید ان امر بالمعروف وانهی عن المنکر».[45]و[46] ببینید؛ یک انسان، هم در تلاش نفسانی و شخصی – تهذیب نفس – آن حرکت عظیم را میکند؛ هم در صحنه و عرصهی فرهنگی، که مبارزه با تحریف، اشاعه احکام الهی و تربیت شاگرد و انسانهای بزرگ است و هم در عرصه سیاسی که امربهمعروف و نهیازمنکر است. بعد هم مجاهدت عظیم ایشان، که مربوط به عرصه سیاسی است. این انسان، در سه عرصه مشغول خود سازی و پیشرفت است.[47] حرکت و تلاش لازم است؛ هم در جبهه خودسازی – این مقدّم بر همه است؛ مثل امام حسین علیهالسّلام که آقا و مولای شماست – هم در جبهه سیاسی – که آن امربهمعروف و حرکت و حضور سیاسی است و در جایی که لازم است، بیان مواضع و تبیین سیاسی در مقابل دنیای استکبار – هم در جبهه فرهنگی – یعنی آدم سازی، خود سازی، خودسازی فکری و اشاعه فکر و فرهنگ – اینها وظیفه همه کسانی است که امام حسین علیه السّلام را الگو میدانند. خوشبختانه ملت ما همه نسبت به حسینبنعلی علیه السّلام خاضعند و آن بزرگوار را بزرگ میشمارند. حتی خیلی از غیر مسلمانها این گونهاند.[48] هنگامی که به خاطر هجوم دشمن، فریضهی جهاد اهمیت مییابد، یا بر اثر دشواری زندگی قشرهایی از مردم، فریضهی زکات و انفاق، همه را مخاطب میسازد، یا به اقتضای تلاش دشمن در عرصهی فرهنگ و اخلاق، امر به معروف و نهی از منکر واجب همگانی میشود، در همهی این شرائط، نماز، نه فقط از شأن «خیرالعملی» فرو نمیافتد، بلکه به مثابهی پشتوانهی روحی و معنوی همهی مجاهدتها و ایثارها و خطرپذیریها، بر اهمیت آن افزوده میشود.[49] نماز است که مایههای لازم ایثار و گذشت و توکل و تعبد را که پشتوانهی حتمی واجبات پر خطر و دشوار همچون جهاد و نهی از منکر و زکات است، در روح آدمی پدید میآورد و او را شجاعانه بدان میدانها گسیل میدارد.[50] بهترین شیوه برخورد با منکرات چیست؟ بستگی به این دارد که چه کسی بخواهد برخورد کند. اگر شما بخواهید برخورد کنید، «زبان» است. شما به غیر از زبان، هیچ تکلیف دیگری ندارید. نهیازمنکر برای مردم، فقط زبانی است. البته برای حکومت، اینطور نیست. اگر منکر بزرگی باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونی و خشن هم باشد؛ لیکن نهیازمنکر و امربهمعروفی که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هی اللسان». تعجّب نکنید. من به شما عرض میکنم که تأثیر امر و نهی زبانی – اگر انجام گیرد – از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفتهام امربهمعروف و نهیازمنکر. البته عدّهای این کار را میکنند؛ اما همه نمیکنند. همه تجربه نمیکنند، میگویند آقا چرا اثر نمیکند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلاً لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یک کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی میتواند منکر را ادامه دهد؟ البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایی، ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضی گفتهاند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من میگویم احتمال تأثیر، همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمیرود و اثر نمیکند؛ اما برای مردم چرا. برای مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش برای شما که از من سؤال کردید، «زبان» است.[51] وظیفه جوانان حزبالّلهی و مؤمن در مقابل کجرویها و سوءنیّتهایی که در بعضی جاها مشاهده میشود، چیست؟ اگر منکر است، وظیفه نهی از منکر است.[52] لطفاً بفرمایید آیا در زمینه فرهنگی، اقدام انقلابی را صلاح میدانید؟ به عبارت دیگر، در زمینه فسق و فجور، آیا برخورد فیزیکی را در مواردی که مسؤولان کوتاه آمده و به وظیفه خود عمل نمیکنند، صلاح میدانید؟ نه. شما شرعاً بههیچوجه موظّف به برخورد فیزیکی با منکر نیستید؛ شما فقط موظّف به گفتن هستید. شما چهکار دارید؛ حرف خود را بگویید. شما نمیگویید، خیال میکنید که اگر بگویید، نمیشود. امتحان کنید، بگویید؛ بارها هم بگویید. البته یک نفر بگوید، معلوم است که اثر نمیکند. دیگران را وادار کنید بگویند. خود گفتن، اثرش به مراتب از مشت بیشتر است؛ حتّی گاهی از اخم هم اثرش بیشتر است؛ با اینکه اخم اثر سازنده دارد و مثل مشت نیست. بههرحال، در نهیازمنکر، اگر برخورد فیزیکی لازم باشد، کار حکومت است، نه کار مردم؛ مگر وقتی که حکومت اجازه دهد و کسی را مأمور کند. آن بحث دیگری است که ما امروز چنین وضعی نداریم. ما واقعاً کسی را مأمور نمیکنیم و مصلحت نمیدانیم که اینطور چیزها وجود داشته باشد.[53] در خصوص امر به معروف و نهی از منکر حدیثی دیدم که از جمله چیزهایی که برای آمربهمعروف و ناهیازمنکر ذکر میکند، «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینهی[54]» بود. آن جایی که جای رفق است – که غالب جاها هم از این قبیل است – انسان باید با «رفق» عمل کند؛ برای این که بتواند با محبّت آن حقایق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ برای این است؛ برای زنده کردن احکام الهی و اسلامی است.[55] چهره دوم در مورد پایبندی به اسلام، عمل فردی اشخاص است. در اینجا دیگر آن صلابت و قاطعیت و اعمال قدرت، وجود ندارد. اینجا موعظه، نصیحت، زبان خوش و امربهمعروف است. امام، به این عقیده داشت. پس اوّل چیزی که در خطّ امام، مهم است، تعقیب هدف اسلامی و حاکمیت اسلامی در صحنه ایمان و در صحنه عمل است. یک نکته را هم میخواهم یادآوری کنم و آن نظام امربهمعروف و نهیازمنکر است. امربهمعروف و نهیازمنکر واجب حتمی همه است؛ فقط من و شما به عنوان مسؤولان کشور وظیفهمان در باب امربهمعروف و نهیازمنکر سنگینتر است. باید از شیوهها و وسایل مناسب استفاده کنیم؛ اما آحاد مردم هم وظیفه دارند. با چهار تا مقاله در فلان روزنامه، واجب امربهمعروف نه از وجوب میافتد، نه ارزش تأثیرگذاریش ساقط میشود. قوام و رشد و کمال و صلاح، وابسته به امربهمعروف و نهیازمنکر است. اینهاست که نظام را همیشه جوان نگه میدارد. حال که نظام ما بیستویکساله و جوان است و در مقایسه با نظام فرتوت هفتاد و چند ساله پیر کمونیستی در شوروی به طور طبیعی هم جوان است؛ اما اگر صد سال هم بر چنین نظامی بگذرد، چنانچه امربهمعروف باشد و شما وظیفه خودتان بدانید که اگر منکری را در هر شخصی دیدید، او را از این منکر نهی کنید، آنگاه این نظام اسلامی، همیشه تر و تازه و با طراوت و شاداب میماند. طرف امربهمعروف و نهیازمنکر فقط طبقه عامه مردم نیستند؛ حتی اگر در سطوح بالا هم هستند، شما باید به او امر کنید؛ نه اینکه از او خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن؛ این کار یا این حرف درست نیست. امر و نهی باید با حالت استعلاء باشد. البته این استعلاء معنایش این نیست که آمران حتماً باید بالاتر از مأموران، و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امربهمعروف، مدل امر و نهی است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نیست. نمیشود گفت که خواهش میکنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، باید گفت آقا! این اشتباه را نکن؛ چرا اشتباه میکنی؟ طرف، هر کسی هست – بنده که طلبه حقیری هستم – از بنده مهمتر هم باشد، او هم مخاطب امربهمعروف و نهیازمنکر قرار میگیرد.[56] هر چند فریضهی امربهمعروف و نهیازمنکر یکی از بزرگترین واجبات اسلامی است و توصیه به آن در قرآن و گفتارهای پیامبر خدا (صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم) و امیر مؤمنان و دیگر امامان : دارای لحنی کم نظیر و تکان دهنده است، ولی اگر کسی از این همه چشم پوشی کند و تنها به ندای خرد انسانی گوش بسپرد، باز هم بیشک این عمل سازنده را فریضه و تکلیف خواهد شمرد. به نیکی خواندن و از بدی برحذر داشتن را کدام خرد سالم، ستایش نمیکند؟ و کدام انسان خیرخواه و حسّاس، از آن روی میگرداند؟ هنگامی که به این وظیفه عمل شود، به تعداد آمران و ناهیان، دعوت به خیر در میان مردم صورت میگیرد، و بیگمان لبیک گویان به این دعوت نیز کم نخواهند بود. این فراخوانی، بگمان زیاد بر خود داعیان نیز نشانهی نیک برجای میگذارد و از دو سو، راه صلاح را هموار میسازد. کار نیکی که مخاطب خود را به آن امر میکنیم و رفتار زشتی که وی را از آن برحذر میداریم، هر چه بزرگتر و تأثیر اجتماعی یا فردی آن ژرفتر و ماندگارتر باشد، امربهمعروف و نهیازمنکر ما ارزشمندتر است و چنین است که عمل به این وظیفه، تضمین کنندهی دوام و استحکام حکومت صالحان است، و رهاکردن و به فراموشی سپردن آن، زمینه ساز سلطهی اشرار و نابکاران. شما دوستان ارجمند که اکنون همت به ترویج این فریضه گماشتهاید، کار بزرگ خود را چنانکه شایستهی این فریضه است، پاس بدارید و با همهجانبهنگری در این کار، زبان بدگویان و ذهن بیخبران را از فرو افتادن در ورطهی ناسپاسی از این عملاصلاحی بزرگ، نجات بخشید. از خداوند متعال توفیق روزافزون شما را مسئلت میکنم. سیدعلی خامنه ای 23/8/79 بخش دیگری که باز آن را مختصر عرض میکنم – که مربوط به عموم مردم است – در درجه اوّل عبارت است از امربهمعروف و نهیازمنکر در مسائل اجتماعی؛ البته در مسائل فردی، تقوا بسیار زیاد مورد توصیه امیرالمؤمنین است؛ اما در زمینه مسائل اجتماعی شاید هیچ خطابی به مردم شدیدتر، غلیظتر، زندهتر و پرهیجانتر از خطاب امربهمعروف و نهیازمنکر نیست. امربهمعروف و نهیازمنکر، یک وظیفه عمومی است. البته ما باید تأسّف بخوریم از اینکه معنای امربهمعروف و نهیازمنکر، درست تشریح نمیشود. امربهمعروف، یعنی دیگران را به کارهای نیک امر کردن. نهیازمنکر، یعنی دیگران را از کارهای بد نهی کردن. امر و نهی، فقط زبان و گفتن است. البته یک مرحله قبل از زبان هم دارد که مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد، امربهمعروف زبانی، کامل خواهد شد. وقتی که شما برای کمک به نظام اسلامی مردم را به نیکی امر میکنید – مثلاً احسان به فقرا، صدقه، راز داری، محبّت، همکاری، کارهای نیک، تواضع، حلم، صبر – و میگویید این کارها را بکن؛ هنگامی که دل شما نسبت به این معروف، بستگی و شیفتگی داشته باشد، این امر شما، امر صادقانه است. وقتی کسی را از منکرات نهی میکنید – مثلاً ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمّامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن – و میگویید این کارها را نکن؛ وقتی که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهیتان عمل میکنید. اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله میشود که «لعن اللَّه الامرین بالمعروف التّارکین له».[57] کسی که مردم را به نیکی امر میکند، اما خود او به آن عمل نمیکند؛ مردم را از بدی نهی میکند، اما خود او همان بدی را مرتکب میشود؛ چنین شخصی مشمول لعنت خدا میشود و سرنوشت بسیار خطرناکی خواهد داشت. اگر معنای امربهمعروف و نهیازمنکر و حدود آن برای مردم روشن شود، معلوم خواهد شد یکی از نوترین، شیرینترین، کارآمدترین و کارسازترین شیوههای تعامل اجتماعی، همین امربهمعروف و نهیازمنکر است و بعضی افراد دیگر درنمیآیند بگویند »آقا! این فضولی کردن است«! نه؛ این همکاری کردن است؛ این نظارت عمومی است؛ این کمک به شیوع خیر است؛ این کمک به محدود کردن بدی و شرّ است؛ کمک به این است که در جامعه اسلامی، گناه، همیشه گناه تلقّی شود. بدترین خطرها این است که یک روز در جامعه، گناه به عنوان ثواب معرفی شود؛ کار خوب به عنوان کار بد معرفی شود و فرهنگها عوض شود. وقتی که امربهمعروف و نهیازمنکر در جامعه رایج شد، این موجب میشود که گناه در نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به ثواب و کار نیک نشود. بدترین توطئهها علیه مردم این است که طوری کار کنند و حرف بزنند که کارهای خوب – کارهایی که دین به آنها امر کرده است و رشد و صلاح کشور در آنهاست – در نظر مردم به کارهای بد، و کارهای بد به کارهای خوب تبدیل شود. این خطر بسیار بزرگی است. بنابراین اوّلین فایده امربهمعروف و نهیازمنکر همین است که نیکی و بدی، همچنان نیکی و بدی بماند. از طرف دیگر، وقتی در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسی که در رأس جامعه قرار دارد و میخواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛ یعنی نخواهد توانست، یا به آسانی نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینه فراوان این کار را انجام دهد. یکی از موجبات نا کامی تلاشهای امیرمؤمنان – با آن قدرت و عظمت – در ادامه این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود. روایتی که میخوانم، روایت تکان دهنده و عجیبی است. میفرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلّطنّ اللَّه علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم[58]»؛ باید امربهمعروف و نهیازمنکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابستهها را بر شما مسلّط میکند؛ یعنی زمام امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حجّاج بن یوسف خواهد افتاد! همان کوفهای که امیرالمؤمنین در رأس آن قرار داشت و در آنجا امر و نهی میکرد و در مسجدش خطبه میخواند، به خاطر ترک امربهمعروف و نهیازمنکر، به مرور به جایی رسید که حجّاجبنیوسف ثقفی آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حجّاج چه کسی بود؟ حجّاج کسی بود که خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتی نداشت! به همان راحتی که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حجّاج یک انسان را میکشت. یک بار حجّاج دستور داد و گفت همه مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرند و از کفر خودشان توبه کنند؛ هر کس بگوید نه، گردنش زده میشود! با ترک امربهمعروف و نهیازمنکر، مردم اینگونه دچار ظلمهای عجیب و غریب و استثنایی و غیر قابل توصیف و تشریح شدند. وقتی که امربهمعروف و نهیازمنکر نشود و در جامعه خلافکاری، دزدی، تقلّب و خیانت رایج گردد و بتدریج جزو فرهنگ جامعه شود، زمینه برای روی کار آمدن آدمهای ناباب فراهم خواهد شد. البته امربهمعروف و نهیازمنکر حوزههای گوناگونی دارد که باز مهمترینش حوزه مسؤولان است؛ یعنی شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهی کنید. مردم باید از مسؤولان، کار خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلکه باید از آنها بخواهند. این مهمترین حوزه است. البته فقط این حوزه نیست؛ حوزههای گوناگونی وجود دارد. در مسأله امربهمعروف و نهیازمنکر، فقط نهیازمنکر نیست؛ امربهمعروف و کارهای نیک هم هست. برای جوان، درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک، همکاری اجتماعی، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات پسندیده در زندگی، همه جزو اعمال خوب است. برای یک مرد، برای یک زن و برای یک خانواده، وظایف خوب و کارهای بزرگی وجود دارد. هر کسی را که شما به یکی از این کارهای خوب امر بکنید – به او بگویید و از او بخواهید – امربهمعروف است. نهیازمنکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست. تا میگوییم نهیازمنکر، فوراً در ذهن مجسّم میشود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکی باید بیاید و او را نهیازمنکر کند. فقط این نیست؛ این جزء دهم است. نهیازمنکر در همه زمینههای مهم وجود دارد؛ مثلاً کارهایی که افراد توانا دستشان میرسد و انجام میدهند؛ همین سوء استفاده از منابع عمومی؛ همین رفیقبازی در مسائل عمومی کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدی و غیره؛ همین رعایت رفاقتها از سوی مسؤولان. یک وقت دو نفر تاجر و کاسبند و با هم همکاری و رفاقت میکنند، آن یک حکم دارد؛ یک وقت است که آن کسی که مسؤول دولتی است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست، با یک نفر رابطه ویژه برقرار میکند؛ این آن چیزی است که ممنوع و گناه و حرام است و نهی از آن بر همه کسانی که این چیزها را فهمیدهاند – در خود آن اداره، در خود آن بخش، بر مافوق او، بر زیردست او – واجب است؛ تا فضا برای کسی که اهل سوء استفاده است، تنگ شود. در محیط خانواده هم میشود نهیازمنکر کرد. در بعضی از خانوادهها حقوق زنان رعایت نمیشود؛ در بعضی از خانوادهها حقوق جوانان رعایت نمیشود؛ در بعضی از خانوادهها، بخصوص حقوق کودکان رعایت نمیشود. اینها را باید به آنها تذکّر داد و از آنها خواست. حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آنها محبّت نکند؛ نه. سوء تربیتها، بیاهتمامیها، نرسیدنها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آنهاست. منکراتی که در سطح جامعه وجود دارد و میشود از آنها نهی کرد و باید نهی کرد، از جمله اینهاست: اتلاف منابع عمومی، اتلاف منابع حیاتی، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایی، اسراف در آب و اسراف در نان. ما این همه ضایعات نان داریم؛ اصلاً این یک منکر است؛ یک منکر دینی است؛ یک منکر اقتصادی و اجتماعی است؛ نهی از این منکر هم لازم است؛ هر کسی به هر طریقی که میتواند؛ یک مسؤول یک طور میتواند، یک مشتری نانوایی یک طور میتواند، یک کارگر نانوایی طور دیگر میتواند. طبق بعضی از آمارهایی که به ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است با مقدار گندمی که از خارج وارد کشور میکنیم! آیا این جای تأسّف نیست؟! همه اینها منکرات است و نهی از آنها لازم است. طبق نهجالبلاغه، امیرالمؤمنین نهی از اینها را یکی از محورهای اصلی توصیههای خود قرار داده است. در باب مسؤولان، آنطور مشی کردن و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معیّن کردن؛ در باب عموم مردم هم آنها را وادار کردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسؤولیت در مسائل اجتماعی، با همین امربهمعروف و نهیازمنکر. وظیفه بزرگی بر دوش ما قرار دارد. امیرالمؤمنین جان مبارک خود را بر سر این کار گذاشت؛ همچنان که تمام عمر خود را از وقتی که میتوانست تلاشی بکند – از همان وقتی که اسلام آورد، از اوان کودکی تا آخر عمر؛ چه دوران مکه، چه دوران مدینه، چه دوران بعد، چه در دوران خلافت – در همین راه مصرف کرد و یک آن از مجاهدت و تلاش در راه خدا باز نایستاد. برای انسان والایی که میخواهد برفراز همه پدیدههای عالم وجود پرواز کند و هیچ چیزی پابند او نباشد و او را اسیر نکند، اسوه حقیقی، امیرالمؤمنین است.[59] یک جریان فساد هم فسادهای اخلاقی و رواج منکرات است. با این هم باید مقابله و مبارزه کرد. ما خوب میدانیم، این جزو تعالیم اسلام است که با زبان و تبیین باید مردم را با فضایل اخلاقی آشنا کرد و از منکرات دور نگهداشت. این به جای خود درست؛ اما با شیوع منکرات و با تظاهر به آن باید مقابله کرد. اسلام مرتکب منکر را نصیحت و هدایت میکند؛ اما حد هم برای او میگذارد. با صرف زبان و توصیه نمیشود کاری کرد. قدرت نظام باید جلو سیر فحشا و فساد را بگیرد. اجازه ندهید که هوسهای یک عدّه معدود و یک گروه کوچک و اندک در داخل جامعه، موجب اغوای ذهن و فکر دختر و پسر جوان و مرد و زن مؤمنی شود که هیچ انگیزه فسادی ندارند. شما باید جلو آنگونه افراد را بگیرید[60] تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونی برای مقابله با هر چیزی که به نظر انسان منکر میآید – بدون اجازه حکومت – خودش یک جرم است؛ مگر نهیازمنکر زبانی، که بارها گفتیم نهیازمنکر زبانی جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمیشود؛ اما آنجایی که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوّه قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزی که لازم باشد مردم برای حادثهای خودشان وارد عمل شوند، رهبری صریحاً به آنها خواهد گفت.[61] بزرگترین نعمت خدا وجود این نظام است و بزرگترین معروف، دفاع از این نظام است.[62] امربهمعروف و نهیازمنکر هم جزو مهمترین مسائلی است که جوانان باید به آن اهتمام کنند. همچنین در برابر فریب رسانهها در واژگونه جلوه دادن حقایق، تسلیم نشوند. امروز مهمترین تلاش دشمن این است که از پیشرفتهترین ابزار و روشهای ارتباطاتی مدرن و فوق مدرن استفاده کند؛ برای اینکه حقایق کشور ما را واژگونه جلوه دهد. تسلیم خواسته آنها نشوید و اندیشمندانه با مسائل برخورد کنید.[63] * چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟ - قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ اینکه درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمیکنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاق خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی میخواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی میکند، هم عالم باشد و هم عامل. »رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی«؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن – بکن، نکن – غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت – نه با خشونت – انجام دهد. به نظرم اینطوری باید عمل شود.[64] * با توجّه به اینکه یکی از جنبههای تهاجم دشمن، تهاجم فرهنگی و فاسد کردن جوانان و بخصوص زنان و توجه دادن مردم به شهوات و نفسانیّات است و در بسیاری از جوامع اسلامی، دشمنان ابتدا از این طریق مردم را خلع سلاح کردهاند، و نیز با توجّه به بحران کنونی حجاب در جامعه و حتّی در دانشگاهها، وظیفه مردم، بخصوص دانشجویان و تشکّلهای اسلامی در جامعه و در دانشگاهها چیست و راه حل، حکم و توصیه شما در این مورد به تشکّلهای اسلامی چیست؟ - توصیه بنده معلوم است: حجاب را رعایت کنید و این لازم و واجب است. به برادر یا خواهری که این نامه را نوشتهاند، میخواهم بگویم اینطور هم نیست که شما میگویید زنهای ما بیحجاب شدهاند. ممکن است بعضی بگویند چشم شما به خواهرانی افتاده که همه حجاب دارند؛ نه، من گاهی به خیابان میروم تا مخصوصاً وضع مردان و زنان را ببینم؛ البته با نگاه حلال و نه حرام. آنطور که بعضی تصویر میکنند، به نظر من نمیآید. البته چرا، اشکالاتی وجود دارد؛ من هم از همه گوشه و کنارها با خبر نیستم. هرجا چنین وضعی وجود داشته باشد، راه آن نهیازمنکر است.[65] در جامعه اسلامی تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر با لسان است . امروز امر به معروف و نهی از منکر هم مسئولیت شرعی و هم مسئولیت انقلابی و سیاسی شماست . نقش امر به معروف و نهی از منکر در ایران اسلامی روز به روز حیاتی تر می شود. پایه دین و اساس جهاد را امر به معروف و نهی از منکر محکم و استوار می کند. مهمترین وظیفه ای که در صراط امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد این است که باید نیرو هیا مؤمن و حزب الله و آمر به معروف و ناهی از منکر و آنهایی که انگیزه دارند ، در نظام اسلامی در صحنه باشند و همه جا حضور داشته باشند. آحاد مردم باید با شجاعت و قوت نفس از عملی شدن خلافهای سیاسی ، اقتصادی ، اداری و فرهنگی در جامعه ممانعت کنند . چیزی که جامعه را اصلاح میکند همین نهی از منکر زبانی است . اگر افکار عمومی روی وجود و ذهن آدم بدکار سنگینی کند ، این برای او شکننده ترین چیز هاست . جامعه اسلامی باید با امر به معروف و نهی از منکر مانع بروز هر گونه فساد بشود. مسأله امر به معروف و نهی از منکر تکلیف همیشگی مسلمانهاست . همه مردم باید وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را برای خود قائل باشند و با لحن مناسب خلاف و گناه را به خاطی تذکر دهند. هنگامی ممکن است همه آحاد یک ملت آمر به معروف و ناهی از منکر باشند که همه در متن مسائل کشور به معنای واقعی حضور داشته باشند. قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخیار به این است که در جامعه امر به معروف و نهی از منکر زندهباشد. امر به نیکی و صلاح و نهی از بدیها ، مفاسد و تخلفات از نظر قرآن کریم و اسلام ، تضمین کننده خط صحیح و راه راست است . امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس وسیع و عمومی حتی از جهاد بالاتر است . امر به معروف و نهی از منکر که یکی از ارکان اسلامی اسلام و ضامن بر پا داشتن همه فرایض اسلامیاست، باید در جامعه ما احیاء شود. روحانیون در محیط های مختلف یکی از مهمترین عوامل نهی از منکر و امر به معروف هستند . نمی شود این واجب الهی را در دایره های کوچک محدود کرد . این کار ، کار همه است . علمای دین باید مردم را هدایت و راهنمایی کنند ، کیفیت نهی از منکر را برای مردم بیان کنند و منکر را برای آنها شرح بدهند. امر به معروف و نهی از منکر فقط این نیست که ما برای اسقاط تکلیف ، دو کلمه بگوییم ، آن هم در مقابل منکراتی که معلوم نیست مهمترین منکرات باشند. مأمورین رسمی چه مأمورین انتظامی و چه مأمورین قضایی حق ندارند از مجرم دفاع بکنند . مأمورین باید از آمر و ناهی شرعی دفاع بکنند . دستگاه حکومت ما باید از آمر به معروف و ناهی از منکر دفاع بکنند. هر کس به اندازه وسعت وجودی و شعاع قدرت خود مسئول است و نباید در مقابل تخلفات ، بدعت گذاریها از میان رفتن سنت ها و زمینه سازی هایی که برای تهاجم دشمن صورت می گیرد ، بی تفاوت باقی بماند. در مسائل جهانی ، ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی موظف به امر به معروف و نهی از منکر هستند. تکلیف الهی امر به معروف و نهی از منکر وظیفه شرعی عموم مسلمین است و در همه جا باید انجام شود. امر به معروف هم مثل نماز واجب است . جامعه اسلامی با امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند. دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط ، فساد و فحشا سعی می کند جوانهای ما را از دست ما بگیرد. امر به معروف و نهی از منکر برای طراوت داشتن و حرکت دائمی دین یک امر ضروری و لازم است . امر به معروف متعلق به همه مردم است . اگر چنانچه کار دست حزب الهی ها نبود ما این مرزهایی را که امروز داریم نداشتیم . قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر است . همه باید حزب الهی ها را باور کنند ، آنها مرزهای میهن اسلامی را حفظ کردند. نیرو های حزب الهی و انقلابی همه موانع را از سر راه بر میدارند . استفاده از حزب الهی و جبهه رفته افتخارات روز افزون را در پی خواهد داشت . همه باید امر به معروف و نهی از منکر بکنند. ________________________________________ 1- 23/4/68، پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی (ره). 2- سوره حج، آیه 41. 3- 19/10/68، سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از اقشار مختلف مردم قم، به مناسبت فرا رسیدن 19 دی ماه (سالروز قیام مردم قم). 4- 23/4/68، پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی (ره). 5- 23/12/68، پاسخ به نامهی حجهالاسلام والمسلمین عباس واعظ طبسی، در مورد موقوفات و متعلقات آستان قدس رضوی 6- 10/3/69، پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره). 7- 10/3/69، پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره). 8- 10/10/69، بیانات در دیدار با فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیتههای انقلاب اسلامی. 9- سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانشآموزان، به مناسبت سیزدهم آبان ماه (روز ملی مبارزه با استکبار). 10- سخنرانی در دیدار با جمعی از روحانیون، ائمهی جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور در آستانهی ماهمبارک رمضان. 11- 15/7/70، پیام به اولین اجلاس سالیانهی اقامهی نماز در مشهد مقدس. 12- نهجالبلاغه: کلمات قصار، ص 374. 13- 22/4/71، بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دستههای عاشورای نیروهای مقاومت بسیج سراسرکشور. 14- بحارالانوار، ج 73، ص 372. 15- 7/5/71، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار علما و روحانیان. 16- 4/6/71، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای انجمنهای اسلامی ادارات، کارخانهها وبیمارستانهای سراسر کشور. 17- 29/7/71، بیانات مقام معظم رهبری در مراسم دیدار قشرهای مختلف مردم با معظّمله. 18- 1/11/71، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث. 19- 27/12/71، پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت حلول سال 1372 هجری شمسی. 20- 4/6/71، دقت شود عنوان سخنرانی استخراج شود. 21- 14/6/72، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان و قشرهای مختلف مردم در روز «ولادت پیامبر اکرم6 و امام صادق7». 22- 13/12/72، بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران 21 رمضان 1414. 23- 19/3/74، بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه (عاشورای 1416). 24- 14/6/74، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در آغاز درس خارج فقه. 25- 1/12/74، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز عید فطر. 26- 1/12/74، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز عید فطر. 27- سوره حج، آیه 41. 28- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و اعضای «نیروی انتظامی» به مناسبت «هفته نیروی انتظامی». 29- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کلّ قوادر جمع فرماندهان، مسؤولان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی و جمعی از جانبازان انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار. 30- سوره نحل، آیه 125. 31- سوره بنی اسرائیل، آیه 39. 32- ؟ 33- سوره نحل، آیه 125. 34- سوره نحل، آیه 125. 35- سوره حجر، آیه 9. 36- سوره حج، آیه 40. 37- سوره عنکبوت، آیه 69. 38- سوره ممتحنه، آیه 8. 39- سوره ممتحنه، آیه 9. 40- سوره طلاق، آیه 2 و 3. 41- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیون و مبلّغان، در آستانه «ماه محرم». 42- سوره بقره، آیه 279. 43- 16/3/75، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با اقشار مختلف مردم و میهمانان خارجی شرکت کنندهدر مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره). 44- 9/8/75، بیانات مقام معظم رهبری به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی. 45- بحارالانوار، ج 44، ص 329. 46- 24/9/75، بیانات معظم رهبری در دیدارپاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار. 47- 24/9/75، بیانات معظم رهبری در دیدارپاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار. 48- 24/9/75، بیانات معظم رهبری در دیدارپاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار. 49- 7/7/76، پیام به اجلاس نماز. 50- 7/7/76، پیام به اجلاس نماز. 51- 22/2/77، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامیدر جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران. 52- 22/2/77، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامیدر جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران. 53- 22/2/77، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامیدر جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران. 54- خصال، ص 109، (امام صادق علیهالسلام). 55- 23/1/78، متن کامل بیانات مقام معظم رهبری در دیدار علما و روحانیون و مبلغان در آستانهی ماه محرمالحرام. 56- 19/4/79، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران. 57- تفسیرالصادقین، ج 1، ص 339. 58- تهذیبالاحکام، ج 6، ص 176. 59- 25/9/79، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه تهران. 60- 11/5/80، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی. 61- 11/5/80، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی. 62- 15/6/80، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجلس خبرگان. 63- 12/8/80، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامیدر دیدار جوانان استان اصفهان. 64- 22/2/82، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی. 65- 22/2/82، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی.
|