یادداشت سیاسی:حقوق بشر به عنوان حقوقی بنیادی و غیرقابل سلب شناخته میشود که هر کس به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود. حقوق بشر به عنوان حقوقی بنیادی و غیرقابل سلب شناخته میشود که هر کس به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود و آن دسته ازحقوقی است که انسان بدلیل انسان بودن و فارغ ازاوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت فردی از آن برخوردار است. در جهان غرب حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم و تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ وارد محاورات روزمره شد و این عبارت جایگزین اصطلاح حقوق طبیعی و حقوق انسان گردیده است. این کنشگر سیاسی در ادامه یادداشت خود نوشت: حاکمان استعمارگر من جمله دولت های گذشته و حال ایالات متحده آمریکا که خود دارای سوابق متعدد ضد بشری هستند چگونه میخواهد طلایه دار دفاع از حقوق بشرباشند. ساده لوحی و بی خاصیت بودن دولت هاست که تن به ضوابط و مقررات استعماری چنین جنایتکارانی میدهند. دولت آمریکا در عین ادعای حمایت از حقوق بشر با اتخاذ رویکردی ابزاری، بزرگترین پارادوکس رفتاری را به نمایش گذاشته و به نقض مکرر آن در سطح داخلی و بین المللی میپردازد. مبرهن است که آمریکا حقوق بشر را به عنوان دستاویز و ابزاری برای نیل به اهداف استکباری خود به کار گرفته تا از این طریق بر سرنوشت ملتها سلطه یافته و انواع فشارها را بر مخالفین و یا رقبای خود تحمیل کند. وی در پایان این مطلب آورده است: وقتی که " ماده 1 " اعلامیه حقوق بشری آمریکا اشعار میدارد " تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند، عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند" و سپس همان دولت مبادرت به جنایت های متعددی مینمایند!، حال این سوالات مطرح است که بشری که آنان از آن در اعلامیه نام برده اند کدام بشر است؟ آیا بجز منافغ شخصی آمریکا و چند عضو همسو، موضوع دیگری در خصوص حقوق بشر آمریکایی به ذهن متبادر میگردد؟! سیروس سجادیان 1400.04.12
|