قبلا خوانده بودیم دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم و یا همان مردم سالاری و خیلی از ملتها برای این امر انقلابها کرده و خونها داده بودند
قبلا خوانده بودیم دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم و یا همان مردم سالاری و خیلی از ملتها برای این امر انقلابها کرده و خونها داده بودند. این روزها می بینیم دموکراسی وارونه تعبیر میشود و مردم سالاری تبدبل به مردم..... شده، یعنی همان پادشاه و کدخدا و خان و رعیت سابق، لکن به سبک مدرنش، رعیت باید همه فشارها را تحمل کرده تا کدخدا هم پادشاهی کند.
*با انتخاب آقای روحانی به ریاست جمهوری در دوره های یازدهم و دوازدهم، مردم عملا" باید کنند یاری تا ایشان کند حکومت داری!!* می بینیم که اگر؛ سیل میشود میگویند مردم، زلزله میشود مردم، مقاومت در برابر دشمن میشود مردم، تحمل گرانی میشود مردم، مبارزه با کرونا میشود مردم، هزینه دادن اعتراضات به وضع موجود و کشته شدن معترضین میشود مردم، ترک تحصیل و بی خانمانی میشود مردم، اعتیاد و بیکاری میشود مردم، تحمل مشکلات معیشتی میشود مردم، عید و سیل و کشته شدن در سیلاب ها میشود مردم، و......، لذا همه بدبختی ها میشود برای مردم و از طرفی به مجلس نرفتن بمنظور پاسخگویی به سئوالات نمایندگان مردم، میشود رعایت پروتکل بهداشتی و حفظ جان رئیس جمهور در برابر کرونا، میشود تحصیل و زندگی آقازاده ها در خارج از کشور، میشود سفر آقایان به کیش و ... در ایام عید و وقوع سیلاب در کشور، میشود داشتن تابعیت مضاعف برای آقایان و گرفتن بورسیه برای فرزندان، میشود فساد مالی برای مفسدان اقتصادی، میشود دلار 4200 تومانی برای افراد خاص و عدم انجام تعهدات و ایجاد تورم در کشور، میشود شکاف طبقاتی در کشور، میشود چندصدهزار تن کالاهای اساسی مانده در گمرگات و عدم توزیع آن در بازار، میشود توافقی که نتیجه آن ورود چندصد هزار دستگاه خودرو خارجی برای مرفهین، میشود بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای، میشود ترور مهمترین فرمانده نظامی کشور، میشود ترور دانشمندان شهدای هسته ای و اعلام کردن مبنی بر اینکه در محاورات گفته نشود شهید هسته ای، میشود موضع گرفتن در برابر قانونی که توسط نمایندگان مردم برای صیانت از مردم در مجلس تصویب شده و .....، خلاصه میشود دیکتاتوری در پوشش دموکراسی، که ای کاش برابر همان آموزشهای که دیده اند و دیده ایم از نظر گونه شناسیِ دموکراسی گفته میشد دولت یک حکومت شبهدموکراسی است، بدین معنی که در آن مردم حکومت ندارند، لکن احزاب همسو وجود دارد و اگر چه سیاست و شعار ها به ظاهر دموکراتیک است ولی در عمل خواست مردم را اجرا نکرده و بدنبال اهدافِ سیاست های داخلی و خارجی خود هستیم.
اگر فراموس نکرده باشیم آقای روحانی وعده های زیادی را به مردم در میتینگهای انتخاباتی داده بودند از جمله اینکه چنان رونق اقتصادی ایجاد کنند که مردم نیاز به یارانه 45 هزار تومانی هم نداشته باشند، اما با گذر زمان مشخص شد که همه اینها خوابی بیش نبوده است. از طرفی با افزایش قیمت ها در کشور و تحت فشار قرار گرفتن مردم برای معاش زندگی، مجلس دهم آقای روحانی را مورد استضیاح قرار داد و ایشان در پاسخ به سئوال نمایندگان مجلس در خصوص گرانی قیمت ارز و .... گفتند *ما میتوانیم قیمت ارز را به قیمت قبل برگردانیم اما میخواهیم منابع کشور را تامین کنیم.* *آیا برای تامین منابع کشور باید مردم را تحت فشار قرار داد؟!! مردمی که توان خرید پای مرغ و یا بال مرغ را برای خوراک خود ندارند!؟ این است برگرداندن عزت به مردم؟! آیا باید مردمی را تحت فشار قرار داد که مرغ کیلوی 6 هزار تومان را به قیمت بیش از 30 هزارتومان خریداری کنند و توان خرید گوشت قرمز را هم نداشته باشند!؟ آیا خودروی تولید داخل با قیمت 15 ملیون تومان را باید 140 میلیون تومان بخرند!؟* آیا تدبیر و امید این است که دولت برای تامین هزینه هایش باید از جیب مردم هزینه کند؟! پس آن دیپلماسی های اقتصادی کجاست؟! آیا این است مردم سالاری و تامین آسایش و آرامش و رفاه برای مردم؟!
بنظر میرسد دولت بدلیل عدم توانایی در برگرداندن ارزهای تحویلی به سرمایه داران و ضعف در مدیریت کلان کشور، با افزایش قیمت طلا، خودرو، دلار و سکه، مردم را بصورت غیر مستقیم تحت فشار قرار داده است که با تحریم خرید خودرو، طلا، ارز و سکه میتوان با تورم و گرانی افسار گریخته مبارزه و بر آن غلبه پیدا کرد، زیرا قیمت کالاهای اساسی در کشور به افزایش و یا کاهش قیمت این 4 کالا بیشتر بستگی دارد. 1399.09.14 سیروس سجادیان