1) برنامه جامع اقدام مشترک.. 2 2) شروط 9 گانه رهبر معظم انقلاب درباره تایید برجام. 3 3) مقاله پیامدهای پسابرجام. 7 4) ده نکته مهم از سخنان امام خامنهای در مورد برجام. 56 5) بازخوانی آنچه درباره برجام گفتند 58 6) تجربیات و درسهای مهم درباره آمریکا 62 7) شروط 12 گانه آیت الله خامنه ای را مدنظر قرار می دهیم. 63 8) بدعهدی اروپا 65 9) موشک و نفوذ منطقهای ایران. 66 10) تقلا برای سلب مسئولیت از دولت و روحانی در قبال «وضع موجود 67 11) تکذیب نقش دولت و اصلاحطلبان در برجام. 68 12) اصلاحطلبان در باره برجام چه میگویند؟! 68 13) وقتی کار به انکار نقش «جهانگیری» و نیلی و دولتیها میرسد 69 14) دولت و برجام که هیچ! شورای شهر و مجلس هم از ما نیست.. 70 15) چه کسی در 5 و نیم سال گذشته رئیسجمهور و معاون اول بوده است؟! 71 16) رونمایی از سازو کار دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران چه شد؟. 71 17) آیا می توانم به شیوه ای اطمینان بخش، در ایران ماهانه یک متر زمین بخرم. 72 18) تلاش اروپا برای حفظ برجام. 74 19) محافظهکاران: مخالفان همیشگی؛ موافقان تاکتیکی. 74 20) پایان روحانی. 75 21) اصلیترین عامل برتری آمریکا بر جهان کدام است؟. 76 22) آیا ترامپ میتواند صادرات نفت ایران را به صفر برساند؟. 77 23) واقعیت تحریمهای 13 آبان چیست؟. 79 24) پیامدهای خروج ایالات متحده از برجام. 79 25) با تحریم های تازه آمریکا چه محدودیتهای جدیدی اعمال شد؟. 86 26) تحریم های جدید چیست؟. 86 27) تاثیر این تحریم ها چیست؟. 87 28) اسامی و شرایط معافیت هشت کشور از واردات نفت ایران. 88 29) درخواست عراق برای معافیت از تحریم ایران. 88 30) واکنشها در ماهیت تحریمشدگان. 89 31) فصل سختی که از نظام و مردم قربانی خواهد گرفت.. 91 32) پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام. 92 33) بهانه ای برای سرکوب و تاخیر در مطالبات.. 92 34) آسیب به اقتصاد و جامعه مدنی. 93 35) دور خیز ناکام برای تغییر. 94 36) مرگ آدرس خانه ما را هم دارد 95 37) شبی که اتحادیه اروپا ناکام شد 96 38) اقتصاد مردمی ــ سپردن کارها به خارجیها 97 39) برجام و اقتصاد کشور. 98 40) جنگ روانی دشمن. 99 41) پروندههای حقوق بشری آمریکا 99 42) نظر و تحلیل درباره تمدید ایسا 100 43) آیا برجام نقض شده است؟. 100 44) با توجه به نقض عهدها آینده برجام چطور پیشبینی میشود؟. 101 45) پیامدهای نقض و عدم اجرای برجام و تاثیرش بر دولت چیست؟. 102 46) تحریمهای 13 آبان آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران. 103 47) در بازار ارز بخریم یا بفروشیم؟. 103 48) سیستم سوئیفت دسترسی شماری از بانکهای ایرانی به حال تعلیق درآورد. 106 49) آمریکا سوئیفت را تهدید کرده در صورت ادامه همکاری با ایران مجازات خواهد شد 106 50) وضعیت نارضایتی های عمومی. 107 51) موقعیت مخالفان تعامل با غرب.. 108 52) سناریوهای پیش روی حکومت.. 109 53) دور دوم تحریم های آمریکا علیه ایران. 111 54) کاهش خرید مشتریان نفت ایران. 111 55) آمریکا در تحریم ایران 'مایل نیست به دوستان و متحدان خود آسیب برساند 112 56) انبار بشکه های نفت در خارج از مرز ایران. 112 57) ارواح سرگردان در جستجوی مشتری.. 113 58) صلح پایدار روی شانههای اقتصاد 114 59) آیا تحریم های جدید سفره های ایرانیان را کوچک تر می کند؟. 119 60) وابستگی به واردات صنایع مواد غذایی. 120 61) خروج آمریکا از برجام؛ آیا جناحهای حکومت هم صدا هستند؟. 122 62) گزارشهای ویژه بازگشت تحریمهای ایران. 123 63) نگاه ایران به نفت 'هشتاد دلاری' برای مقابله با تحریمهای آمریکا 124 64) ایران تحریمها را دور خواهد زد 129 65) برجام اروپایی. 130 66) تاثیر ماندگار تحریمها 132 67) رویایی که کابوس شد 136 68) دولت نباید همه مسایل نگران کننده را به مردم بگوید 138 69) تحریمهای 13 آبان بیاثرتر از تحریمهای سال 90 خواهد بود 138 70) باید فضای روانی تحریمها مدیریت شود 139 71) آمریکاییها به دست خودشان شاخ غول تحریمها را میشکنند 139 72) برجام شکست خورده و انحراف افکارعمومی. 140 73) تحریک افکارعمومی برای فشار به حاکمیت.. 141 74) حاکمیت مسئول برجام است، نه دولت! 141 75) فرافکنی با پیوند وضع موجود و عملکرد جریان انقلابی. 142 76) حفظ روزنه های توفیق در کارزار انتخاباتی با چاشنی فرار رو به جلو. 143 77) بزک کردن برجام بدون آمریکا 143 78) دوراهی سازش یا بقا 144 79) تضمین به ایران، یا تضمین از ایران؟. 145 80) نقش دوپهلوی رهبرِ مذاکرات هستهای.. 147 81) نتیجه سیاستهای جمهوری اسلامی. 148 82) آستانه تحمل ایران چقدر است.. 149 83) دولت و اصلاحطلبان. 150 84) روسیه هرگز متحد استراتژیک ایران نبوده است.. 151 85) اصلاحطلبان: حامیان سرسخت؛ مدافعان همیشگی. 154 برجام الف : برنامه جامع اقدام مشترک این توافقنامه در تاریخ ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ (برابر با ۲۳ تیر ۱۳۹۴) در شهر ژنو به امضا رسیده است. متن زیر حاوی ترجمه غیررسمی این توافقنامه است که توسط وزارت خارجه ایران منتشر شده. از وزرای امور خارجه کشورهای موسوم به ۳+۳ (امریکا، انگلستان، آلمان، چین، روسیه و فرانسه) و ایران(۲۰۱۵) , مترجم وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران وین، ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ / مقدمه و مفاد عمومی الف. جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ (چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلیس و ایالات متحده، و نماینده عالی اتحادیه اروپایی در امور خارجی و سیاست امنیتی)، در مورد این برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تصمیمگیری نمودند. این برجام بازتاب یک فرآیند گام به گام بوده و مشتمل بر تکالیف متقابل به نحو مندرج در این سند و پیوستهای آن میباشد که قرار است توسط شورای امنیت مورد تایید قرار گیرد. ب. اجرای کامل این برجام موجب حصول اطمینان از ماهیت صرفاً صلحآمیز برنامه هستهای ایران خواهد شد. ج. ایران مجدداً تائید مینماید که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی در پی سلاحهای هستهای، تولید و یا به دست آوردن آنها نخواهد بود. د. اجرای موفقیتآمیز این برجام ایران را قادر خواهد ساخت تا به طور کامل حق خود بر انرژی هستهای جهت مقاصد صلحآمیز را طبق مواد ذیربط معاهده عدم اشاعه هستهای و همسو با تعهداتش در آن سند استیفاء نماید و در نتیجه با برنامه هستهای ایران همچون برنامه هر دولت دیگر غیر دارنده سلاحهای هستهای عضو معاهده عدم اشاعه رفتار خواهد شد. ه. این برجام موجب لغو جامع کلیه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین تحریمهای چندجانبه و ملی مرتبط با برنامه هستهای ایران و نیز شامل گامهایی برای ایجاد دسترسی در حوزههای تجارت، فناوری، مالی و انرژی خواهد شد. و. گروه ۱+۵ و ایران مجدداً بر تعهد خود نسبت به اهداف و اصول ملل متحد به نحو مندرج در منشور سازمان ملل متحد تاکید مینمایند. ز. گروه ۱+۵ و ایران اذعان مینمایند که معاهده عدم اشاعه هستهای کماکان مبنای اساسی رژیم عدم اشاعه هستهای و رکن بنیادین پیگیری خلع سلاح هستهای و استفادههای صلحآمیز از انرژی هستهای میباشد. ح. گروه ۱+۵ و ایران بر عهده میگیرند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، بر مبنای احترام متقابل اجرا نمایند، و از هرگونه اقدام مغایر با نص، روح و هدف این برجام خودداری نمایند. گروه ۱+۵ از تحمیل الزامات مقرراتی و آئیننامهای تبعیضآمیز، به جایگزینی تحریمها و اقدامات محدودیتسازی که مشمول این برجام میشوند، خودداری خواهند ورزید. این برجام بر پایه اجرای برنامه اقدام مشترک (توافق ژنو) که در تاریخ ۳ آذرماه ۱۳۹۲ در ژنو مورد توافق قرار گرفت، استوار میگردد. ط. کمیسیون مشترکی متشکل از گروه ۱+۵ و ایران به منظور نظارت بر اجرای این برجام تشکیل خواهد شد و وظایف پیشبینیشده در این برجام را ایفا خواهد نمود. کمیسیون مشترک به موضوعات ناشی از اجرای این برجام رسیدگی نموده و مطابق با مفادی که در پیوست مربوطه شرح داده شده است، عمل خواهد کرد. ی. از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته خواهد شد تا نسبت به اقدامات داوطلبانه مرتبط با هستهای به نحو مورد توافق در این برجام، نظارت و راستیآزمایی نماید. از آژانس درخواست خواهد شد که به طور منظم به شورای حکام، و آنگونه که در این برجام مقرر شده است به شورای امنیت اطلاعرسانی نماید. کلیه قواعد و مقررات مربوطهی آژانس در خصوص حفاظت از اطلاعات توسط کلیه طرفهای دخیل به طور کامل رعایت خواهد شد. ک. کلیه مفاد و اقدامات مندرج در این برجام صرفاً برای اجرای آن بین گروه ۱+۵ و ایران میباشد و نمیبایست به منزلهی ایجاد رویه برای هیچ دولت دیگری، یا برای اصول بنیادین حقوق بینالملل و حقوق و تعهدات وفق معاهدهی عدم اشاعه هستهای و سایر اسناد مربوطه، و همچنین اصول و رویههای شناختهشدهی بینالمللی تلقی گردد. ل. به جزئیات فنی اجرای این برجام در پیوستهای این سند پرداخته میشود. م. اتحادیه اروپایی، کشورهای گروه ۱+۵ و ایران در چارچوب این برجام، به نحو مقتضی در زمینه مصارف صلحآمیز انرژی هستهای همکاری کرده و در طرحهای مربوط به همکاریهای هستهای صلحآمیز که مشترکاً توسط طرفین تعیین میشوند، از جمله از طریق مشارکت آژانس، تعامل خواهند نمود. ن. گروه ۱+۵ پیشنویس قطعنامهای تاییدکنندهی این برجام را برای تصویب به شورای امنیت ارائه خواهد کرد که تاکید مینماید که انعقاد این برجام نشانگر یک دگرگونی بنیادین در بررسی این موضوع توسط شورای امنیت بوده و تمایل شورا برای برقراری یک رابطه جدید با ایران را اعلام مینماید. این قطعنامه شورای امنیت، همچنین لغو تمامی مفاد وضعشده وفق قطعنامههای قبلی شورای امنیت از روز اجرا؛ ایجاد برخی محدودیتهای خاص؛ و خاتمهی بررسی موضوع هستهای ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل ۱۰ سال پس از روز توافق برجام را مقرر خواهد نمود. س. مفاد پیشبینیشده در این برجام برای دورههای زمانی مربوطه به شرحی که خواهد آمد و جزئیات آن در پیوستها ذکر شده است، اجرا خواهد شد. ع. گروه ۱+۵ و ایران هر دو سال یک بار، یا در صورت نیاز زودتر، به منظور بازنگری و ارزیابی پیشرفت صورت گرفته، و اتخاذ تصمیمات مقتضی با اجماع، در سطح وزیر دیدار خواهند نمود. ایران و گروه ۱+۵ اقدامات داوطلبانه زیر را در چارچوب زمانی که جزئیات آن در این برجام و پیوستهای آن تشریح گردیده است، اتخاذ خواهند نمود: ۱هستهای ۱.۱الف- غنیسازی، تحقیق و توسعهی غنیسازی، ذخایر ۱.۲ب- اراک، آب سنگین، بازفرآوری ۱.۳ج- شفافیت و اقدامات اعتمادساز ۲تحریمها ۳برنامه اجرایی ۴ساز و کار حل و فصل اختلافات ۵پیوستها ۶پانویس ۷منبع هستهای : الف- غنیسازی، تحقیق و توسعهی غنیسازی، ذخایر ۱. طرح بلندمدت ایران شامل برخی محدودیتهای مورد توافق در مورد همهی فعالیتهای غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم، از جمله برخی محدودیتهای مشخص در برخی فعالیتهای خاص تحقیق و توسعه، برای هشت سال نخست، و به دنبال آن، با یک ضرباهنگ معقول، تکامل تدریجی به سمت مرحلهی بعدی فعالیتهای غنیسازی ایران برای اهداف منحصراً صلحآمیز، به نحو موصوف درپیوست ۱ خواهد بود. ایران به تعهد داوطلبانه خود، به نحو شرح داده شده در برنامه بلندمدت غنیسازی و تحقیق و توسعه غنیسازی خود که به عنوان بخشی از اعلامیهی اولیهی ایران برای پروتکل الحاقی ارائه خواهد شد پایبند خواهد بود. ۲. ایران، در ده سال آغاز به از رده خارج کردن سانتریفیوژهای IR-1 خود خواهد نمود. طی این دوره، ایران ظرفیت غنیسازی خود در نطنز را حداکثر تا ظرفیت غنیسازی اورانیوم تعداد ۵۰۶۰ سانتریفیوژ IR-1 نصب شده نگه خواهد داشت. سانتریفیوژهای اضافی و زیرساختهای غنیسازی مربوطه در نطنز تحت نظارت مستمر آژانس به نحو مشروح در پیوست ۱ انبار خواهد شد. ۳. ایران تحقیق و توسعهی غنیسازی را به شیوهای که به انباشت اورانیوم غنیشده منتج نشود ادامه خواهد داد. تحقیق و توسعه غنیسازی ایران با اورانیوم برای مدت ۱۰ سال شامل صرفا ماشین های IR-4 ،IR-5 ،IR-6 و IR-8 به نحو تشریح شده در پیوست ۱ خواهد بود، و ایران به نحو مشخصشده در پیوست یک در سایر فناوریهای جداسازی ایزوتوپ برای غنیسازی اورانیوم وارد نخواهد شد. ایران به تست دستگاههای IR-6 و IR-8 ادامه خواهد داد، و در میانه سال هشتم، تست تا سی دستگاه ماشین IR-6 و IR-8 را به نحو مشخص شده در پیوست ۱ آغاز خواهد کرد. ۴. همچنان که ایران سانتریفیوژهای IR-1 را از رده خارج مینماید، به جز نحوه مندرج در پیوست ۱ اقدام به ساخت یا سرهم کردن سانتریفیوژ نخواهد کرد، و سانتریفیوژهای از کار افتاده را با نوع مشابه جایگزین خواهد نمود. ایران تولید دستگاههای سانتریفیوژ پیشرفته را صرفاً برای فعالیتهای مشخص شده در این برجام صورت خواهد داد. از پایان سال هشتم، و به نحو مندرج در پیوست ۱، ایران آغاز به ساخت تعداد مورد توافقی از دستگاههای سانتریفیوژ IR-6 و IR-8 بدون روتورزنموده و تمامی دستگاههای تولید شده را در نطنز، تا زمانی که بر اساس برنامه بلندمدت ایران مورد نیاز واقع شوند، تحت نظارت مستمر آژانس انبار خواهد نمود. ۵. ایران بر اساس برنامه بلندمدت خود، برای ۱۵ سال، فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم، از جمله تحقیق و توسعهی تحت نظارت پادمانی خود را صرفاً در تاسیسات غنیسازی نطنز انجام خواهد داد، سطح غنیسازی اورانیوم خود را تا سقف ۳٫۶۷ درصد نگه خواهد داشت، و، درفردو، از هرگونه غنیسازی اورانیوم و تحقیق و توسعه غنیسازی اورانیوم و از نگاهداری هرگونه مواد شکافتپذیر خودداری خواهد ورزید. ۶. ایران تاسیسات فردو را به یک مرکز هستهای، فیزیک و فنآوری تبدیل خواهد نمود. همکاری بینالمللی از جمله به شکل سرمایهگذاریهای مشترک علمی در حوزههای تحقیقاتی مورد توافق ایجاد خواهد شد. ۱۰۴۴ ماشین IR-1 در قالب شش آبشار در یک بال در تاسیسات فردو باقی خواهد ماند. دو عدد از این آبشارها به همراه زیرساختهای مربوطه بدون اورانیوم به چرخش ادامه خواهد داد و از جمله از طریق اصلاح مقتضی زیرساختها، برای تولید ایزوتوپهای پایدار منتقل خواهد شد. چهار آبشار دیگر به همراه کلیهی زیرساختهای مربوطه به صورت ساکن باقی خواهند ماند. کلیه سانتریفیوژهای دیگر و زیرساختهای مرتبط با غنیسازی جمعآوری و تحت نظارت مستمر آژانس به نحو مشخص شده در پیوست ۱ انبار خواهد شد. ۷. طی این مدت پانزده سال، و همچنان که ایران به طور تدریجی به سمت رسیدن به استانداردهای بینالمللی کیفیت برای سوخت تولیدی در ایران حرکت میکند، ذخایر اورانیوم خود را به ۳۰۰ کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم غنیشده تا ۳٫۶۷ درصد یا معادل آن در سایر اشکال شیمیایی محدود خواهد کرد. مقادیر اضافه بر این میزان براساس قیمتهای بینالمللی و در عوض دریافت هگزافلوارید اورانیوم طبیعی تحویل داده شده به ایران، به فروش رسیده و به خریدار بینالمللی تحویل داده خواهد شد، یا به سطح اورانیوم طبیعی ترقیق خواهد گردید. اورانیوم غنیشده موجود در مجتمعهای سوخت تولیدشده از روسیه یا سایر منابع، برای استفاده در راکتورهای هستهای ایران، اگر شرایط مندرج در پیوست ۱ را دارا باشد، در زمره این ۳۰۰ کیلوگرم ذخیره UF6 فوق الذکر محاسبه نخواهد شد. کمیسیون مشترک از کمک به ایران، از جمله به نحو مقتضی از طریق همکاریهای فنی آژانس، حمایت خواهد نمود تا سوخت هستهای تولیدشده توسط ایران حائز استانداردهای کیفی بینالمللی گردد. کلیه اکسید اورانیوم باقیمانده غنیشده بین ۵ تا ۲۰ درصد به منظور استفاده در راکتور تحقیقاتی تهران به سوخت تبدیل خواهد شد. هر گونه سوخت اضافی مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران، با نرخ بازارهای بینالمللی در دسترس ایران قرار خواهد گرفت. ب- اراک، آب سنگین، بازفرآوری ۸. ایران مبادرت به بازطراحی و بازساخت یک راکتور تحقیقاتی آب سنگین مدرنیزهشده در اراک بر اساس طراحی اولیه مورد توافق و در قالب یک همکاری بینالمللی که طراحی نهایی آن را نیز تصدیق خواهد کرد، خواهد نمود که با استفاده از سوخت غنی شده تا ۳.۶۷ درصد فعالیت خواهد کرد. این راکتور تحقیقات هستهای صلحآمیز و تولید رادیو ایزوتوپ برای مقاصد پزشکی و صنعتی را پشتیبانی خواهد کرد. راکتور بازطراحیشده و بازسازیشده اراک، پلوتونیوم در سطح تسلیحاتی تولید نخواهد کرد. کلیه فعالیتها برای بازطراحی و ساخت مجتمعهای سوخت برای راکتور بازطراحیشده، بجز برای نخستین بارگذاری سوخت، در ایران انجام خواهد گرفت. همه سوخت مصرفشده در اراک برای دورهی عمر راکتور به خارج از ایران منتقل خواهد شد. این مشارکت بینالمللی مشتمل بر کشورهای مشارکتکنندهی گروه ۱+۵، ایران و سایر کشورهایی که طرفین ممکن است مشترکاً تعیین کنند، خواهد بود. ایران به عنوان مالک و مدیر پروژه، نقش راهبری را ایفا خواهد نمود و گروه پنج بعلاوه یک و ایران قبل از روز اجرای توافق، یک سند رسمی که مسئولیتهایی که اعضای پنج بعلاوه یک برعهده خواهند گرفت را مشخص خواهد نمود، منعقد مینمایند. ۹. ایران برنامه دارد که با همکاری گستردهتر بینالمللی شامل تضمین عرضه سوخت، همگام با روندهای پیشرفت فنآوری بینالمللی در اتکاء بر آب سبک برای راکتورهای تحقیقاتی و تولید برق آینده خود، حرکت نماید. ۱۰. به مدت ۱۵ سال، راکتور آب سنگین دیگر یا انباشت آب سنگین در ایران نخواهد بود. همه آب سنگین اضافی برای صادرات در بازارهای بینالمللی عرضه خواهد شد. ۱۱. ایران قصد دارد همه سوخت مصرفشده کلیه راکتورهای هستهای تحقیقاتی و قدرتی فعلی و آینده خود را برای پسماندداری یا اقدامات بعدی، آنگونه که در قراردادهایی که به نحو صحیح با طرف دریافت کننده منعقد خواهد شد، از کشور خارج کند. ۱۲. به جز فعالیتهای جداسازی با هدف تولید رادیوایزوتوپهای پزشکی و صنعتی از نمونههای تابشدیدهی اورانیوم غنیشده، ایران به مدت ۱۵ سال وارد بازفرآوری یا ساخت تاسیسات قادر به بازفرآوری سوخت مصرفی، یا فعالیتهای تحقیق و توسعهی بازفرآوری که منتج به ایجاد قابلیت بازفرآوری سوخت مصرفی شود، نگردیده و پس از این مدت نیز قصد چنین کاری را ندارد. ج- شفافیت و اقدامات اعتمادساز ۱۳. ایران، منطبق با اختیارات مربوطهی رئیسجمهور و مجلس (پارلمان)، وفق ماده ۱۷ (ب) پروتکل الحاقی به موافقتنامه جامع پادمان خود، این پروتکل را به صورت موقتی اجراء، و اقدام به تصویب آن در چارچوب زمانی پیشبینیشده در پیوست ۵ کرده، و کد ۳٫۱ اصلاحی ترتیبات فرعی بر موافقتنامه پادمان خود را به طور کامل اجرا خواهد نمود. ۱۴. ایران «نقشه راه برای رفع ابهام از مسائل مورد اختلاف حال و گذشته» مورد توافق با آژانس، شامل ترتیباتی برای پرداختن به مسائل مورد نگرانی حال و گذشتهی مربوط به برنامه هستهای ایران مندرج در ضمیمه گزارش مورخ ۸ نوامبر ۲۰۱۱ آژانس (GOV/2011/65)، را کاملاً اجرا خواهد نمود. اجرای کامل فعالیتهایی که ایران بر اساس این نقشه راه برعهده میگیرد تا ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ تکمیل خواهد شد و متعاقباً مدیرکل تا ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ ارزیابی نهایی خود پیرامون حل و فصل تمامی مسائل اختلافی باقیماندهی گذشته و حال را به شورای حکام ارائه خواهد نمود، و فارغ از صلاحیت شورای حکام، کشورهای پنج بعلاوه یک به عنوان اعضای شورای حکام قطعنامهای را برای اتخاذ اقدامات لازم، با هدف بسته شدن این موضوع، به شورای حکام ارائه خواهند کرد. ۱۵. ایران به آژانس اجازه خواهد داد که بر اجرای اقدامات داوطلبانه فوقالذکر برای دورههای زمانی مربوطه و نیز اجرای تدابیر شفافیتساز به شرح مندرج در این برجام و پیوستهای آن نظارت نماید. این اقدامات شامل: حضور بلندمدت آژانس در ایران؛ نظارت آژانس بر کنسانتره سنگ معدن اورانیوم تولیدی توسط ایران در همه کارخانههای تغلیظ سنگ معدن اورانیوم به مدت ۲۵ سال؛ نظارت و مراقبت در مورد روتورزها و بیلوزهای سانتریفیوژ به مدت ۲۰ سال؛ استفاده از فنآوریهای مدرن تائیدشده و گواهیشده توسط آژانس از جمله دستگاه سنجش میزان غنیسازی به صورت مستقیم، و مهر و مومهای الکترونیک؛ و یک سازوکار قابل اتکا برای اطمینان از رفع سریع نگرانیهای آژانس در زمینه دسترسی به مدت ۱۵ سال، به شرح مندرج در پیوست ۱. ۱۶. ایران به فعالیتهایی که به توسعه تجهیزات انفجاری هستهای منجر میتواند شود شامل فعالیتهای متالورژی اورانیوم و پلوتونیوم به نحو مشخص شده در پیوست ۱، از جمله در سطح تحقیق و توسعه، مبادرت نخواهد نمود. ۱۷. ایران با کانال خریدی که جزئیات آن در این برجام، به شرح مندرج در پیوست ۵، آمده و مورد تایید قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود همکاری نموده و مطابق آن عمل خواهد کرد. تحریمها ۱۸. قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که برجام را تایید خواهد نمود تمام مفاد قطعنامههای قبلی شورای امنیت در خصوص موضوع هستهای ایران - ۱۶۹۶ (۲۰۰۶)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸)، ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) و ۲۲۲۴ (۲۰۱۵) را همزمان با اجرای اقداماتِ توافق شدهی مرتبط با هستهای توسط ایران، راستیآزماییشده توسط آژانس، به نحو مشخصشده در پیوست ۵ لغو خواهد کرد و محدودیتهای خاصی را به نحو مشخص شده در پیوست ۲ برقرار خواهد نمود؛[۱] ۱۹. اتحادیه اروپایی همه مفاد «مقررات اتحادیه اروپایی» را، آنگونه که موخراً اصلاح شده است، که کلیه تحریمهای اقتصادی و مالی مرتبط با هستهای را اجرائی میسازد، از جمله فهرست افراد مشخصشدهی مربوطه، همزمان با اجرای اقداماتِ توافقشدهی مرتبط با هستهای توسط ایران، به نحو مشخص شده در پیوست ۵، که توسط آژانس راستیآزمایی شده باشد، لغو خواهد کرد، و (این لغو) شامل تمامی تحریمها و تدابیر محدودکننده در حوزههای زیر، که در پیوست ۲ تشریح شده، خواهد بود: الف- نقل و انتقالات مالی بین اشخاص و نهادهای اروپایی، از جمله موسسات مالی، و اشخاص و نهادهای ایرانی از جمله موسسات مالی؛ ب- فعالیتهای بانکی، شامل ایجاد روابط کارگزاری بانکی جدید و افتتاح شعب و بانکهای تابعه بانکهای ایرانی در قلمرو کشورهای عضو اتحادیه؛ ج- ارائه خدمات بیمه و بیمه اتکایی؛ د- ارائه خدمات پیامرسانی مالی (از جمله سوئیفت) برای افراد و اشخاص حقوقی نامبردهشده در الحاقیهی ۱ پیوست ۲ شامل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و موسسات مالی ایرانی؛ ه- حمایت مالی از تجارت با ایران (اعتبارات صادراتی، تضامین، یا بیمه)؛ و- تعهد به پرداخت وامهای بلاعوض، خدمات مالی و وامهای ترجیحی به دولت ایران؛ ز- معاملات راجع به اوراق مشارکت دولت ایران و اوراق تضمینشده توسط دولت؛ ح- واردات و حمل نفت، فراوردههای نفتی، گاز و فرآوردههای پتروشیمی ایرانی؛ ط- صادرات تجهیزات یا تکنولوژی کلیدی برای بخش های نفت، گاز و پتروشیمی؛ ی- سرمایهگذاری در حوزههای نفت و گاز و پتروشیمی؛ ک- صادرات تجهیزات و تکنولوژی کلیدی صنایع دریایی؛ ل- طراحی و ساخت کشتیهای باری و تانکرهای نفتی؛ م- ارائه خدمات پرچم و تعیین وضعیت (classification)؛ ن- دسترسی به فرودگاههای اتحادیه اروپایی برای هواپیماهای باری ایرانی؛ س- صادرات طلا، فلزات گرانبها و الماس؛ ع- تحویل مسکوکات و اسکناس ایرانی؛ ف- صادرات گرافیت، فلزات خام و نیمهساخته مانند آلومینیوم و فولاد و صادرات نرمافزار برای یکپارچهسازی فرآیندهای صنعتی؛ ذ- لغو فهرست اشخاص حقیقی، حقوقی و نهادها (مسدود شدن اموال و ممنوعیت ویزا) مذکور در الحاقیه یک پیوست شماره ۲ و؛ ق- خدمات تبعی برای هر یک از گروههای فوق. ۲۰. اتحادیه اروپایی ۸ سال پس از روز توافق برجام یا زمانی که آژانس به نتیجهگیری گستردهتر رسیده باشد که تمام مواد هستهای در ایران در فعالیتهای صلحآمیز باقی میماند، هر کدام که زودتر حاصل شود، تمامی مفاد «مقررات اتحادیه اروپایی» را که تحریمهای مرتبط با عدم اشاعه را اجرایی میسازد، از جمله فهرستهای اسامی، لغو خواهد کرد. ۲۱. ایالات متحده منطبق با این برجام اِعمال تحریمهای مشخصشده در پیوست ۲ را با اثربخشی همزمان با اجرای اقداماتِ توافقشدهی مرتبط با هستهای توسط ایران به نحو مشخصشده در پیوست ۵، که توسط آژانس راستیآزمایی شده باشد، متوقف ساخته و به این توقف ادامه خواهد داد. این تحریمها شامل حوزههای زیر، به نحوی که در پیوست دو تشریح شده میگردد: الف. معاملات مالی و بانکی با بانکها و موسسات مالی ایرانی مشخص شده در پیوست ۲، از جمله بانک مرکزی ایران و افراد و موجودیتهایی که به عنوان دولت ایران در فهرست Specially Designated National and Blocked Person مشخص شدهاند، به نحوی که در الحاقیه ۳ پیوست ۲ آمده است (شامل افتتاح و نگهداری حسابهای واسطه نزد موسسات مالی غیرآمریکایی، سرمایه گذاری، خرید و فروش ارز و افتتاح اعتبارات اسنادی)؛ ب. معاملات به ریال ایران؛ ج. ارائه اسکناس دلار آمریکایی به دولت ایران؛ د. محدودیتهای تجارت دوجانبه بر درآمدهای ایران در خارج از کشور شامل محدودیتها بر نقل و انتقال درآمدها؛ ه. خرید، پذیرهنویسی یا تسهیل معاملات راجع به دیون حاکمیتی ایران شامل اوراق قرضه دولتی؛ و. خدمات پیامرسانی مالی به بانک مرکزی ایران و موسسات مالی ایرانی به نحو مندرج در الحاقیه شماره ۳ پیوست ۲؛ ز. خدمات بیمهای یا بیمه اتکایی؛ ح. (توقف) تلاش برای کاهش فروش نفت ایران؛ ط. سرمایهگذاری شامل مشارکت در سرمایهگذاریهای مشترک، کالا، خدمات، اطلاعات، فناوری و دانش و کمک فنی برای بخشهای نفت، گاز و پتروشیمی؛ ی. خرید، تحصیل، فروش، حمل و نقل یا بازاریابی نفت، محصولات پتروشیمی یا گاز طبیعی از ایران؛ ک. صادرات، فروش یا عرضه فراوردههای نفتی تصفیهشده و فراوردههای پتروشیمی به ایران؛ ل. معاملات در حوزه انرژی ایران؛ م. معاملات با بخشهای کشتیرانی و کشتیسازی و عاملان بنادر ایران؛ ن. خرید و فروش طلا و سایر فلزات گرانبها؛ س. خرید و فروش گرافیت، فلزات خام یا نیمهساخته مانند آلومینیوم، فولاد، زغال سنگ و نرمافزار برای یکپارچهسازی فرآیندهای صنعتی؛ ع. فروش، عرضه یا انتقال کالاها و خدمات مورد استفاده در ارتباط با بخش خودروسازی ایران؛ ف. تحریمهای راجع به خدمات تبعی در مورد هر یک از گروههای فوق؛ ذ. برداشتن نام افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی به شرح مندرج در الحاقیه ۳ پیوست ۲ از فهرست SDN؛ یا لیست اشخاص تحریمی غیرSDN؛ ق. لغو دستورات اجرایی ۱۳۵۷۴، ۱۳۵۹۰، ۱۳۶۲۲، و ۱۳۶۴۵ و بخشهای ۵ تا ۷ و ۱۵ دستور اجرایی ۱۳۶۲۸؛ ۲۲. ایالات متحده، به نحو مشخص شده در پیوست ۲ و منطبق با پیوست ۵، اجازه فروش هواپیماهای مسافری و قطعات و خدمات مربوطه به ایران؛ مجوز اینکه اشخاص غیرآمریکایی که در مالکیت یا کنترل اشخاص آمریکایی هستند، به نحو منطبق با این برجام با ایران مشارکت نمایند؛ و مجوز واردات فرش و مواد غذایی از مبدا ایران به آمریکا را صادر خواهد نمود. ۲۳. هشت سال پس از روز توافق، یا در زمانی که آژانس به نتیجهگیری گستردهتر خود مبنی بر اینکه مواد هستهای در ایران در فعالیتهای صلحآمیز باقی میماند، هر کدام که زودتر باشد، ایالات متحده اقدام قانونی مقتضی را برای لغو، یا تغییر به منظور اجرایی کردن لغو تحریمهای مشخصشده در پیوست ۲ در خصوص دستیابی به اقلام و خدمات مرتبط با هستهای برای فعالیتهای هستهای مندرج در این برجام، منطبق با رویکرد ایالات متحده نسبت به سایر دولتهای غیردارندهی سلاح هستهای تحت معاهده عدم اشاعه پی خواهد گرفت. ۲۴. اتحادیه اروپایی، کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه و نیز ایالات متحده فهرست کامل و جامعی از تحریمها یا اقدامات محدودیتساز مرتبط با هستهای را مشخص مینمایند و آنها را منطبق با پیوست ۵ لغو خواهند نمود. پیوست ۲ همچنین اثرات لغو تحریمها را از زمان «روز اجرا» مشخص خواهد نمود. چنانچه در هر زمانی پس از روز اجرا ایران بر این اعتقاد باشد که هر تحریم یا اقدام محدودیتساز مرتبط با هستهای دیگری از یک عضو ۱+۵ در حال ممانعت از اجرای کامل لغو تحریمها به نحو تشریحشده در این برجام است، عضو ذیربط برجام با هدف فیصله موضوع با ایران مشورت خواهد نمود و چنانچه توافق داشته باشند که لغو این تحریم یا اقدام محدودیتساز مناسب میباشد، عضو مربوطهی برجام اقدام مقتضی را به عمل خواهد آورد. در صورتی که قادر به فیصله این موضوع نباشند، ایران یا هر عضو گروه ۱+۵ میتوانند موضوع را به کمیسیون مشترک ارجاع نمایند. ۲۵. چنانچه قانونی در سطح ایالتی یا محلی در ایالات متحده مانع از اجرای لغو تحریمهای مشخصشده در این برجام شود، ایالات متحده، با در نظر گرفتن تمامی اختیارات موجود، گامهای مقتضی را به منظور تحقق اجرای مزبور اتخاذ خواهد نمود. ایالات متحده به طور فعال، مقامات در سطح ایالتی یا محلی را تشویق خواهد کرد که تغییرات در سیاست ایالات متحده منعکس شده در لغو تحریمهای وفق این برجام را در نظر داشته و از اقداماتی که با این تغییر در سیاست همخوانی ندارد خودداری نمایند. ۲۶. اتحادیه اروپایی از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریمهایی که اجرای آنها را وفق این برجام لغو کرده است، خودداری مینماید، فارغ از فرآیند حل و فصل اختلافات پیشبینیشده در این برجام. هیچگونه تحریم جدید هستهای شورای امنیت و هیچگونه تحریم جدید اتحادیه اروپایی وجود نخواهد داشت. ایالات متحده، با حسن نیت، نهایت تلاش خود را برای دوام این برجام و پیشگیری از ایجاد تداخل در تحقق متمتع شدن ایران از لغو تحریمهای مشخصشده در پیوست دو به عمل خواهد آورد. دولت ایالات متحده، در چارچوب اختیارات قانونی رئیسجمهور وکنگره، از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریمهای مشخصشده در پیوست ۲ که اعمال آنها را وفق این برجام متوقف کرده است، خودداری مینماید، فارغ از فرآیند حل و فصل اختلافات پیشبینیشده در این برجام. دولت ایالات متحده، در چارچوب اختیارات قانونی رئیسجمهور و کنگره، از اعمال تحریمهای جدید مرتبط با هستهای خودداری خواهد کرد. ایران اعلام کرده است که تحمیل چنین تحریمهای جدید مرتبط با هستهای را به منزله مبنایی برای توقف کلی یا جزیی اجرای تعهدات خود وفق این برجام، تلقی خواهد نمود. ۲۷. گروه ۱+۵ به منظور تضمین شفافیت و کارآمدی در ارتباط با لغو تحریمها وفق این برجام، تدابیر اداری و آئیننامههای اجرایی کافی را تمهید خواهند کرد. اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و همچنین ایالات متحده دستورالعملهای مرتبط را صادر خواهند نمود و در خصوص جزئیات تحریمها یا اقدامات محدودیتسازی که به موجب این برجام لغو شدهاند، بیانیههایی را که در دسترس عموم باشد، منتشر خواهند کرد. اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و ایالات متحده متعهد هستند که در خصوص محتوای این دستورالعملها یا بیانیهها با ایران به صورت منظم و بنا به اقتضاء مشورت نمایند. ۲۸. گروه ۱+۵ و ایران متعهد هستند که این برجام را با حسن نیت و در فضایی سازنده، بر مبنای احترام متقابل اجرا نمایند و از هر گونه اقدام مغایر با نص، روح و نیت این برجام که اجرای موفقیتآمیز آن را مختل سازد، خودداری کنند. مقامات ارشد دولتی در گروه ۱+۵ و ایران تمام تلاش خود را برای اجرای موفقیتآمیز این برجام، از جمله در بیانات عمومی خود، به کار خواهند بست.[۲] گروه ۱+۵ کلیه اقدامات لازم را برای لغو تحریمها به نحو مقتضی به عمل خواهند آورد، و از تحمیل مقررات آئیننامهای استثنائی یا تبعیضآمیز و الزامات شکلی به جای تحریمها و اقدامات محدودیتساز تحت پوشش این برجام، خودداری میورزند. ۲۹. اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و همچنین ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تاثیرگذاری خصمانه و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیتآمیز این برجام خودداری خواهند کرد. ۳۰. گروه ۱+۵ هیچ تحریم یا اقدام محدودیتسازی را نسبت به افراد و یا نهادها به دلیل مبادرت به فعالیتهایی که مشمول لغو تحریمهای مندرج در این برجام شده است، اعمال نخواهند کرد مشروط بر اینکه این فعالیتها با سایر قوانین و مقررات جاری گروه ۱+۵ منطبق باشد. به دنبال لغو تحریمها وفق این برجام به نحو مشخص شده در پیوست ۲، تحقیقات در دست رسیدگی در خصوص نقضهای احتمالی تحریمها و/یا اقدامات محدودیتساز میتواند طبق قوانین ملی مربوطه مورد بازبینی واقع شود. ۳۱. منطبق با زمانبندی مشخص شده در پیوست ۵، اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو آن اجرای اقدامات قابل اعمال نسبت به افراد و نهادهای فهرست شده، از جمله بانک مرکزی ایران و سایر بانکها و موسسات مالی ایرانی را به نحو تفصیل یافته در پیوست ۲ و ملحقات آن لغو خواهد نمود. منطبق با زمانبندی تعیینشده در پیوست ۵، ایالات متحده برخی نهادها و افراد موردنظر را از فهرست SDN و برخی نهادها و افراد موردنظر را از فهرست Foreign Sanctions Evaders خارج خواهد کرد که تفصیل آن در پیوست ۲ و ملحقات آن آمده است. ۳۲. اتحادیه اروپایی و کشورهای گروه ۱+۵ و شرکای بینالمللی با ایران در پروژههای مشترک در زمینه فنآوری هستهای صلحآمیز از جمله نیروگاه هستهای، راکتورهای تحقیقاتی، تولید سوخت، تحقیق و توسعه پیشرفته مشترک مورد توافق همانند گداخت هستهای، ایجاد مرکز پزشکی هستهای منطقهای با فنآوریهای پیشرفته روز، آموزش افراد، ایمنی و امنیت هستهای، و حفاظت محیط زیستی، به نحو مندرج درپیوست ۳، از جمله از طریق پروژههای همکاری فنی آژانس، تعامل خواهند کرد. آنان تدابیر لازم برای اجرای این پروژهها را به نحو مقتضی اتخاذ خواهند نمود. ۳۳. گروه ۱+۵ و ایران در خصوص گام های لازم برای تضمین دسترسی ایران در حوزههای تجارت، فنآوری، مالی و انرژی توافق خواهند کرد. اتحادیه اروپایی حوزههای ممکن برای همکاری بین اتحادیه اروپایی، دولتهای عضو و ایران را بررسی بیشتر خواهد نمود، و در این چارچوب بهرهگیری از ابزارهای ممکن همانند اعتبارات صادراتی به منظور تسهیل تجارت، تامین اعتبار پروژهها و سرمایهگذاری در ایران را بررسی خواهد کرد. برنامه اجرایی ۳۴. ایران و گروه ۵+۱ تعهدات خود وفق برجام را بر اساس توالی مشخص شده در پیوست ۵ اجرا خواهند کرد. نقاط عمده برای اجرا به شرح زیر میباشد: الف. روز نهایی شدن، تاریخی است که در آن مذاکرات این برجام میان گروه ۵+۱ و ایران جمعبندی شده، و بیدرنگ به دنبال آن، قطعنامهای که این برجام را تایید مینماید به شورای امنیت سازمان ملل برای تصویب بدون تاخیر تسلیم خواهد شد. ب. روز توافق، نود روز پس از تایید این برجام توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، یا تاریخ مقدمی که با رضایت متقابل اعضای برجام تعیین شود خواهد بود که در آن، این برجام و تعهدات مندرج این برجام از تاثیر برخوردار خواهند شد. از این روز، اعضاء برجام آغاز به فراهم آوردن ترتیبات و تمهیدات لازم برای اجرای تعهدات خود وفق برجام خواهند نمود. ج. روز اجرا، زمانی است که در آن، همزمان با گزارش آژانس مبنی بر راستیآزمایی اجرای تدابیر مرتبط با هستهای ایران به نحو مندرج در بخش های ۱۴.۱ تا ۱۴.۱۲ پیوست ۵، اتحادیه اروپایی و ایالات متحده به ترتیب اقدامات مشروحه در بخشهای ۱۵ و ۱۶ پیوست ۵ را انجام داده و منطبق با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، اقدامات شرح داده شده در بخش ۱۷ پیوست ۵ در سطح سازمان ملل متحد انجام میشود. د. روز انتقالی، هشت سال پس از روز توافق خواهد بود، یا تاریخی که مدیرکل آژانس گزارشی ارائه نماید دال بر این که آژانس به نتیجهگیری گستردهتر خود مبنی بر این که تمام مواد هستهای در ایران در فعالیتهای صلحآمیز باقی میماند، هر کدام زودتر باشد. در آن روز، اتحادیه اروپایی و ایالات متحده به ترتیب اقدامات مشروحه در بخشهای ۲۰ و ۲۱ پیوست ۵ را انجام داده، و منطبق با قطعنامه شورای امنیت، اقدامات شرح داده شده در بخش ۲۲ پیوست ۵ در سطح سازمان ملل متحد صورت خواهد پذیرفت و ایران، منطبق با اختیارات قانونی رئیسجمهور و مجلس، تصویب پروتکل الحاقی را پیگیری خواهد نمود. ه. روز خاتمه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، روزی است که در آن، قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که این برجام را تایید مینماید، منطبق با شرایط خود خاتمه مییابد، که این روز ده سال از زمان روز توافق خواهد بود، مشروط به اینکه مفاد قطعنامههای قبلی بازگردانده نشده باشد. در آن روز، اتحادیه اروپایی اقدامات شرح داده شده در بخش ۲۵ پیوست ۵ را به انجام میرساند. ۳۵. توالی و نقاط عمده درج شده در بالا و در پیوست ۵، فارغ از مدت ذکرشده در این برجام برای تعهدات برجام میباشد. ساز و کار حل و فصل اختلافات ۳۶. چنانچه ایران معتقد باشد که هر یک یا کلیه گروه ۱+۵ تعهدات خود را رعایت ننمودهاند، ایران میتواند موضوع را به منظور حل و فصل بهکمیسیون مشترکارجاع نماید؛ به همین ترتیب، چنانچه هر یک از اعضای گروه ۱+۵ معتقد باشد که ایران تعهدات خود را رعایت نکرده است، هر یک از دولتهای گروه ۱+۵ میتواند اقدام مشابه به عمل آورد. کمیسیون مشترک ۱۵ روز زمان خواهد داشت تا موضوع را فیصله دهد، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. متعاقب بررسی کمیسیون مشترک، چنانچه هر عضو معتقد باشد که موضوع پایبندی فیصله نیافته است، میتواند موضوع را به وزیران امور خارجه ارجاع دهد. وزیران ۱۵ روز خواهند داشت تا موضوع را فیصله دهند، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود. پس از بررسی کمیسیون مشترک - همزمان با (یا به جای) بررسی در سطح وزیران - خواه عضو شاکی یا عضوی که اجرای تکالیفاش موضوع بوده است میتواند درخواست نماید که موضوع توسط یک هیات مشورتی که متشکل از سه عضو خواهد بود (یکی از سوی هر یک از طرفهای درگیر در اختلاف و طرف سوم مستقل) بررسی شود. هیات مشورتی میبایست نظریه غیرالزامآوری را در خصوص موضوع پایبندی ظرف ۱۵ روز ارائه نماید. چنانچه، متعاقب این فرایند ۳۰ روزه موضوع فیصله نیابد، کمیسیون مشترک در کمتر از ۵ روز نظریه هیات مشورتی را با هدف فیصله موضوع بررسی خواهد کرد. چنانچه موضوع کماکان به نحو مورد رضایت طرف شاکی فیصله نیافته باشد، و چنانچه طرف شاکی معتقد باشد که موضوع، مصداق «عدم پایبندی اساسی» میباشد، آنگاه آن طرف میتواند موضوع فیصله نیافته را به عنوان مبنای توقف کلی و یا جزئی اجرای تعهداتاش وفق برجام قلمداد کرده و/یا به شورای امنیت سازمان ملل متحد ابلاغ نماید که معتقد است موضوع مصداق «عدم پایبندی اساسی» بشمار میآید. ۳۷. متعاقب دریافت ابلاغ طرف شاکی، به نحو مشروح در فوق، به همراه توضیحی از تلاشهای توام با حسن نیت آن طرف برای طی فرایند حل و فصل اختلاف پیشبینیشده در برجام، شورای امنیت سازمان ملل متحد میبایست منطبق با رویههای خود در خصوص قطعنامهای برای تداوم لغو تحریمها رایگیری نماید. چنانچه قطعنامه فوقالذکر ظرف ۳۰ روز از تاریخ ابلاغ به تصویب نرسد، سپس مفاد قطعنامههای سابق شورای امنیت سازمان ملل متحد مجدداً اعمال خواهند شد، مگر اینکه شورای امنیت سازمان ملل متحد به نحو دیگری تصمیمگیری نماید. در چنین صورتی، این مفاد در خصوص قراردادهایی که بین هر طرف و ایران یا افراد و نهادهای ایرانی قبل از تاریخ اعمالِ آنها امضا شده باشد، دارای اثر عطف به ما سبق ندارد مشروط به این که فعالیتهای صورتگرفته وفق اجرای این قراردادها منطبق با این برجام و قطعنامههای قبلی و فعلی شورای امنیت باشد. شورای امنیت سازمان ملل متحد، با ابراز نیت خود برای تصمیمگیری مبتنی بر ممانعت از اجرای دوباره و خودکار تدابیر در صورتی که ظرف این مدت موضوعی که موجب ابلاغ فوق شده است حل و فصل شده باشد، دیدگاههای طرفهای اختلاف و هرگونه نظریه صادره توسط هیات مشورتی را ملحوظ خواهد داشت. ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزئی یا کلی مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به منزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود. پیوستها پیوست ۱ پیوست ۲ پیوست ۳ پیوست ۴ پیوست ۵ پانویس پرش به بالا↑ مفاد این قطعنامه به منزله مفاد این برجام نیست. پرش به بالا↑ از نظر آمریکا، منظور از مقامات ارشد دولتی، مقامات ارشد قوه مجریه هستند. منبع / وبسایت وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ب : شروط 9 گانه رهبر معظم انقلاب درباره تایید برجام حضرت آیت الله خامنهای، در نامهای به رئیسجمهور، دستورات مهمی پیرامون حفظ منافع ملی و مصالح عالیه کشور در خصوص نحوه اجرای برجام صادر کردند. به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامهای به روحانی رئیسجمهور و رئیس شورایعالی امنیت ملی، با اشاره به بررسیهای دقیق و مسئولانه برجام در مجلس شورای اسلامی و شورایعالی امنیت ملی و عبور این موافقتنامه از مجاری قانونی، دستورات مهمی را در خصوص رعایت و حفظ منافع ملی و مصالح عالیه کشور صادر و با برشمردن تأکیدات و الزامات ۹ گانه در اجرای برجام، مصوبه جلسه ۶۳۴ مورخ ۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیت ملی را با رعایت این موارد و الزامات تأیید کردند. متن نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است: بسماللهالرحمنالرحیم جناب آقای روحانی / رئیسجمهور اسلامی ایران و رئیس شورای عالی امنیّت ملّی (دامت توفیقاته) با سلام و تحیّت؛ اکنون که موافقتنامهی موسوم به «برجام» پس از بررسیهای دقیق و مسئولانه در مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیونها و نیز در شورای عالی امنیّت ملّی، سرانجام از مجاری قانونی عبور کرده و در انتظار اعلام نظر اینجانب است، لازم میدانم نکاتی را یادآور شوم تا جنابعالی و دیگر دستاندرکارانِ مستقیم و غیرمستقیم آن، فرصتهای کافی برای رعایت و حفظ منافع ملّی و مصالح عالیهی کشور در اختیار داشته باشید. ۱) پیش از هر چیز لازم میدانم از همهی دستاندرکاران این فرایند پرچالش، در همهی دورهها از جمله هیئت مذاکرهکنندهی اخیر که در توضیح نقاط مثبت و در اصلِ تثبیت آن نقاط همهی سعی ممکن خود را به کار بردند، و نیز از منتقدانی که با ریزبینیِ قابل تحسین، نقاط ضعف آن را به همهی ما یادآور شدند و مخصوصاً از رئیس و اعضای کمیسیون ویژهی مجلس و نیز از اعضای عالیمقام شورای عالی امنیّت ملّی که با درج ملاحظات مهمّ خود، برخی از نقاط خلأ را پوشش دادند، و سرانجام از رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که با تصویب طرحی محتاطانه، راه درست اجرا را به دولت ارائه کردند، و نیز از رسانهی ملی و نویسندگان مطبوعات کشور که با همهی اختلافنظرها، در مجموع تصویر کاملی از این موافقتنامه در برابر افکار عمومی نهادند، قدردانی خود را اعلام دارم. این مجموعهی پر حجم کار و تلاش و فکر در مسئلهای که گمان میرود از جملهی مسائل به یاد ماندنی و عبرتآموز جمهوری اسلامی باشد، در خور تقدیر و مایهی خرسندی است. به همین دلیل با اطمینان میتوان گفت که پاداش الهی برای این نقش آفرینیهای مسئولانه، مشتمل بر نصرت و رحمت و هدایت ذات حضرت حق خواهد بود، انشاءالله؛ زیرا وعدهی نصرت الهی در برابر نصرت دین او، تخلّفناپذیر است. ۲) جنابعالی با سابقهی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی، طبعاً دانستهاید که دولت ایالات آمریکا، در قضیّهی هستهای و نه در هیچ مسئلهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حملهی نظامی و حتّی هستهای –که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود– پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت. صاحبنظران سیاسی عالَم و افکار عمومی بسیاری از ملّتها، بوضوح تشخیص میدهند که عامل این خصومت تمامنشدنی، ماهیّت و هویّت جمهوری اسلامی ایران است که برخاسته از انقلاب اسلامی است. ایستادگی بر مواضع بر حقّ اسلامی در مخالفت با نظام سلطه و استکبار، ایستادگی در برابر زیادهطلبی و دستاندازی به ملّتهای ضعیف، افشای حمایت آمریکا از دیکتاتوریهای قرون وسطائی و سرکوب ملّتهای مستقل، دفاع بیوقفه از ملّت فلسطین و گروههای مقاومت میهنی، فریاد منطقی و دنیاپسند بر سر رژیم غاصب صهیونیست، قلمهای عمدهای را تشکیل میدهند که دشمنی رژیم ایالات متّحدهی آمریکا را بر ضدّ جمهوری اسلامی، برای آنان اجتنابناپذیر کرده است؛ و این دشمنی تا هنگامی که جمهوری اسلامی با قدرت درونی و پایدار خود، آنان را مأیوس کند ادامه خواهد داشت. چگونگی رفتار و گفتار دولت آمریکا در مسئلهی هستهای و مذاکرات طولانی و ملالآور آن، نشان داد که این نیز یکی از حلقههای زنجیرهی دشمنی عنادآمیز آنان با جمهوری اسلامی است. فریبکاری آنان در دوگانگی میان اظهارات اوّلیّهی آنان که با نیّت قبول مذاکرهی مستقیم از سوی ایران انجام میشد، با نقض عهدهای مکرّر آنان در طول مذاکرات دوساله و همراهی آنان با خواستههای رژیم صهیونیستی و دیپلماسی زورگویانهی آنان در رابطه با دولتها و مؤسّسات اروپاییِ دخیل در مذاکرات، همه نشاندهندهی آن است که ورود فریبکارانهی آمریکا در مذاکرات هستهای، نه با نیّت حلوفصل عادلانه، که با غرض پیشبرد هدفهای خصمانهی خود دربارهی جمهوری اسلامی صورت گرفته است. بیشک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانهی دولت آمریکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی، از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند. با این حال، محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود. ۳) بندهای نهگانهی قانون اخیر مجلس و ملاحظات دهگانهی ذیل مصوّبهی شورای عالی امنیّت ملّی، حاوی نکات مفید و مؤثّر است که باید رعایت شود، با این حال برخی نکات لازم دیگر نیز هست که همراه با تأکید بر تعدادی از آنچه در آن دو سند آمده است، اعلام میگردد. اوّلاً: از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرائی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلّف طرفهای مقابل، تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتّحادیهی اروپا و رئیسجمهور آمریکا، باید تصریح شود که این تحریمها بکلّی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است. ثانیاً: در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند. ثالثاً: اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس، پایان پروندهی موضوعات حال و گذشته (PMD) را اعلام نماید. رابعاً: اقدام در مورد نوسازی کارخانهی اراک با حفظ هویّت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن دربارهی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد. خامساً: معاملهی اورانیوم غنیشدهی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن دراینباره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور، باید بتدریج و در دفعات متعدّد باشد. سادساً: مطابق مصوّبهی مجلس، طرح و تمهیدات لازم برای توسعهی میانمدّت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هماکنون تا پانزده سال و منتهی به ۱۹۰ هزار سو است، تهیّه و با دقّت در شورای عالی امنیّت ملّی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند. سابعاً: سازمان انرژی اتمی، تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا بهگونهای ساماندهی کند که در پایان دورهی هشتساله هیچ کمبود فنّاوری برای ایجاد غنیسازیِ مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد. ثامناً: توجّه شود که در موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است. تاسعاً: وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلّفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه آمریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند، برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهّدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است، تشکیل شود. ترکیب و وظایف این هیئت باید در شورای عالی امنیّت ملّی تعیین و تصویب شود. با توجّه به آنچه ذکر شد، مصوبهی جلسهی ۶۳۴ مورخ ۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیّت ملّی با رعایت موارد یاد شده تأیید میشود. در خاتمه همانطور که در جلسات متعدّد به آنجناب و دیگر مسئولان دولتی یادآور شده و در جلسات عمومی به مردم عزیزمان گوشزد کردهام، رفع تحریمها هر چند از باب رفع ظلم و احقاق حقوق ملّت ایران کار لازمی است، لیکن گشایش اقتصادی و بهبود معیشت و رفع معضلات کنونی جز با جدّی گرفتن و پیگیری همهجانبهی اقتصاد مقاومتی میسّر نخواهد شـد. امید است که مراقبت شود که این مقصود با جدّیّت تمام دنبال شود و بخصوص به تقویت تولید ملّی توجّه ویژه صورت گیرد و نیز مراقبت فرمایید که وضعیّت پس از برداشته شدن تحریمها، به واردات بیرویّه نینجامد، و بخصوص از وارد کردن هرگونه مواد مصرفی از آمریکا جدّاً پرهیز شود. توفیقات جنابعالی و دیگر دستاندرکاران را از خداوند متعال مسئلت مینمایم. سیّدعلی خامنهای / ۲۹ مهرماه ۹۴ مقاله پیامدهای پسابرجام تهیه کننده: سیروس سجادیان / پاییز94 بنام خدا چکیده: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از ماجرای لانه جاسوسی ، ایران با تحریمهای تجاری و اقتصادی آمریكا و متحدان اروپایی آن مواجه شد. با آزاد شدن گروگانهای آمریكایی ، دولتهای اروپایی از ادامۀ تحریم ایران دست كشیدند، اما آمریكا برخلاف تعهدات خود در بیانیههای الجزایر مبنی بر لغو تحریم و مداخله نكردن در امور داخلی ایران، با مسدود كردن داراییها و امتناع از تحویل تجهیزات نظامی خریداری شدۀ ایران، همچنان به اعمال تحریم در مقیاسی گستردهتر با همراهی نسبی كشور های اروپایی با عمری به درازای نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه داد. تحریم های آمریكا علیه ایران طی سالهای 1980 تا 1990 با هدف فشار آوردن بر ایران برای رها كردن جبهه های مقاومت، یا به زعم آمریکائی ها برای رها کردن تروریسم و حمایت از تروریسم و همچنین محدود ساختن قدرت راهبردی ایران در منطقه خاورمیانه، طرح ریزی شد ،تحریم ها از سال 1996 به تدریج با بهانه ای دیگر به سوی برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران گرایش یافت.تحریم ها یکی از قطعات پازل مورد نظر برای تغییر ماهیت در جمهوری اسلامی ایران است.برجام با تمام فراز و نشیبهایی که دارد یکی از رویکردهای تاریخ سیاسی و بینالمللی تلقی میگردد که در حوزههای داخلی و بینالمللی آثار شگرفی را ایجاد کرده است.به نظر میرسد در زمینه تحلیل روند و پیامدهای که برجام میتواند در خود داشته باشد تدوین راهبرد و رهنامه متناسب با شرایط و مقتضیات منطقهای و بینالمللی که بتواند منافع ملی را تأمین کند از ضروریاتی است که در سطح راهبردی باید به آن پرداخته شود. کلید واژه ها: برجام، تحریم، هسته ای،آمریکا، ایران، انقلاب اسلامی ، قطعنامه مقدمه: تاریخ چند هزار ساله بشریت همواره شاهد تقابل رذائل و فضائل اخلاقی بوده است و آنچه نقش تعین کننده در معرفی چهره غالب داشته ، زور و قدرت بوده است ،از اینرو در جریان تنازع برای بقای انسان اولیه ،رذیله های اخلاقی اعم از برتری جوئی،تملک اموال دیگران،نادیده گرفتن حق غیر و غیره ابزاری بودند تا با جایگزینی فضائلی همچون همزیستی مسالمت آمیز ،احترام به دیگران و... ،انسانهای آن زمان را به چند صباحی زندگی بیشتر،امیدوار کند.اما رفته رفته و با تشکیل جوامع بشری متمدن ،علیرغم تکاپوی انسانها مبنی بر فاصله گرفتن از رذائل اخلاقی و یادگیری در کنار هم و با هم زیستن ،همواره میل و غریزه سیری ناپذیر آنها به قدرت طلبی،به گونه ای نه چندان مخفی بر این تلاشها سایه افکنده است .تا آنجائیکه حتی پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل مترقی ترین سازمان بین المللی ،به نام سازمان ملل ،علیرغم همه شعارهای زیربنائی و اصلی این سازمان و ارکان مربوطه،که به استناد بند 2 ماده 2 منشور آن، اصل را بر تساوی همه دول عضو گذاشته است،لیکن باز هم همان غریزه قدرت طلبی به طور موثری نمایان گردیده و در کنار مجمع عمومی که متشکل از همه کشورهای جهان می باشد،رکنی به نام شورای امنیت تاسیس می گرددکه 5 کشور بزرگ دنیا با داشتن حق تصمیم گیری های بزرگی همچون تحریم یا حتی حمله نظامی به سایر کشورها ،تصمیماتی را اتخاذ می نمایند که مجمع عمومی با آن همه عظمت ظاهری قادر به آن نمی باشد. بیان مسئله: آمریکا به عنوان یکی از کشورهای عضو شورای امنیت که با پیروزی انقلاب اسلامی،اهداف استعماری خود را در ایران و منطقه از دست رفته می دید ،از همان ابتدا با دشمنی آشکار و به لطایف الحیل مختلف اعم از جاسوسی ،خرابکاری ،حمله نظامی،قصد بر اندازی انقلاب را داشت اما از آنجائیکه ملت بزرگ ایران در پناه خداوند متعال و با رهبری داعیانه امام خمینی (ره) تسلیم این گونه اقدامات نگردیدند،سرانجام این کشور زورگو با استفاده ازحربه تحریم ،اقدام به فشار اقتصادی به کشورمان نمود و به بهانه های مختلف این تحریم ها را تشدید می نمود . تا اینکه در سال 1381 و پس از انتشار گزارش منافقین از تاسیسات غنی سازی نطنز و اراک،این تحریم ها شکل جدی تری به خود گرفت و پس از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت قطعنامه های متعددی علیه کشورمان صادر گردید. این در حالی بود که از همان ابتدا ، گفتگو و مذاکرات مختلفی در سطوح مختلف در این رابطه صورت پذیرفت. تا اینکه سر انجام پس از حدود یک دهه، توافق برنامه جامع مشترک بین ایران و گروه 5+1 موسوم به برجام شکل گرفت که در این موافقتنامه در قبال امتیازدهی و کاهش فعالیتهای اتمی از طرف کشورمان قرار است تحریمهای مرتبط با موضوع هسته ای لغو و بخش زیادی از دارئی های کشورمان آزاد گردد،لذا این موضوع می تواند پیامدهای مختلفی اعم از مثبت و منفی به دنبال داشته باشد که در این گزارش در پی احصاء و بررسی این پیامدها می باشیم. سوالات پژوهش: 1- مهمترین پیامدهای مثبت و منفی برجام برای کشور چه میباشد؟ 2- راهکارهای برون رفت از پیامدهای منفی و تقویت پیامدهای مثبت پسابرجام چیست؟ روش تحقیق: این تحقیق براساس سودمندی و هدف از نوع تحقیقات کاربردی و بر اساس معیار زمان مقطعی میباشد. در این پژوهش با توجه به موضوع پژوهش و پرسش طرح شده، روش تحقیق کتابخانه ای و استفاده از منابع و متون معتبر منتشر شده بکار گرفته شده است. پیشینه موضوع: مذاکرات و قطعنامه ها: با افشای وجود تأسیسات اتمی در ایران، در اوت ۲۰۰۲ ' گروهی از مخالفین و معاندین نظام ( منافقین) و در تعاقب آن آمریکائیها، اقدام به انتشار گزارشی نمودند که در آن از وجود تأسیسات غنیسازی نطنز و آب سنگین اراک خبر می داد. در زمان دولت هشتم رئیس جمهور وقت حاضر به پذیرش چند توافقنامه شد که به تدریج فعالیتهای مرتبط با غنی سازی اورانیوم در ایران را به حالت تعلیق در آورد.در این رابطه اولین مذاکره هستهای در ۲۹ مهر ۱۳۸۲ با سه کشور اروپایی شامل انگلیس، فرانسه و آلمان ، در کاخ سعدآباد برگزار شد. دراین نشست مشترک در بیانیهای اعلام گردید که به موجب آن، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، بصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد و انگلیس و فرانسه متعهد شدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند.پس از آن در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۲،ایران طی توافقنامه ای متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کند و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند.در ۲۴ آبان ۱۳۸۳ در پاریس بین ایران و سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان توافقنامه دیگری به امضاء رسید و به موجب آن ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتمادسازی و نه به عنوان یک تعهد قانونی پذیرفت که کلیه فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی، و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند و در عوض اتحادیه اروپا برای پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی تلاش نماید. در آخرین ماه دولت هشتم،سید محمد خاتمی رئیس جمهور کشورمان اعلام کرد غنی سازی اورانیوم را از سر میگیریم زیرا توقف فعالیتهای هستهای اصفهان برای ما خسارات مالی و معنوی فراوانی به دنبال داشته و باعث گردیده دانشمندان هستهای ما فعالیت خود را متوقف کنند. با روی کارآمدن دولت دکتر احمدی نژاد در ژانویه ۲۰۰۶ با حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای، تأسیسات هستهای نطنز را فک پلمب کردند، اما شورای امنیت بلافاصله در مارس ۲۰۰۶ به ایران یک ماه فرصت داد تا فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند.در این زمان (آوریل ۲۰۰۶ ) دانشمندان ایرانی موفق به تولید چرخه کامل سوخت هستهای در مقیاس آزمایشگاهی شدند و ایران به کشورهای عضو باشگاه اتمی پیوست. در تعاقب فعالیت های ایران نخستین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد (قطعنامه شماره 1696)درباره پرونده هستهای ایران در 31 ژوئیه سال 2006 تصویب شد. این قطعنامه با 14 رأی موافق و یك رأی مخالف "قطر"، به تصویب رسید. این قطعنامه به ایران مدت یك ماه مهلت داد تا فعالیتهای هسته ای خود در زمینه غنیسازی اورانیوم را متوقف كند. دومین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه شماره1737 )در 23 دسامبر سال 2006 با رأی هر 15 كشور حاضر در شورای امنیت به تصویب رسید. شورای امنیت با صدور این قطعنامه، مجموعه تحریمهایی شامل تحریم تأسیسات حساس هستهای و توقیف داراییها و شركتهای ایرانی مرتبط با برنامۀ هستهای ایران را به تصویب رساند و به ایران مدت 60 روز فرصت داد تا برنامه غنیسازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد. سومین قطعنامه شورای امنیت(قطعنامه شماره 1747 ) در ارتباط با پروندهی هستهای ایران بود كه در تاریخ 24 مارس سال 2007 میلادی، با رای موافق تمامی پانزده عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، به تصویب رسید.این قطعنامه، همكاری تمامی كشورهای جهان با شركتهای ایرانی را كه در زمینه انرژی هستهای فعالیت دارند، منع كرده است. همچنین، ممنوعیت صادرات و واردات سلاحهای سنگین به ایران نیز از دیگر موارد مندرج در این قطعنامه است.چهارمین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه 1803 ) در سوم مارس سال 2008 به تصویب رسید. این قطعنامه، تحریمهای اعمالشده در قطعنامههای قبل شورای امنیت علیه ایران را تشدید كرد. افزون بر آن، به موجب این قطعنامه، همه كشورهای عضو سازمان ملل متحد موظف گردیدند تا تمامی محمولههای مشكوك دریایی و هوایی به مقصد ایران و بالعكس را، مورد بازرسی قرار دهند. این قطعنامه، ممنوعیت اقلام داد و ستد كالاهایی را كه كاربردهای نظامی و غیرنظامی دارند گسترش داد. ممنوعیتها، همچنین شامل فروش تمامی فنآوریها در این زمینه ها به ایران بود. پنجمین قطعنامه شورای امنیت(قطعنامه شماره 1835)در 27 سپتامبر سال 2008 با رای موافق همه 15 عضو شورای امنیت به تصویب رسید.این قطعنامه،حاوی تحریمهای تازهای علیه ایران نبود و صرفاً از ایران میخواست چهار قطعنامه پیشین شورای امنیت را هرچه سریعتر به موقع اجرا گذارد.ششمین قطعنامه شورای امنیت(قطعنامه شماره 1929 ) علیه ایران در تاریخ 9 ژوئن سال 2010 به تصویب رسید. این قطعنامه، ایران را از كلیه فعالیت های تجاری مرتبط با غنیسازی اورانیوم ،مواد هستهای وفن آوری با دیگر كشورها محروم میكند.همچنین تمامی كشورهای عضو سازمان ملل متحد از انتقال هرگونه سلاح و تجهیزات نظامی، سیستمها و قطعات مرتبط با آنها به ایران منع شده اند.این قطعنامه همچنین تحریمهای تازهای را علیه ایران وضع كرد. تحریم سپاه پاسداران و شركت كشتیرانی جمهوری اسلامی از موارد مهم تحریم های مندرج در قطعنامه ششم شورای امنیت بوده است.با استفاده از مشروعیت تحریم های شورای امنیت، به آمریکا این اجازه را داد که تحریمهای یكجانبه آمریكا ابعادی گسترده و بین المللی داشته باشد که این تحریم ها بخش نفت و انرژی و همچنین سیستم بانكی و بیمه و حمل و نقل ایران را هدف قرار داد. جدول قطعنامه های صادره بر علیه ایران ردیف | تاریخ | شماره | موضوع | 1 | 31ژانویه2006 | 1696 | یک ماه فرصت داد تا فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند | 2 | 23دسامبر2006 | 1737 | مجموعه تحریمهایی شامل تحریم تأسیسات حساس هستهای و توقیف داراییها و شركتهای ایرانی مرتبط با برنامۀ هستهای ایران را به تصویب رساند | 3 | 24مارس2007 | 1747 | همكاری تمامی كشورهای جهان با شركتهای ایرانی را كه در زمینه انرژی هستهای فعالیت دارند، منع كرده است. همچنین، ممنوعیت صادرات و واردات سلاحهای سنگین به ایران نیز از دیگر موارد مندرج در این قطعنامه است | 4 | 03مارس2008 | 1803 | تحریمهای اعمالشده در قطعنامههای قبل شورای امنیت علیه ایران را تشدید كرد. افزون بر آن، به موجب این قطعنامه، همه كشورهای عضو سازمان ملل متحد موظف گردیدند تا تمامی محمولههای مشكوك دریایی و هوایی به مقصد ایران و بالعكس را، مورد بازرسی قرار دهند. این قطعنامه، ممنوعیت اقلام داد و ستد كالاهایی را كه كاربردهای نظامی و غیرنظامی دارند گسترش داد. ممنوعیتها، همچنین شامل فروش تمامی فنآوریها در این زمینه ها به ایران بود. | 5 | 27دسامبر2008 | 1835 | حاوی تحریمهای تازهای علیه ایران نبود و صرفاً از ایران میخواست چهار قطعنامه پیشین شورای امنیت را هرچه سریعتر به موقع اجرا گذارد | 6 | 9ژوئن2010 | 1929 | ایران را از كلیه فعالیت های تجاری مرتبط با غنیسازی اورانیوم ،مواد هستهای وفن آوری با دیگر كشورها محروم میكند.همچنین تمامی كشورهای عضو سازمان ملل متحد از انتقال هرگونه سلاح و تجهیزات نظامی، سیستمها و قطعات مرتبط با آنها به ایران منع شده اند.این قطعنامه همچنین تحریمهای تازهای را علیه ایران وضع كرد. تحریم سپاه پاسداران و شركت كشتیرانی جمهوری اسلامی از موارد مهم تحریم های مندرج در قطعنامه ششم شورای امنیت بوده است.با استفاده از مشروعیت تحریم های شورای امنیت، به آمریکا این اجازه را داد که تحریمهای یكجانبه آمریكا ابعادی گسترده و بین المللی داشته باشد که این تحریم ها بخش نفت و انرژی و همچنین سیستم بانكی و بیمه و حمل و نقل ایران را هدف قرار داد. |
وضعیت انرژی هسته ای پس از استقرار دولت یازدهم: با روی کار آمدن دولت دکتر حسن روحانی و پس از مراسم تحلیف، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اعلام کرد گروه ۱+۵، پیشنهاد تازهای را برای از سرگیری گفتگوهای هستهای به ایران خواهد داد.ظریف،کاترین اشتون و وزرای خارجه گروه 1+5 با شروع دوره ریاست جمهوری حسن روحانی که مصادف با دهمین سال مذاکرات هستهای ایران با کشورهای غربی به حساب میآید کارشناسان ، تحقق وعدههای اقتصادی حسن روحانی را در گرو لغو تحریمهای بینالمللی علیه ایران میدانند که آن نیز به شرط به ثمر نشستن مذاکرات هستهای ایران محقق خواهد شد.اولین مذاکره هستهای ایران با قدرتهای جهانی در دولت روحانی در خلال سفر هیئت ایرانی برای شرکت در کنفرانس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد هرچند این دور از مذاکرات بسیار کوتاه(۳۰ دقیقه) و تنها برای معرفی هیئت تازه ایرانی بود اما به دلیل برگزاری در سطح وزیران خارجه و جلسه خصوصی بین جان کری و محمد جواد ظریف وزیران خارجه ایالات متحده و ایران که پس از این دور از مذاکرات انجام شد بسیار خبرساز شد.همه شرکت کنندهها پس از این مذاکرات ابراز امیدواری کردند تا موضوع هستهای ایران سریعتر حل شود.در ۲۳ و ۲۴ مهر ۱۳۹۲ مذاکرات در شهر ژنو سوئیس برگزار و تصمیم گرفته شد که کمیته های کارشناسی با حضور متخصصان هسته ای و تحریم تشکیل شود.در روزهای ۱۶ و ۱۷ و 18 آبان 1392 مذاکرات در سطح معاونین وزای خارجه گروه ۱+۵ در ژنو سوئیس برگزار شد. این مذاکره اولین جلسه پس از انقلاب بود که بین وزیران خارجه دو کشور ایالات متحده و ایران برگزار شد. از تاریخ ۲۹ آبان تا ۳ آذر ۱۳۹۲ مذاکرات ژنو6 در سوئیس برگزار گردید. در نهایت ایران با ۵ کشور دیگر گروه ۵+۱ به توافق نهایی رسیدند.از ظهر روز یکشنبه ۲۹ مارس ۲۰۱۵ مذاکرات در لوزان سوئیس انجام شد و در تعاقب آن تفاهم نامه لوران نوشته شد و سرانجام پس از بیست و دو ماه مذاکره تیم مذاکره کننده بعد از ۱۷ روزه مذاکره فشرده، سهشنبه ۱۴ ژوئیه (۲۳ تیرماه) در وین پایتخت اتریش موفق به دستیابی به یک توافق جامع و نهایی با گروه_۱+۵، بر سر آینده برنامه هستهای ایران شدند. مفاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شامل ۱۰۹ صفحه و ۵ ضمیمه است. در دستورزیر برخی ازمهمترین بندهای این توافقنامه گزارش میشود. تعهدات ایران در توافق برجام الف: در حوزه انرژی هستهای 1.ایران به یاری «گروه کار» (اتحادیه اروپا+۳ متشکل از فرانسه، آلمان، انگلستان و شاید برخی کشورهای دیگر) رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک رابر اساس یک طرح مورد پذیرش این گروه و در جهت حمایت از اهداف صلحجویانه و تحقیقاتی در زمینه تولید انرژی هستهای، نوینسازی و بهینهسازی خواهند کرد. اما این یاریرسانی در جهت کاهش تولید پلتنیوم مورد نیاز برای ساخت جنگافزار هستهای صورت خواهدپذیرفت. نیروی گریزانه تازه طراحی شده فراتراز۲۰مگاوات افزایش نخواهدیافت. کشورهای عضوگروه کار،ایران را در زمینه ساخت زمانبندی شده مجموعه اراک حمایت نموده و اسباب تسهیل انجام آن را فراهم خواهند نمود. 2.تمامی سوخت هستهای مصرف شده از کشور ایران خارج خواهد شد. 3.تمامی آب سنگین مازادنیازگریزانه[1]تازه طراحی شده،برای فروش دربازارهای جهانی آماده خواهدشد. 4.ایران به مدت۱۵سال اجازه نخواهدداشت درزمینه بازیافت هستهای (en) به تحقیق وتوسعه بپردازد. 5.در طول این مدت ( 15 سال )ایران اجازه نخواهد داشت هیچگونه گریزانه آب سنگین تازهای ایجاد نموده ویا درزمینه متراکمسازی آب سنگین فعالیتی داشته باشد. 6.ذخیره فعلی اورانیوم غنی شده با غلظت پایین در اختیار ایران، با یک کاهش ۹۸ درصدی از ۱۰٬۰۰۰کیلوگرم به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش میباید. این کاهش به مدت ۱۵ سال پابرجا باقی خواهد ماند. 7.دراین مدت ایران مجازخواهدبود اورانیوم را تنهابه میزان۳٫۶۷٪ غنیسازی کند؛ میزانی که تنها برای بهرهبرداری صلحامیز از انرژی هستهای و تحقیقات دراین زمنیه مناسب است و نه ساخت هیچگونه جنگافزار هستهای این یک "کاهش بسیار" درزمینه فعالیتهای هستهای ایران به حساب میآید؛ چرا که پیش از به نتیجه رسیدن برجام، ایران موفق شده بود اورانیوم را به میزان۲۰٪ غنیسازی نماید. 8.ایران، کمینه به میزان دو سوم از شمار گریزانههایش[2]، را از ۱۹٬۰۰۰عدد (که۱۰٬۰۰۰تای آن درحال فعالیت بودهاند) به۶٬۰۱۴ عدد کاهش خواهدداد که ازاین میزان تنها۵٬۰۶۰ تای آن اجازه غنیسازی اورانیوم در طی مدت ۱۰ سال آینده را خواهند داشت. 9.تمامی گنجایش غنیسازی اورانیوم ایران (یعنی تمامی۵٬۰۶۰گریزانه مجاز) تنها در تأسیسات نطنز اجازه کار خواهند داشت. گریزانههای مجاز به کار در تأسیسات نطنز از نوع IR1 خواهند بود. گریزانههای IR1 نخستین نسل قدیمیترین نوع از گریزانههای ساخت ایران هستند که آنچنان کارا نیستند. 10.ایران میبایست از بهکارگیری گریزانههای نوع MIR2 پیشرفته خود صرف نظر کند. 11.حق مالکیت گریزانههای پیشرفته نوعMIR2 برای ایران محفوظ خواهد بود اما این گریزانهها به انباری تحت نظارت آژانس میانکشوری انرژی هستهای فرستاده شده و در آنجا نگهداری خواهند شد. 12.ایران، فعالیتهای مرکز هستهای فردو درزمینه غنیسازی اورانیوم و همچنین تحقیق وتوسعه دراین خصوص را به مدت ۱۵ سالم توقف خواهد نمود و آنرا به یک مرکز تحقیقاتی فیزیک،انرژی هستهای و فناوریهای مرتبط، تغییرکاربری خواهدداد. 13.مرکز تحقیقاتی فوردو اجازه خواهدداشت شمار۱٬۰۴۴ گریزانه ازنوع IR1 را در ۶ آبشیب واقع در یکی از جناحهای این مرکز نگهداری نماید. "۲آبشیب از شمار۶ آبشیب اشاره شده، با تغییر کاربری و سازه، بدون اورانیوم خواهند چرخید" تا ایزوتوپ پرتوزا موردنیاز برای امور پزشکی،کشاورزی،صنعتی و تحقیقات علمی را فراهم نمایند. "۴آبشیب دیگر و سازههای مرتبط با آنها بلااستفاده باقی خواهند ماند." 14.ایران اجازه نخواهدداشت هیچگونه ماده شکافتپذیری رادرفوردو نگهداری نماید.. 15.ایران به مدت ۱۵ سال اجازه ساخت هیچ گونه تأسیسات غنی سازی اورانیوم را نخواهد داشت. 16.ایران به مدت ۱۵ سال اجازه نخواهد داشت هیچ گونه تأسیسات و گریزانههای آب سنگین تازهای ایجادکرده و یا درصدد ذخیرهسازی آب سنگین باشد. 17.ایران میبایست تغییراتی را در تأسیسات غنی سازی اورانیوم خود به انجام برساند. به منظور کاهش تهدید و عمل به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای ایران میبایست تعداد گریزانههای موجود در تأسیسات آب سنگین اراک را کاسته و آن مجموعه را به گونهای بازسازی کند تا موردپذیرش جامعه جهانی واقع شده وایران نتواند پلوتونیم موردنیاز برای ساخت جنگافزار تولید نماید. مادام که گریزانه ها را در حال کار باشد، تمامی سوخت هستهای مصرف شده ازکشور خارج خواهد شد. ایران اجازه دارد به مدت ۸ سال بهتحقیق و توسعهدرزمینه غنیسازی اورانیوم ادامه بدهد اما این امر تنها در تأسیسات نطنز میبایست صورت گیرد. این بدین سبب است که "زمان ایران برای تولید مواد موردنیاز برای ساخت تنها یک سلاح هستهای" به۱سال برسد. 19.ایران پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به توافق نامه را تا زمانی که پایبندیش به این پیمان نامه را لغو نکرده باشد، اجرا خواهدنمود.این بدین معنی است که نظارتهای آژانس حتی پس از اتمام زمان اجرایی برجام ادامه خواهندیافت. 20.یک برنامه بازرسی جامع اعمال خوهد شد و ایران میبایست به بازرسان آژانس میانکشوری انرژی هستهای اجازه بازرسی از تمامی تأسیسات هستهای اعلام شده، از جمله تأسیسات نظامی واقع در پارچین را بدهد تا مشخص و تأیید شود که ایران به تعهدات خود در توافقنامه پایبند است و در پی ساخت هیچگونه مواد شکافتپذیر به صورت پنهانی نیست. 21.آژانس میان کشوری انرژی هستهای یک نظارت چندلایه را "بر زنجیره مواد هستهای ذخیره شده توسط ایران، کارخانههای تولید اورانیوم و تهیه و تدارک هر گونه فناوری هستهای توسط ایران" اعمال خواهدنمود. 22.آژانس میان کشوری انرژی هستهای برای تأسیسات هستهای اعلام شده توسط ایران همچون فوردو و نطنز نوعی نظارت "عندالمطالبه" اعمال نموده ومحق خواهدبود به صورت مداوم چنین نظارتی رابه انجام برساند. این نظارت ممکن است حتی با کمک فناوریهای پایشی صورت گیرد. ازجمله این فناوریها میتوان به مهر و موم فیبر نوری برروی تجهیزاتی که اطلاعات رابه صورت الکترونیکی برای آژانس انرژی هستهای میفرستند، تصویربرداری ماهوارهای فروسرخ به منظور شناسایی تأسیسات هستهای مخفی، "حسگرهای محیطی با قابلیت شناسایی کوچکترین علامات از ذرههای هستهای" و دوربینهای ثبتکننده پرتوفشانی هستهای، اشاره کرد. 23.دیگر ابزاری که آژانس انرژی هستهای به منظور نظارت بر برنامه هستهای ایران استفاده میکند عبارت است از نوعی نرمافزار رایانهای به منظور گردآوری اطلاعات و تشخیص فعالیتهای نامتعارف که به گردآوری دادههای عظیم ازکالاهای وارداتی ایران میپردازد تا آژانس بتواند بر اقلامی با بیش از یک مصرف (en) وارداتی توسط ایران نظارت داشته باشد. 24.شمار بازرسانی که از سوی آژانس میانکشوری انرژی هستهای به منظور بازرسی از تأسیسات هستهای ایران در نظر گرفته شده بودند، سه برابر شده و از ۵۰ تن به ۱۵۰ تن افزایش مییابد. 25.چنانچه بازرسان آژانس در مورد اینکه ایران در یکی از تأسیسات اعلام نشده خود در حال توسعه انرژی هستهای شک داشته باشند، اجازه دارند درخواست دسترسی به این تأسیسات را بدهند "تا مطمئن شوند هیچگونه مواد هستهای اعلام نشدهای وجود نداشته باشد و ایران هیچگونه فعالیت هستهای مغایر با توافقنامه به انجام نرساند". ایران میتواند درخواست بازرسان آژانس را برای ورود به چنین تأسیساتی قبول کرده و یا راه حل دیگری به آژانس ارائه نماید تا نگرانیهای آژانس را برطرف نماید. اگر ایران چنین اجازهای ندهد، یک روند ۲۴ روزه آغاز میگردد. درطی این روند، ایران و آژانس میانکشوری انرژی هستهای ۱۴ روز فرصت دارند اختلافهایشان را حل کنند. چنانچه موفق نشدند، کمیسیون برجام (هر ۸ کشور عضو) یک هفته فرصت خواهند داشت عامل اصلی درخواست آژانس برای بازرسی را بررسی نمایند. پس ازآن بیشترین اعضای کمیسیون (کمینه ۵ از ۸ عضو) به اطلاع ایران خواهند رساند چه فعالیتهایی میبایست در۳روزباقیمانده به انجام برساند. قانون رای بیشترین "بدین معناست که آمریکا و متحدان اروپاییاش—انگلیس،فرانسه،آلمان و اتحادیه اروپا مجازند بر در خواستشان پافشاری نمایند و ایران، روسیه و چین حق وتو نخواهندداشت." اگر ایران تن به اجرای تصمیمهای گرفته شده در این۳روز ندهد، تحریمها به صورت خودکار دوباره اعمال خواهند شد.[۳۰] طبق مفاد ذکر شده در بالا "زمان ایران برای فرار" (وقت موردنیاز ایران برای تولید مواد مورد نیاز برای ساخت تنها یک سلاح هستهای اگر این کشور توافقنامه را لغو کند) از ۲تا۳ ماه به ۱ سال افزایش خواهدیافت و این روند به مدت ۱۰سال ادامه خواهدداشت. ب: وضعیت تحریمها در حال و آینده 1.سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا هیچگونه تحریم یا اقدامات سختگیرانه دیگری در زمینه انرژی هستهای علیه ایران وضع نخواهند نمود. 2.ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا تحریمهای مربوط به انرژی هستهای ایران را پس از آنکه آژانس بینالمللی انرژی هستهای تأییدکرد که ایران گامهای مؤثری برداشته، لغو خواهندنمود. 3.تحریمهای مربوط به فناوری موشکهای بالستیک به مدت ۸ سال پابرجا خواهندماند. 4.برخی تحریمهای مشابه علیه فروش جنگافزارهای متعارف به ایران به مدت ۵ سال باقی خواهندماند. 5.بر اساس توافقنامه و به مدت ۸ سال پس از اجرایی شدن آن، برخی تحریمهای اتحادیه اروپا علیه برخی شرکتها و افراد ایرانی (همجون قاسم سلیمانی) برداشته خواهند شد. 6.با این وجود تمامی تحریمهای ایالات متحده آمریکا علیه ایران که مربوط به نقض حقوق بشر، فناوریهای ساخت موشک وحمایت از وحشتافکنی میشوند، برداشته نخواهندشد. 7.تحریمهای وضع شده توسط ایالات متحده آمریکا سختگیرانهتر به نظر میآیند چراکه تأثیرات فرامنطقهای دارند؛ یعنی درسراسر جهان اجرایی هستند. درمقابل،تحریمهای وضع شده ازسوی اتحادیه اروپا تنها در این قاره اجرایی هستند. 8.چنانجه ایران به توافق خود عمل ننماید، یک "راهکار مقابله سریع" به صورت خودکار مقرر خواهد شد که توسط آن، تحریمها دوباره و به سرعت اعمال خواهند شد. 9.از جمله راهکارهایی که در برجام برای قطعنامه حل اختلاف (en) درنظرگرفته شده است، میتوان به این روند اشاره نمود: چنانچه یکی از اعضای تعهد برجام اعتقاد داشته باشد که عضو دیگر متعهد این توافقنامه به وظایف خود عمل نمیکند، در آن صورت عضو شاکی میتواند شکایت خود را به کمیسیون برجام ارائه نماید. (( کمیسیون برجام عبارت است از گروهی که به منظور نظارت بر درست اجرا شدن آن ایجاد شده است. اگرعضوشاکی،کشوری غیر از ایران باشد و به شکایتش تا ۳۵ روز پس از ارائه، رسیدگی نشده ورضایتش جلب نگردد، درآنصورت آن کشور مجاز است از این مسئله حل نشده به عنوان بهانهای برای امتناع از ادامه تعهد به توافقنامه با دیگر اعضای برجام بهره ببرد. البته عضو شاکی میبایست با در جریان قرار دادن شورای امنیت سازمان ملل متحد، اعلام دارد که معتقد است که مشکلی که به سبب آن شکایت به وجود آمده، سبب ناکارآمدی توافقنامه شده است. سپس شورای امنیت ۳۰ روز فرصت خواهدداشت راه حلی بیابد تا روند برداشت تحریمها ادامه یابد. درغیر این صورت، تمامی تحریمهای مربوط به انرژی هستهای شورای امنیت سازمان ملل متحد که پیش از انعقاد برجام تصویب شده بودند به صورت خودکار دوباره برقرار خواهند شد ،تأثیر چنین قانونی آن خواهدبود که اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد (ایالات متحده آمریکا ،انگلیس، چین،روسیه وفرانسه) مجاز خواهندبود هرگونه لغو تحریم که درآنزمان درجریان باشد را وتو کنند، اما هیچ عضوی اجازه نخواهدداشت برقرار ی خودکار تحریمها را وتو کرده و مانع آن شود. نتیجه آن میشود که راه فرار ایران از برقراری دوباره و خودکار تحریمها در حالی که به تعهدات خود نسبت به برجام عمل نمیکند، به طور کلی بسته شود. 10.دوباره اعمال شدن تحریمها به صورت خودکار "نسبت به قراردادهای منعقده فیمابین یکی از اعضا با ایران ویا شرکتها و اشخاص ایرانی، پیش از تاریخ اجرایی شدن برجام، عطف به ما سبق نمیگردد؛ بدین شرط که اجرای چنین قراردادها یا به انجام رساندن چنین فعالیتهایی، با برجام و همچنین قطعنامههای پیشین و فعلی تصویبشده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد مطابقت داشته باشد. واکنش ها به توافق وین در پی توافق انجام شده واکنش هایی از سوی مقامات و افراد در سطح رسانه ها و هم چنین محافل سیاسی و اجتماعی دولتی و غیر دولتی به عمل امد که به چند نمونه از انها به شرح زیر اعلام میگردد الف) واکنش ها در داخل کشور پس از توافقنامه وین یکی از مسائل مناقشه برانگیز درباره برجام،تصویب آن درمجلس شورای اسلامی بود. دکترحسن روحانی، عباس عراقچی و محمدباقر نوبخت اظهارداشتند که نیازی به تصویب برجام در مجلس نیست. اماچندروزبعددر۱۲شهریور۱۳۹۴ مقام معظم رهبری تأکید کردند که "مصلحت نیست مجلس از موضوع برجام کنار گذاشته شود" و بر همین اساس مجلس، کمیسیون ویژهای برای بررسی برجام تشکیل داد. کمسیون برجام تشکیل و در اجرای ماده (44) آییننامه داخلی گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام، نتایج و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گرفت و در ۱۹ مهر ۱۳۹۴، رأی گیری در رابطه با طرح «اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام» انجام شده و کلیات طرح مذکور با ۱۳۹ رأی موافق، ۱۰۰ رأی مخالف و ۱۲ رأی ممتنع به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.درپی تصویب اقدام متناسب و متقابل دولت در اجرای برجام مقام معظم رهبری مواردی را به رئیس جمهور ابلاغ که به چند نمونه از آن اشاره میگردد: جنابعالی با سابقهی چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعاً دانستهاید که دولت امریکا در قضیهی هستهای و نه در هیچ مسألهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اولاً: از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانه اقتصادی و مالی صورت گرفته است و اجرایی شدن آن در برجام به بعد از اقدامهای ایران موکول گردیده، لازم است تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل تدارک شود، که از جملهی آن اعلام کتبی رئیسجمهور امریکــا و اتحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها است. در اعلام اتحادیهی اروپا و رئیسجمهور امریکا باید تصریح شود که این تحریمها بهکلی برداشته شده است. هرگونه اظهاری مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزلهی نقض برجام است. ثانیاً: در سراسر دورهی 8 ساله وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبهی مجلس اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند . ثالثاً: اقدامات مربوط به آنچه در دو بند بعدی آمده است، تنها هنگامی آغاز خواهد شد که آژانس پایان پروندهی موضوعات حال و گذشته (PMD) را اعلام نماید. رابعاً: اقدام در مورد نوسازی کارخانهی اراک با حفظ هویت سنگین آن، تنها در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد قطعی و مطمئن دربارهی طرح جایگزین و تضمین کافی برای اجرای آن منعقد شده باشد. خامساً: معاملهی اورانیوم غنی شدهی موجود در برابر کیک زرد با دولت خارجی در صورتی آغاز خواهد شد که قرارداد مطمئن در این باره همراه با تضمین کافی منعقد شده باشد. معامله و تبادل مزبور باید به تدریج و در دفعات متعدد باشد. سادساً: مطابق مصوبهی مجلس، طرح و تمهیدات لازم برای توسعهی میانمدت صنعت انرژی اتمی که شامل روش پیشرفت در مقاطع مختلف از هماکنون تا 15 سال و منتهی به 190 هزار سو است، تهیه و با دقت در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود. این طرح باید هرگونه نگرانی ناشی از برخی مطالب در ضمائم برجام را برطرف کند. سابعاً: سازمان انرژی اتمی، تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا بهگونهای ساماندهی کند که در پایان دورهی 8 ساله هیچ کمبود فناوری برای ایجاد غنیسازی مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد. ثامناً: توجه شود که موارد ابهام سند برجام، تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است. تاسعاً: وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل بویژه امریکا، ایجاب میکند که یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل و تحقق آنچه در بالا بدان تصریح شده است، تشکیل شود. ترکیب و وظائف این هیئت باید در شورای عالی امنیت ملی تعیین و تصویب شود . مقام معظم رهبری: از زحمات ومجاهدات صادقانه و مجدانه تیم مذاکرهکننده هستهای قدردانی کرد. آیات اعظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، موسوی اردبیلی،جوادی آملی: مناقشه کردن و نفی برجام، با هیچ عقل و حکمتی سازگار نیست. توفیق هایی که حاصل شده است را باید قدر دانست. در فضای آرام همه چیز به نتیجه می رسد. ما در این مذاکرات هیچ چیز از دست ندادیم. رئیس جمهور: نباید برجام در میان مردم فاصله ایجاد کند و ما متحد و منسجم خواهیم ماند و همه مسیر واحد را طی می کنیم. برجام باید سکویی جهت جهش اقتصادی جوانان ما باشد. اساس حرکت ما در مذاکرات رفاه ملت و رونق علم و اقتصاد کشور بوده است.وزیر امور خارجه:ما در این زمان برای استفاده از فرصت های به وجود آمده، بیش از هر چیز نیازمند همدلی ملی هستیم؛ اگر ما از این فرصت استفاده نکنیم طرف مقابل استفاده خواهد کرد. علی لاریجانی، امروز مذاکرات هستهای توفیقی برای ملت ایران داشته وبعد از سالها به نتیجه رسیده است. علیرضا زاکانی، رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی: توافقنامه ژنو نه عسل مصفا و فتحالفتوح است، نه جام زهر و ترکمنچای هستهای بلکه ورود به میدان مینی است که هنرمندیِ عبور پرافتخار از آن را میطلبد و راه را برای پیروزیهای دیگر هموار میسازد. احمدتوکلی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی «جمعبندی مذاکرات میتواند ۳۰ درصد در طولانی مدت در کاهش هزینه واردات تأثیر بگذارد و از این جهت مثبت است. سعید جلیلی، در تنظیم سند این توافق هستهای و اسناد ضمیمه آن، از ۱۰۰ حق مسلم ایران صرف نظر شدهاست و این توافق و قطععنامه شورای امنیت پیرو آن، ناقض خطوط قرمز ترسیمشده در ایران است. ب) واکنش ها در سطح منطقه روسیه: سرگئی لاوروف، توافقات با ایران باعث میشود تا آمریکا طرح گسترش سپر دفاع موشکی در اروپا را دنبال نکند. باراک اوباما درسال ۲۰۰۹ گفته بود که اگر برنامه هستهای ایران با موفقیت حل و فصل شود، برنامه استقرار سپر موشکی در اروپا لغو خواهدشدو افزود که ما این موضوع را به همکاران آمریکایی خود یادآور شدیم. عربستان سعودی: بادر نظر گرفتن همسایگی ایران، عربستان سعودی امیدوار است که روابط بهتری بر اساس حسن همجواری با ایران و عدم دخالت در امور داخلی برقرار کند. مصر: وزارت امور خارجه : توافق ایران و کشورهای غربی میتواند از مسابقه تسلیحاتی درخاورمیانه جلوگیری کند. عمان: بدر بوسعیدی، دبیرکل وزارت امور خارجه عمان در توییتر خود توافق برد برد را تبریک گفت. افغانستان: محمد اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان ازتوافق هستهای استقبال کرد. سوریه: بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه دستیابی به توافق هستهای را تبریک وآن را «دستاوردی تاریخی» و «پیروزی عظیم» توصیف کرده است. رژیم صهیونیستی: بنیامین نتانیاهو، ایران بعد از ده سال (با پایان دوره محدودیتها) قادر خواهد بود بمبهای اتمی متعدد تولید کند. برای ایران راهی مطمئن به سوی اسلحه هستهای گشوده شده و بسیاری از موانع ایجاد شده در این مسیر برداشته خواهد شد. ایران میلیاردها دلار پولش را دریافت خواهد کرد تا سیاست ترور و تهاجم خود در منطقه و جهان را دنبال کند. ج) واکنش ها در سطح بین المللی سازمان ملل متحد: بان کیمون، سازمان ملل متحد آماده است تا به طورکامل در روند اجرای این توافق تاریخی ومهم همکاری داشته باشد. فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه انگلیس،روز اجرای برجام نقطه عطفی برای یک معامله تاریخی است.دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا این توافق ایران را از دستیابی به سلاح اتمی دور نگاه میداردو کمک میکند دنیا محل امن تری باشد. آلمان: آنگلا مرکل، از توافق هستهای با ایران به عنوان یک«موفقیت مهم» استقبال کرد و از تمام طرفها خواست تا هرچه سریعتر این توافق را اجرا کنند. اتحادیه اروپا: فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، «تصمیمهای تاریخی هرگز آسان نیستند. اما به رغم تمام فراز و نشیبها و تأخیرها، امید باعث شد که بر دشواریها فائق شویم.» دولت آمریکا اجرای برجام را به هیچ وجه مانعی برای تشدید تحریمها علیه ایران به بهانههای تروریسم و حقوق بشر ندانسته و عقیده دارد به دلیل کاهش توان پاسخدهی ایران،دست دولت آمریکا در این زمینه بازتر هم خواهد شد. امروز با مذاکره منطقی و قدرتمندانه جلوی گسترش سلاح هستهای را در خاورمیانه گرفتیم. این توافق تمام راههای رسیدن احتمالی ایران به سلاح اتمی را بسته است. جان کریا: ما در حال حرکت به سوی مرحله پیاده سازی برجام هستیم و حفظ هوشیاری، وحدت رویکرد و هدف مشترک از ضرورت بسیار بالایی برخوردار است. در حال حاضر منطقه عمیقا آشفته است و حرکت کشورهای منطقه برای دستیابی به سلاح هسته ای می تواند اوضاع را بدتر کند.نانسی پلوسی، رهبر اقلیت دموکرات در مجلس سنای آمریکا توافقات می با ایران یک توافق تاریخی و محصول سالهای رهبری سخت، شجاعانه و بادیدباز میباشد.جب بوش: این توافق خطرناک،بسیار ناقص و کوتهبینانه میباشد. سامانتا پاور سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد، کاستن از تحریمها تنها زمانی شروع خواهد شد که ایران الزامات خود را به طرز تأیید شدهای به جا آورده باشد. اتوبوسی در ایالات متحده با پیامی درباره برجام : دراینتصویر به نقل از مقام معظم رهبری و بطور کذب میگوید: «ما منتظریم که پس از عملی شدن برجام۱۵۰ میلیارد دلاربه دست بیاوریم تا با آن به کارهای ابرقدرتمآبانهمان بپردازیم.» فرانسه: فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری فرانسه،جهان با این توافق پیشروی خواهدکرد. چین: وانگ ئی، وزیر امور خارجه چین، توافق هستهای ایران نشان میدهد که دنیا میتواند با استفاده از مذاکره مشکلات مختلف را حل کند. کانادا: راب نیکولسون: وزیر خارجه کانادا ، ایران به دلیل جاهطلبیهای هستهای،ادامه حمایتش از تروریسم، درخواستهای مکررش برای نابودی اسرائیل و بیتوجهی به حقوق ابتدایی بشر، همچنان یک تهدید جدی برای صلح و امنیت بینالمللی است. پیامدهای پسابرجام: در زمانهایی که پدیده ها و رخدادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و نظایر آن ارتباط همه جانبه با یکدیگر پیدا کرده اند، اتفاق دیپلماتیک پر اهمیت و چند بعدی برنامه جامع هسته ای (برجام) قطعا دارای اثرات و پیامدهای انتظامی و امنیتی متعددی خواهد بود. شاید این آثار و پیامدها در گستره زمانی کوتاه ظهور و بروز ننمایند، و یا از چندان شدت برخوردار نباشند که بتوان به سهولت و سادگی آنها را رصد نمود، اما در بلند مدت بگونهای آشکار خواهند شد، که با اندک تأملی میتوان آنها را پیشروی خود نظاره کرد. با این وجود، این نکته مهم را نیز نمیتوان نادیده انگاشت که ظهور و بروز یک رخداد دارای وجه انتظامی و یا امنیتی، متأثر از عوامل و متغیرهای دیگری است که تنها با شناخت آنها میتوان برای((مداخله مؤثر)) در چنین رخدادی طرح و نقشه تهیه و از طرح و تدبیر هوشمندانه بهره گرفت.لذا برجام دارای آثار متعدد مستقیم یا غیر مستقیمی می باشد که این آثار میتواند هم پیامدها مثبت و مطلوب داشته باشد و هم پیامدهای منفی و نامطلوب که به پاره ای از آنها اشاره خواهد شد. برجام و مذاکرات هستهای موضوعی است که حساسیتها و اظهارنظرهای مختلفی از سوی تحلیلگران، سیاستمداران و.... را با خود به همراه داشته است. پذیرش برجام،فرصت های خوبی را در سطوح مختلف داخلی ، منطقه ای و بین المللی به دنبال داشته است که پسابرجام میپردازیم. پیامدهای مثبت برجام الف- پیامدهای مثبت سیاسی منطقه ای 1)تحول در معادله قدرت: با در نظر گرفتن مفهوم قدرت سخت برای واژه قدرت، ایران در حالی وارد جریان مذاکره با شش قدرت جهانی شد که از لحاظ حجم قدرت، در مقابل قدرت های طرف مذاکره حرف چندانی برای گفتن نداشت ،ولی در پایان، در یک حالت متعادل از مذاکرات خارج شد. در واقع ایران توانست کفه قدرت دیپلماسی را به حالتی متوازن تبدیل کند. 2)دست زدن به بازی و معامله بزرگ: تا قبل از فرایند برجام، ج.ا.ایران از حضور در بازیهای کلان برحذر بود و اگر هم وارد این گونه بازی ها میشد، از معامله بزرگ پرهیز میکرد. برجام نشان داد که ج.ا.ایران به سطحی از قدرت رسیده که هم میتواند بازی بزرگ انجام دهد و هم به واسطه این بازی بزرگ به معامله کلان دست بزند و تلاش کند بعد از آن، این معامله بزرگ را مدیریت کند زیرا این مسائل بزرگ و راهبردی در کمتر کشورهایی مطرح میشوند، چه برسد به اینکه عملیاتی شوند. 3)مثبت شدن تصویر ج.ا.ایران در سطح منطقهای جهانی : در حالی که کشورهای غربی در طول حد اقل سه دهه، تمام تلاش و کوشش خود را جهت ارائه یک چهره منفی از جمهوری اسلامی به کار بسته بودند و دراین راستا از هیچ گونه خدعه و نیرنگ و فریبی فروگذاری نمی کردند،سیاست گفتگو وتعامل اعمال شده در برجام به خوبی نشان دادکه ایران نه تنها به زعم و معرفی آنان"محور شرارت" نیست بلکه حتی با گذشتن از منافع و بخشی از حق مسلم خود ،در پی استقرار و ترویج صلح و امنیت بین المللی که امروزه هدف اساسی تشکیل سازمان ملل متحد است،می باشد.لذا گفتگوهای سیاسی طولانی برجام در نزد اندیشمندان و حتی افکار عمومی جهان پنهان نماندو سعه صدر مردم و مسئولان کشورمان در این زمینه به خوبی توانست حامل پیام انقلاب یعنی صلح و برادری با همه ملل جهان باشد. و تصویر منفی دروغین ساخته از ایران را مغلوب نماید. 4)تحول در سطح کلان نظام بینالملل: برجام دارای نشانهها و علائمی است که اگر به درستی انجام شود نشانگر تحولاتی در آینده و در سطح کلان نظام بینالملل است. آمریکا که بنا به گفته بیشتر نظریه پردازان روایط بین الملل قدرت سیطرهجویی نظام بینالملل است، به این موضوع بیسابقه (مذاکره با ایران و دستیابی به توافق) تن داده و روی آن قدرت نمایی میکند. برخلاف رویه کلی آمریکا که امر نشدنی را در سطح کلان برای خود متصور نمیشد، اظهار ناتوانی مقامهای ارشد این کشور در مورد ایران و موضوع هستهای ، به عنوان نشانه این تحول ساختاری تلقی میشود. 5)تحول در ماهیت اتحادها: شکاف کنشگری رژیم صهیونیستی و عربستان با آمریکا در موضوع برجام باعث شد تا تغییراتی در رویکرد آمریکا نسبت به متحدان منطقهای خود به وجود آید. در واقع، فاصلههایی که بین این کنشگریها از سوی این بازیگران به وجود آمد نشان دهنده این است که مفهوم و ماهیت اتحاد از سوی قدرتهای بزرگ در خاورمیانه در حال تغییر است. در واقع مقصود این است که آمریکا به نوع اتحادهایی که روسیه و چین در خاورمیانه تجربه کردهاند در حال نزدیک شدن است. این نوع اتحادها به نوعی اتحادهایی اقتضایی و موردی با هزینه هایی کم و منافعی بالاست. 6)احتمال تحول در ساختار شورای امنیت سازمانملل : یکی دیگر از نشانههای برجام تحول احتمالی در ساختار شورای امنیت به خصوص حق وتو است. البته برجام و قطعنامه 2231 احیا کننده مجدد شورای امنیت در حل و فصل مسائل بینالمللی بوده است. زیرا در موضوع سوریه به دلیل وتوی دائمی روسیه، آمریکا در تلاش بود روندهای بینالمللی را بیرون از شورای امنیت شکل داده تا بتواند با جایگزینی آن، به حل موضوع سوریه بپردازد. حتی موضوع هستهای ایران نیز با وجود صدور قطعنامههای متعدد شورای امنیت حل و فصل نشد. روند تصویب قطعنامه جدید نشان داد این ساختار نمیتواند در درازمدت ادامه داشته باشد. 7)تغییر نقش ایران از بازیگر امنیتزدا به امنیتزا درنظام بینالملل : اولین نتیجه ارجاع پرونده هستهای ایران از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت این بود که ایران تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی است. این موضوع در زبان بینالملل به معنی امنیتی کردن ایران و جلوه دادن این کشور به عنوان یک تهدید بینالمللی است که همه کشورهای جهان بر اساس حقوق بینالملل بایستی به مقابله با آن بپردازند. این موضوع با جایگاه ایران به شدت در تعارض بود. با تصویب برجام و خروج پرونده ایران از زیر فصل هفتم منشور به نوعی از چهره ایران، امنیت زدایی شد و این تصویر سازی منفی تقلیل پیدا کرد. امنیت زدایی از چهره ایران اولین شرط برای ایفای نقش در منطقه است و برجام درتحقق آن« کمک به سزایی نمود که لازمه آن تداوم برجام و اجرای موفقیت آمیز آن است. 8)ایفای نقش مدیریت راهبردی ج.ا.ایران در سطح منطقه: توافق هسته ای و اجرای سیاست دیپلماسی با ایران به خوبی نمایانگر شکست سیاستهای خصمانه و تهدید علیه کشورمان می باشد. درواقع اجتماع قدرتهای بزرگ در یک طرف میز مذاکره با ایران حاکی از قدرت سیاسی ایران و نقش مهم آن در جهان و منطقه میاشد. از طرفی آمریکا و کشورهای هم پیمان رهایی از گرداب خود ساخته خاورمیانه را بدون ملاحظه نقش ایران امکان پذیر ندانسته و به درک واقعی اهمیت جمهوری اسلامی یران در منطقه پی برده بودند. چرا که در غیر این صورت هرگز قدر تهای بزرگ از عادت استعماری خود یعنی زورگوئی و تهدید دست نکشیده و تسلیم میز مذاکره نمی گردیدند.لذا به نظر میرسد این تواق به خوبی نقش تعیین کننده و راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه را تبیین نموده است. 9)پیروز احتمالی خاورمیانه در طولانیمدت: اگر قرار باشد برای درک آینده خاورمیانه، یک کشور مورد بررسی قرار گیرد آن کشور ایران است، کشوری که پیروز احتمالی خاورمیانه در طولانیمدت خواهد بود. ترکیه برای ادعای حق و سهم، هم از لحاظ جغرافیایی و هم از نظر فرهنگی فاصله زیادی با قلب خاورمیانه دارد و از سوی دیگر از ارتباطات گستردهای که ایران در بسیاری از کشورهای عربی دارد، برخوردار نیست. عربستان سعودی حتی از امکان کمتری برای تبدیل شدن به قدرت غالب این منطقه برخوردار است چرا که دارای جمعیت نسبتاً کم و نهادهای ضعیفی است و تماماً به نفت وابسته است. احتمال تبدیل شدن ایران به قدرت اصلی منطقه با مطالعه تاریخ و جغرافیای منطقه به وضوح مشخص است، اما در این میان در برخی محافل آمریکایی آرمانگرا، این عناصر ژئوپلیتیک کنار گذاشته میشوند. این موضعی است که از زمان وقایع عراق تاکنون جهان را تسخیر کرده است. 10)افزایش تعاملات بین المللی : ایران کشوری بزرگ با شاخصه های منحصر به فرد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و حتی گردشگری در دنیا می باشد. و همواره مورد توجه سایر کشورها بوده است اما متاسفانه تحریم های ظالمانه و الزام کشورها به رعایت قعطنامه های شورای امنیت باعث شده بود که اکثر کشورها علیرغم میل باطنی، سطح تعاملات خود را با ایران کاهش دهند لذا بی تردید رفع تحریم و اجرای برجام می تواند نقش موثری در افزایش تعامل بین المللی کشورمان با جامعه جهانی داشته باشد . 11)پایان انزوای بین المللی: یکی از اهداف آمریکا در تحریک شورای امنیت به تحریم ایران و حتی تحریمهای یک جانبه ای که توسط آن کشور علیه کشورمان صورت میگرفت انزوای سیاسی و ایجاد موانع در حضور ایران در صحنه های مختلف بینالمللی بوده است لذا اجرای برجام به خوبی می تواند فضای سیاسی را جهت ارتباط هرچه بیشتر ایران با جامعه بین المللی و نقش آفرینی در صحنه های مختلف آماده و مهیا نماید . 12)نفوذ ایران در منطقه برای مبارزه با تروریسم: در عرصه منطقه ای، آمریکا و جهان عرب با چالش های مهم خود ساخته ای از جمله خطر گروههای تروریستی اعم از داعش و غیره ، روبه رو هستند و حل آنها نه تنها نیازمند توجه ویژه و فوری، بلکه نیاز مبرم به حضور ایران به عنوان مهمترین و قدرتمندترین بازیگر منطقه ای می باشد، لذا پر رنگ شدن حضور ایران ناشی از توافق هسته ای و اجرای برجام در صحنه های بین المللی می تواند،باعث نفوذ بیشتر این کشور در صحنه های مبارزه با تروریسم و ابعاد مختلف آن گردد ،این در حالی است که خاستگاه بیشتر این گروههای تروریستی از خود آمریکا و برخی از کشورهای عربی بوده و در واقع هدف اصلی آنه مبارزه با اسلام ایرانی یعنی اسلام واقعی بوده است و ایران میتواند با حضور جدی تر خود در صحنه های مبارزه با تروریسم با هدف شوم آنها مقابله نماید. 13)رونق اقتصادی و انشقاق بین متحدان آمریکا: با توجه به اینکه نقطه قوت برجام، قعطنامه شورای امنیت مبنی بر لغو کلیه قعطنامه های قبلی خود در رابطه با تحریم های هسته ای ایران می باشد لذا کشورهای جهان اعم از هم پیمانان آمریکا از فرصت به دست آمده در صدد کسب منافع خویش از طریق روابط گوناگون با ایران بوده و حتی در صورت عهد شکنی آمریکا و وضع تحریم های جدید ،به نظر میرسد متحدان آمریکا به قعطنامه های یکجانبه آن کشور توجهی ننمایند و ملاک عمل خویش را قعطنامه شورای امنیت قرار دهند. لذا این موضوع میتواند باعث رونق اقتصادی و اختلاف احتمالی بین آمریکا و متحدان آن کشور گردد. 14)به رسمیت شناخته شدن حق فعالیت صلح آمیز هستهای برای کشور. 15)به وجود آمدن شرایطی که ایران بتواند بر اساس معاهده NPT و از طریق آژانس بین المللی انرژی اتمی نسبت به انتقال دانش و فن آوری اتمی پیشرفته به کشور اقدام نماید. 16)گسترش تعاملات و روابط بین المللی. 17)تقویت کشورهای دوست و همسو با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان. مطالب ذکر شده نباید موجبات فریب برخی از مسئولان شود و آنها را از اهداف ملی دور کند، آنها هیچ گاه نباید فرمایشات مقام معظم رهبری را فراموش کنند که تاکید داشتند، آمریکا و غرب قابل اعتماد نیستند، در واقع مرحله پسا برجام نیازمند هوشیاری و زیرکی بیش از پیش مسئولان است تا به بهانه لغو تحریم ها موجبات نفوذ آمریکا و غرب در کشور را فراهم نکنند. ب)پیامدهای مثبت امنیتی - انتظامی 1)رفع موقت برخی دغدغه های عمومی جامعه مانند تشدید تحریمها. 2)نارضایتی اسرائیل غاصب، ایجاد شکاف و تفرقه در صفوف دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. 3)ایجاد امید و تکاپو در بخشهای اقتصادی و تولیدی، تأثیر روانی و افزایش رضایتمندی اجتماعی در صورت اجرای تعهدات آمریکا. 4)امید به کاهش تورم انتظاری در دراز مدت و بهبود شرایط اقتصادی کشور و افزایش سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی در صورت اجرای تعهدات آمریکا. پیامدهای منفی پسابرجام برخلاف تبلیغات پرحجم رسانههای غربی برای برجسته کردن اثر تحریمها به منظور پنهان کردن انگیزههای اصلی این نیاز و خواست عمومی برای تغییر سیاستها، این پروسه با چندین مکاتبه مستقیم شخص رئیس جمهوری امریکا و واسطه کردن مقامات عالی منطقه جنبه اجرایی پیدا کرد.برجام طبق ادعای بسیاری از مسئولین آمریکایی جزئی از پازل برای تغییر ماهیت جمهوری اسلامی است.با پذیرش برجام، به تهدیدات این موضوع در سطوح مختلف داخلی ، منطقه ای و بین المللی پسابرجام میپردازیم. الف) پیامدهای منفی سیاسی و اجتماعی 1)نفوذ آمریکا در ایران: کلیدواژه مهار داخلی، «نفوذ» است که میتواند در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجرا شود و بر ادارک فعالان سیاسی و مردم ایران موثر واقع شود. با روی کار آمدن دولت جدید و آغاز راهبرد جدید در تعامل با دنیا، موفقیتهایی حاصل شد. در کنار این موفقیتها نشانهها و بسترهایی شکل گرفت و پررنگ شد که این نگرانی را فزاینده کرد. 2)نفوذ در صحنه داخلی و مدیریت افکار عمومی: روشنفکران و توده عادی مردم در زمینه موضوع هستهای، سیاستی یکسان و ضد آمریکایی داشتند و با اجرای برجام، این عامل وحدت و یکدلی تا اندازهای از بین رفت. 3)نفوذ دادن ارزش های آمریکایی: به زعم آمریکا ،فشار تحریمها ایران راوادار به مذاکره و تعامل نموده است. چرا که مردم ایران به کاندیدایی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 رای دادهاند که رویکرد تعاملگرایانه با آمریکا را در شعارهای خود مطرح کرده بود. 4)انشقاق در جامعه شاید مهمترین پیامدهای منفی شکلگیری نوعی،((انشقاق)) در جامعه است. همانگونه که در سطور و صفحات پیشین این نوشتار آمد برجام در داخل کشور دارای مخالفان و موافقان، سرسختی است. هر یک از این دو گروه با فهرست کردن شمار فراوانی دلیل و سند میکوشند تا موضع خود را یگانه((موضع صحیح)) و موضع رویکرد دیگری را ناصحیح و باطل جلوه دهند. افزون بر آن متولیان هر یک از این دو موضع،دفاع از ((منافع مردم)) را صدر دلایل پافشاری بر موضع خود می دانند و از آن طریق میکوشند تا بر شمار حامیان موضع خود بیفزایند. ناگفته پیداست که این (( موضعگیری قطبی شده))( انسجام مرکزی شده)) جامعه را دستخوش آسیب میسازد و با ایجاد انشقاقی نامیمون، کنشگران جامعه را به صف آرایی هماورد طلبانه در برابر یکدیگر سوق میدهد. چنین فرایندی نیز ممکن است سرانجام سر از آن نوع((کنشهای جمعی)) در آورد که ایمنی و امنیت جامعه را فرو میکاهد و پلیس و سایر نیروهای متولی نظم و امنیت جامعه را ناگزیر از تصمیم و اقدام مینمایند. 5)تغییر نظام ایران پروژه بعدی اوباما: الی لیک تحلیلگر پایگاه بلومبرگ با انتشار یادداشتی نوشته است که تغییر نظام ایران باید پروژه بعدی باراک اوباما پس از پایان دوره ریاستجمهوری باشد.موفقیت میراث سیاسی اوباما موفقیت توافق هستهای نیست بلکه «موفقیت جنبش دموکراسیخواهی در بلندمدت در ایران» میباشد.اوباما نیاز دارد که تندروهای ایران به وعدههایشان (در توافق) پایبند بمانند.برنامههای دولت ایالات متحده برای حمایت از جامعه مدنی ایران تاکنون موفقیت چندانی نداشتهاند.با توجه به عدم موفقیت برنامههای جورج بوش رئیسجمهور سابق آمریکا برای حمایت از مخالفان نظام ایران به همین جهت است که اوباما باید پس از فراغت از ریاستجمهوری برای حمایت از مخالفان وارد عمل شود. 6)سوء استفاده از توسعه سیاست خارجی دکترروحانی: اگرچه در ایران اصول سیاست خارجی بر اساس قانون اساسی و منویات مقام معظم رهبریهدفمند و مشخص است اما دولت فعلی سیاست خارجی توسعهگرا را با الزامات و مبانی آن در دستور کار قرار داده و بر تعامل با نظام جهانی به عنوان یک رکن اساسی برای دستیابی به توسعه اصرار دارد. از سوی دیگر، در آمریکا نیز رئیس جمهوری در قدرت است که در عین اصرار بر حفظ و تقویت توان نظامی، بر گزینه دیپلماسی به عنوان یک روش موثرتر، هوشمندانهتر و کمهزینهتر اصرار دارد. این تغییر کارکردی در واحدها، منجر به تغییر نسبی کنشهای متقابل ایران و آمریکا شده است. مذاکره و تعامل ایران و آمریکا بر سر پرونده هستهای، اصلیترین نماد این تغییر است. نکته حائز اهمیت این است که آمریکا در تلاش است تا این فرایند تغییر کنشهای متقابل را همچنان حفظ و در حوزههای موضوعی دیگر تسری دهد. او به این نتیجه رسیده است که تعامل با ایران در موضوع هستهای، توانسته است برنامه هستهای ایران را کنترل ، و نوعی تغییر رفتار در ایران ایجاد نماید،لذا به نظر میرسد در صورت عدم هوشیاری ممکن است در دام تغییر تاکتیک آمریکا گرفتار و آن کشور استعماری سیاست تعاملی دولت روحانی را زمینه ای برای اعمال نفوذ قرار دهد. 7)فراهم آوردن شرایط برای اجرای درازمدت و موثر برجام از طریق برداشتن گام هایی خارج از متن برجام: تفسیرهای یکجانبه موسع از متن موافقتنامه هسته ای به منظور اعمال فشار در مواقع دلخواه به ایران یکی دیگر از پیامدهای منفی این توافقنامه می باشد به طوریکه با دستاویز قرار دادن برجام، در هرزمان، آمریکا بتواند به بهانه های مختلف کما فی سابق نسبت به ایران رفتار خصمانه داشته باشد در همین رابطهبه نقل از تئوریسنهای آمریکایی ، آمریکا باید «تحریم های بیشتری را برای اعمال مجدد و یا اجرای مکانیزم بازگشت پذیری تحریم ها فرای آنچه در متن برجام عنوان شده، در همکاری با شرکای همفکر خود در سطح بین الملل تدوین کند. علاوه براین قوانینی را به تصویب برساند که زمینه گسترده تری را برای اجرای متن توافق فراهم آورده و منابع بیشتری را برای اجرام برجام و نیز اختیارات آمریکا برای اعمال یکجانبه تحریم ها در صورت نقض مفاد برجام توسط ایران در برگیرد. 8)ایران هراسی: نظام سلطه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی با راه اندازی پروژه ایران هراسی همواره در صدد بهره برداری چند منظوره از آن بوده است،اصلی ترین این هدف جلوگیری از اتحاد مسلمانان و مقابله با شعار برادری انقلاب می باشد. موارد دیگری اعم از جلوگیری از نفوذ قدرت جمهوری اسلامی ،مانع شدن از رسیدن اهداف انقلاب به سایر ملتها و حتی تبدیل سایر کشورهای منطقه به بازار خرید تسلیحات غربی نیز از جمله عوامل این پروژه می باشد . حال با شرایط به وجود آمده و در وضعیت پسا برجام که این تصور در ذهن متبادر میگردد که تعامل ایران با دنیا بیشتر شده و خطرات یک ایران اتمی کاهش یافته است،آمریکا از همین فرصت نیز استفاده کرده و به کرات فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران را مصداقی برای صحت ادعاهای خود مبنی بر مقاصد پنهانی کشورمان عنوان نموده و با افتخار و غرور از "برجام" به عنوان توافقی که مانع از دستیابی ایران به اهداف تهاجمی خود شده است نام می برد و در همین راستا و در امتداد همان پروژه ایران هراسی، با بکار بردن ادبیاتی همچون "جهان امن تر " و غیره ، ایران را کشوری با پتانسیل و قابلیت های خطرناک برای منطقه توصیف می نماید. 9)تداوم تحریم های غیر هسته ای: موضوع بازدارندگی آمریکا همچنین توسط اوباما در نامه به سناتور جرالد ندلر مشهود است؛ آنجا که وی اظهار میدارد: «ما مراحلی را انجام میدهیم که [خود] ما و متحدان و شرکایمان را دربارهی توانمندی هرچه بیشتر در مقابله با فعالیتهای بیثباتکنندهی ایران و حمایت آن از تروریسم، مطمئن میسازد. این [اقدام] شامل مشارکت عمیق و اشتراک اطلاعات با اسرائیل و شرکایمان در شورای همکاری خلیج فارس و تداوم اجرای قوانین آمریکا و بینالملل، از جمله تحریمهای مربوط به فعالیتهای غیرهستهای ایران است. 10)بهانه ای برای باز شدن باب گفتگو در خصوص سایر موارد: سیاستهای ایالت متحده امریکا با اهداف و ماهیت انقلاب اسلامی کاملا متضاد و در تقابل می باشد،لذا این موضوع در رفتار هر دو کشور در سطح جهان تاثیر گذار بوده و به طور قطع امکان همسوئی آنها در بسیاری از موارد غیر ممکن و جمع اضداد خواهد بود. آمریکا در تغییر تاکتیک جدید مبنی بر نزدیک شدن به ایران تنها به دنبال جبران ناکامی و دستیابی به اهداف خود از راهی می باشد که تاکنون نتوانسته است از سایر روشها یعنی ارعاب و تهدید حاصل نماید.از اینرو به نظر میرسد آمریکا با استناد بر توافقنامه هسته ای مشتاق به تعمیم گفتگو هادر سایر موارد بوده و در صدد اعمال سیاست بر پایه گفتگو با ایران باشد.در همین رابطه جان کری وزیر خارجه آمریکا می گوید: «ظریف به طور خاص در دو هفته گذشته به من گفت، "اگر این توافق اجرایی شود، آن زمان قدرت کافی برای من جهت همکاری بیشتر و گفتوگو با ما درباره مسائل منطقهایبوجود خواهد آمد." 11)دروغگو جلوه دادن ایران در افکار بین المللی: از سال 1382 و پس از مطرح شدن موضوع هسته ای ایران، کشورهای استعماری و در راس آنها آمریکا با بزرگنمائی هدفمند از این قضیه، ایران را به عنوان کشوری که مخفیانه قصد دستیابی به سلاح اتمی داشته است معرفی نمودند و علیرغم اینکه مسئولین کشور با ادبیات مختلف،این فعالیت ها ،صلح آمیز و مبتنی بر مفاد pmd می دانستند، این کشورها با استفاده از شبکه گسترده خبر رسانی در سراسر جهان بر عقیده خود اصرار داشته که بعد از "برجام"،تلویحا توافق حاصله را سندی برای صحت ادعای خود و دروغگو جلوه دادن ایران در افکار عمومی عنوان داشتند. 12)تبدیل کردن مانع به وسیله: طبق نظر جمهوری خواهان، ج.ا.ایران به وسیلهی تحریمها به حاشیه رانده شده بوده و قدرتش در حال افول بود.با این حال سؤالی که در محافل آمریکایی مطرح میشود این است که چرا آمریکا با ایران توافق کرد و درحال لغوتحریمهاست ؟ آمریکا بعد از 11 سپتامبر در منطقه با مانعی به عنوان تروریسم مذهبی(تکفیری) روبرو شد که در حال مقابله و مبارزه با آن بوده است. نتیجهگیری کلی آنها این بوده که هر چه بیشتر با این موضوع درگیر شدهاند، هزینه بیشتری را نیز پرداختهاند. راهحل در نظر گرفته شده برای مقابله با این خطر، دور کردن این خطر به جای دیگری با آن است. این هدف نیازمند بازیگر جایگزینی در منطقه است که با گروهکهای تروریستی درگیر شود. در منطقه خاورمیانه هیچ بازیگری جز ایران، ندارد و نه توان مقابله برای درگیری با تروریسکم را ندارد. بنابراین آمریکا به جای درگیری مستقیم با تکفیریها، ایران را به عنوان بازیگر جایگزین برای مقابله با آنها انتخاب کرده است. 13)تبدیل دستگاه حاکمیتی ایران به یک همکار: با تعمیم روند حل موضوع هسته ای به سایر مسائل مانند سوریه،عراق و یمن این امر میسر میشود. با توجه به نتیجه مذاکرات در موضوع هستهای، این نگرش در آمریکا به وجود آمده که با ایران در مورد سایر مسائل منطقه نیز میتوان وارد مذاکره شد و معتقدند ایران شیعه و معتدل بهتر میتواند به حفظ ثبات و امنیت منطقه کمک کرده و تروریسم را واپاش کند.و به نوعی به بازسازی دولتهای منطقه ازجمله عراق کمک کند. با این تحلیل عدهای بر این نظراند که گروه حاضر در کاخ سفید به دنبال همکاری با یران برای واپاش بحرانهای موجود در منطقه بوده و حاظر برای پرداخت هزینه برای براندازی نظام ج.ا.ایران نیست. ب) پیامدهای منفی اقتصادی 1)به قوت خود باقي بودن تحريم سوئيفت در موضوعات غيرهسته ای: رويترز در گزارشی میگوید: سامانه انتقال تراکنش هاي بين المللي مالي(سوئيفت) گزارش داد که بانک هاي ايراني زماني به اين سيستم دوباره متصل خواهند شد که اقدامات هسته اي اين کشور(مطابق با توافق ايران و 1+5) مورد تاييد قرار بگيرد. انتظار مي رود آژانس بين المللي انرژي اتمي طي ماه هاي آينده گزارش خود را درباره اقدامات محدودساز برنامه هسته اي ايران ارائه کند. اين خبرگزاري انگليسي تاکيد کرد: بانک هايي که خارج از چارچوب تحريم هاي هسته اي تحت ديگر تحريم ها قرار دارند همچنان از طرف سوئيفت تحريم باقي خواهند ماند. 2)نفوذ در عرصه های اقتصادی : نگرانی از ایجاد وابستگی اقتصادی در ایران دغدغه ای بود که پس از تشدید تحریم های همه جانبه بین المللی علیه کشورمان رهبر انقلاب اسلامی را بر آن داشت که ملت و مسئولان را به جنگ اقتصادی هشدار داده و سلاح مبارزه در این میدان راتنها اقتصاد مقاومتی عنوان کنند. نگاه آمریکا و غرب این است که از این توافق روزنه ای برای ورود به کشور ایجاد کند و به همین دلیل در حال بررسی راهکار های ورود به ایران بعد از برجام هستند. پر و بال دادن به نگاه ها و جریانات طرفدار غرب و آمریکا، حمایت از ارزشهای غربی و تاثیرگذاری بر ارزشهای انقلابی و تهی کردن نظام وانقلاب از ارزشهای انقلابی،روزنه هایی است که آمریکا برای ورود به ایران از طرق مختلف اعم از عرصه های اقتصادی برنامه ریزی کرده است. ج) پیامدهای منفی امنیتی 1)نفوذ در تعامل با موسسات غیر دولتی: توافقنامه هسته ای زمینه تعامل موسسات غیر دولتی همچون NGO ها و غیره را با کشورهای غربی به ویژه آمریکا فراهم می نماید و این موضوع می تواند بستری مناسب برای نفوذ و رخنه در این موسسات از طریق سازمانهای اطلاعاتی کشورهای مذکور باشد تا از این طریق با حضور نزدیک بتوانند به زعم خود به اصلاحات سیاسی مورد نظر در کشور بپردازند. 2)باز بودن دستها برای بازرسی از مراکز مهم: دولت آمریکا نظام دسترسی و بازرسی توافق شده در برجام را مهمترین دستاورد خود از این توافق میداند. از دید آمریکاییها دسترسی به برنامه هستهای ایران از این پس یک مساله اطلاعاتی خواهد بود نه یک مساله پادمانی. 3)ترویج اصلاحات سیاسی اجتماعی آمریکایی: اندیشکده «مرکز امنیت آمریکای جدیدCenter for a New American Securityاعلام کرده با سرمایهگذاری روی توافق هستهای باید به دنبال ایجاد اصلاحات سیاسی و تداوم حمایت آمریکا از فعالان حامی ایجاد اصلاحات در ایران بود.آمریکا باید استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کندآمریکا به این موضوع که قبل از انقضای توافق هستهای، شاهد اصلاحات سیاسی در ایران باشد علاقه زیادی دارد.ارتباط با نهادهای غیردولتی و مدنی ایران باید تقویت شود. مقامات آمریکا و رژیمصهیونیستی پیش از این بارها از اصلاحطلبان به عنوان «سرمایه اجتماعی» اپوزیسیون در ایران نام برده اند. 4)استفاده از دست نشانده ها برای توقف فعالیت های ایران در منطقه: اوباما در پاسخ به پرسشهای دو تن از رهبران اصلی جامعهی یهودیان در آمریکا که در روز جمعه ۶ شهریور ۱۳۹۴ (۲۸ اوت ۲۰۱۵) انجام شد، اشاره کرد: ما باید فعالیتهای ایران در برهم زدن ثبات را با استفاده از دستنشاندههای خود متوقف کنیم، اما ما برای این کار نیاز داریم هماهنگی بهتری با شرکای خود داشته باشیم و اطلاعات خود را بهبود بخشیم و به ساخت چیزهایی مانند گنبد آهنین، که از مردم در برابر موشکها محافظت میکند، ادامه دهیم. 5)تحدید قدرت دفاعی کشور در بند ۵ پیوست B قطعنامه ۲۲۳۱ آمده است:کلیه دولتها میتوانند در فعالیتهای ذیل مشارکت داشته و اجازه آنها را صادر کنند، مشروط به اینکه شورای امنیت ازقبل به صورت مورد به مورد تصمیم به تایید آنها گرفته باشد عرضه، فروش و یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم هرگونه تانک جنگی،خودروهای رزمی زرهی، سامانههای توپخانهای سنگین، هواپیماهای رزمی، بالگردهای تهاجمی، ناوهای جنگی، موشکها و یا سامانههای موشکی، آنگونه که درنظام ثبت سلاحهای متعارف ملل متحد تعریف شده است،یا تجهیزات مرتبط، شامل قطعات یدکی به ایران، یا برای استفاده در داخل ایران و یا در جهت منافع ایران، از داخل و یا از طریق قلمروهای تحت حاکمیتشان و یا توسط اتباع آنها و یا افراد تحت حاکمیت آنها، یا با استفاده از هواپیماها و یا کشتیهای حامل پرچمهای آنها، اعم ازاینکه از قلمروشان نشأت گرفته یا خیر وارائه آموزش فنی، منابع یا خدمات مالی، مشاوره،دیگر خدمات یا کمکهای مرتبط با تأمین، فروش، انتقال، تولید، نگهداری و یا استفاده از سلاحها و تجهیزات مرتبط مشروح در این بند فرعی، به ایران توسط اتباع این دولتها ویا از داخل یا از طریق قلمروهای تحت حاکمیتشان. این بند تا ۵ سال پس از «روز قبول توافق برجام» یا تا تاریخی که آژانس گزارشی در تأیید نتیجهگیری گستردهتر ارائه دهد،هرکدام زودترحادث شود،اعمال خواهدشد. 6)مهار منطقهای ایران ایران به دلیل رویکرد مخالفت با سیاستهای منطقهای آمریکا، در مقابل استقرار اهداف نظم منطقهای آمریکا مقاومت میکند. علاوه بر اینکه برای امنیتسازی در منطقه به خصوص در حوزه خلیجفارس، الگوی امنیت دستهجمعی با حضور بازیگران درون منطقه را دنبال کرده و هرگونه حضور بازیگران فرامنطقهای را در نظم مطلوب خود نمیپذیرد. ایران سعی میکند تا در مقابل ارزشهای آمریکایی مقاومت کند. بر این اساس، مهار ایران در نظم مطلوب آمریکا در غرب آسیا، یک مساله مهم است تا اهداف این نظم محقق شود. 7)برجام فرصتی برای حمله به ایران در نشریه هافینگتون پست آمده است برجام فرصتی برای حمله به ایران است اکنون همه فشار بر روی ایران است و برای ده سال توجه جهان دائما معطوف فعالیتهای هستهای تهران میشود.به کمک برجام میتوان موضوع حقوق بشر و حضور ایران در منطقه را مطرح کرد. جامعه بین المللی هر گام ایران را زیر نظر دارد. این توافق دستاورد بی نظیری دارد. توجه دائمی جهان را معطوف فعالیت های هسته ای ایران کرده است. ایران برای بیش از یک دهه دوره آزمایشی را سپری می کند تا اثبات کند که ایا می تواند به توافق عمل کند یا نه.اکنون جایگاهی داریم که می توانیم شرکایمان را نیز درگیر اقدامات منطقه ای ایران مانند حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر کنیم. پرونده هسته ای که زمانی منبع نگرانی ها درباره ایران بود اکنون به فرصتی تبدیل شده که بتوان به وسیله آن موضوع حقوق بشر و حضور ایران در منطقه را مطرح کرد. همیشه جای امید است که رفتار ایران به خاطر این توافق تغییر کند، شاید رابطه با غرب ساز و کار این تغییر را فراهم کند، چنان که در اخرین روزهای اتحادیه جماهیر شوروی شاهد تغییرات مثبت بودیم. 8)امنیتسازی برای رژیم صهیونیستی این هدف بارها و بارها از سوی مقامات آمریکایی اعم از دموکرات و جمهوریخواه بیان شده، در الگوی رفتاری آمریکا در منطقه و طراحیهای او برای شکلدهی یک نظم مطلوب، عمیقا موثر بوده است. رژیم صهیونیستی در شرایط کنونی برجستهترین نماد نزاع تمدنی غرب و اسلام محسوب میشود و آمریکا به خوبی میداند که تضعیف این نماد از سوی بازیگران تجدیدنظر طلب منطقهای به معنای تضعیف تمدن غرب محسوب میشود و این با سنت رهبری مورد ادعای مقامات واشنگتن متضاد است.نزدیکی اعراب و اسرائیل و یک موازنه جدید؛ در منازعه اعراب و اسرائیل، با وجود همه تنشزداییها و روابط غیررسمیای که وجود داشته و دارد، در شرایط پس از برجام و یا به عبارت بهتر با آغاز مذاکرات هستهای در دولت دکتر روحانی، تغییراتی ایجاد شده است. اگر آمریکا تا پیش از توافق ژنو در نوامبر 2013 میان ایران و 5+1، کشورهای عربی شورای همکاری خلیج فارس و به صورت خاص عربستان را همسو با برخی سیاستهای رژیم صهیونیستی تلقی میکرد، در شرایط پس از برجام، این همسویی افزایش چشمگیری خواهد داشت. گزارشهای متعدد و نشانههای آشکاریاز نزدیکی عربستان و اسرائیل منتشر شده تا جایی که نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفرخود به لندن صریحا گفت که برخی مقامات عرب در جلسات پنهانی «دولت یهودی اسرائیل» را به رسمیت شناختهاند! در چنین شرایطی اگرچه واحدها ثابت باقی ماندهاند اما کنش متقابل دو عنصر مهم در سیستم منطقهای غرب آسیا یعنی عربستان و اسرائیل همگرایانهتر شده و این یعنی یکی از اهداف نظم مطلوب آمریکا برای منطقه که امنیتسازی برای اسرائیل است، بیشتر از قبل محقق شده است. 9)تقویت همکاری با اسرائیل در زمینه مقابله با قابلیت های نامتقارن در سندراهبردی آمریکا آمده است که: آمریکا باید گفت وگوها با اسرائیل در سطح عالی را بر اساس استراتژی مشترک به منظور مقابله با ایران هسته ای پس از اتمام مدت زمان قانونی برجام آغاز کند، به یک درک مشترک با اسرائیل در خصوص گام های مورد نیاز هر دو طرف در جهت شناسایی موثر هرگونه تلاش احتمالی ایران برای توسعه سلاح هسته ای برسد، تمدید یادداشت تفاهم میان آمریکا و اسرائیل در خصوص کمک های نظامی به اسرائیل را که در سال 2017 منقضی می شود، در اولویت دستورکاری خود قرار دهد، حمایت از ساختار نظامی اسرائیل را تقویت کند و به اسرائیل تضمین دهد که تلاش های جدید برای تقویت کشورهای حاشیه خلیج فارس در تضاد با منافع نظامی اسرائیل نخواهد بود. 10)مهار منطقهای ایران: ایران به دلیل رویکرد مخالفت با سیاستهای منطقهای آمریکا، در مقابل استقرار اهداف نظم منطقهای آمریکا مقاومت میکند. علاوه بر اینکه برای امنیتسازی در منطقه به خصوص در حوزه خلیجفارس، الگوی امنیت دستهجمعی با حضور بازیگران درون منطقه را دنبال کرده و هرگونه حضور بازیگران فرامنطقهای را در نظم مطلوب خود نمیپذیرد. ایران سعی میکند تا در مقابل ارزشهای آمریکایی مقاومت کند. بر این اساس، مهار ایران در نظم مطلوب آمریکا در غرب آسیا، یک مساله مهم است تا اهداف این نظم محقق شود. 11)تقویت همکاری اطلاعاتی منطقه ای آمریکا و کشورهای همپیمان توافقنامه هسته ای را دستاوردی بزرگ برای خود می دانند فلذا اجرای کامل و بدون کم و کاست آن را از طرف ایران یک ضرورت دانسته و باتوجه به نگاه بی اعتمادی نسبت به ایران هموارهمیکوشند تا با خلق اتحاد اطلاعاتی در سطح منطقه نسبت به کنترل عملکرد ایران اقدام نمایند.اگرچه همانطور که مسئولین محترم کشورمان همیشه بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای کشورمان تاکید داشته و اجرای مفاد توافقنامه را لازم و ضروری میدانند و از این حیث به ظاهر این اتحاد اطلاعاتی نمی تواند خصری برای کشورمان محسوب گردد اما ماهیت این همبستگی و همگرائی میتواند خطری بالقوه برای سیستم امنیتی کشور محسوب گردد. 12)تضعیف گفتمان مقاومت در منطقه یکی از اصلی ترین اهداف و تلاش های استکبار در منطقه، تضعیف گفتمان مقاومت، مهار منطقه ای و سپس تغییر رفتار جمهوری اسلامی از درون است. راهبرد تضعیف گفتمان مقاومت در منطقه، فلسفه و جایگاه راهبرد در پازل کلان برای تحقق هدف نهایی یعنی افول و تنزل گفتمان مقاومت براثر کاهش کارآمدی است.آمریکا برای رسیدن به این راهبرد تغییر رفتار منطقه ای جمهوری اسلامی ایران، با بالا بردن هزینه ی مقاومت و رفتار جمهوری اسلامی ایران در کنار ایجاد فضای دوقطبی درونی با کاهش کارآمدی محور مقاومت رقم میزند. اصلی ترین تاکنیک برای رسیدن به این راهبرد بنا به اعتراف سیاستمداران غربی، ایجاد نظم جدید منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران است. 13)تعامل با حفظ ظرفیت ها: اوباما در ۵ آوریل ۲۰۱۵، یعنی ۱۵ فروردین و بعد از بیانیهی لوزان، در مصاحبهای تحت عنوان «ایران و دکترین اوباما» با «نیویورکتایمز»، توضیح میدهد که «بودجهی دفاعی ایران سی میلیارد دلار است و بودجهی دفاعی ما نزدیک به ششصد میلیارد. ایران میداند که نمیتواند با ما مبارزه کند.دکترین (من) این است: ما تعامل میکنیم، اما همهی ظرفیتهایمان را هم حفظ میکنیم.میگویند ایران کنترلناپذیر است. اینطور نیست. تمام گزینهها را حفظ کردهایم.سادهلوحهمنیستیم.کسی چه میداند، ایران ممکن است تغییر کند و اگر این اتفاق نیفتاد، تواناییهای بازدارندگی و برتری نظامی ما همچنان سر جایشان هست. 14)استقرار نظم آمریکایی و احاله مسئولیت برای رقابت بزرگتر(چین): مرشایمر یکی از نظریهپردازان روابط بینالملل در بحث مربوط به رئالیسم تهاجمی، روشها و استراتژیهایی را که قدرتهای بزرگ در چارچوب آن میتوانند بقای خود را حفظ نمایند، بیان میکند. وی معتقد است که به طور کلی کشورها در راستای باقی خود، ضمن افزایش قدرت، همواره تلاش میکنند از دستیابی رقیب به قدرت جلوگیری کنند و به عبارتی مهاجمان و دشمنان خود را مهار و کنترل نمایند. او دو راه اصلی را برای کنترل مهاجمان پیشنهاد میکند: موازنهسازی و احاله مسئولیت. در این شیوه، آمریکا سعی میکند تا با مکانیسمهایی،ایران را به عنوان مهمترین بازیگر معارض در غرب آسیا ،از طریق یک قدرت دیگر و به صورت غیرمستقیم مهار کند. در واقع، آمریکا میکوشد تا با تقویت متحدان منطقهای خود، خود را از هزینههایی که در غرب آسیا متحمل میشود، کمی رها ساخته و به راهبرد کلان اعلانی خود یعنی بازگشت به شرق آسیا بپردازد. اوباما در دانشکده نظامی وست پوینت آمریکادر سخنرانیخود با صراحت میگوید: «باید راهبردی را توسعه دهیم که این تهدید [تروریسم] را رفع کند، راهبردی که دسترسی ما را بدون اعزام و تضعیف نیروهای نظامیمان، یا خشمگین کردن جمعیتهای محلی گسترش دهد. ما به شرکایی نیاز داریم که در کنارمان با تروریستها مبارزه کنند و توانمندسازی این شرکا بخش بزرگی از اقداماتی است که ما انجام دادهایم. 15)جلوگیری از نفوذ و ارتباطات چین با ایران : نظریه پردازان امریکایی از رهبران امریکا می خواهند تا «از اهمیت ایران در برنامه دوجانبه خود با چین بکاهد تا به این وسیله بتواند نفوذ چین را محدود ساخته و بر مسائل مهمتری برای منافع آمریکا در آسیا متمرکز شود و در عین حال اهمیت مسئله ایران در برنامه دوجانبه با روسیه را حفظ کند چرا که این موضوع یکی از معدود موضوعات برای همکاری مشترک میان آمریکا و روسیه در شرایط کنونی است. علاوه براین، تلاش کند تا حمایت روسیه از رژیم تحت حاکمیت بشار اسد را کاهش دهد. 16)توقف فعالیتهای هستهای کشور و سرخوردگی و تضعیف روحیه نخبگان و کارشناسان فعال در این حوزه. 17)افزایش قدرت چانه زنی برای غرب در فراهم شدن امکان طرح موضوعات دیگری مانند توان دفاعی و موشکی ایران، حقوق بشر یا حمایت از تروریسم از سوی 5+1 به عنوان جزء جدایی ناپذیر و مکمل مذاکرات در ادامه کار. 18)تضعیف نظام ناشی از افزایش انتقادات و مخالفتها و درگیریهای جناحی در داخل کشور. 19)استفاده مغرضانه از موضوعات توافق شده در انتخابات پیشرو به منظور تخریب یا حذف حریم 20)تضعیف بخش خصوصی در پی ورود پیمانکاران خارجی و فراموشی اقتصاد مقاومتی 21)تشدید فعالیتهای جناحها و احزاب سیاسی موافق و مخالف با استناد به برداشتهای شخصی و حزبی از برجام . 22)توافق هسته ای ، میتواند اهرمی در اختیار احزاب سیاسی برای بهره برداری جناحی باشد. 23)افزایش شکاف و تقابل میان رویکردهای موجود در کشور: با نزدیک شدن به انتخابات مجلس این شکاف پر رنگتر میشود. تداوم این وضعیت میتواند برجام را از یک امر مربوط به منافع ملی خارجی و به موضوعی سیاسی – جناحی تبدیل کند. 24)در دوران پیشابرجام از تحریم برای پوشش ضعفهای مدیریتی و نقاط ضعف استفاده میشد. تداوم ضعفهای مدیریتی در فضای پسابرجام با وجود برداشته شدن تحریم ها میتواند تهدیدی داخلی تلقی شود. 25)کمرنگ شدن استکبارستیزی در درون جامعه : این موضوع تا آن میزان اهمیت دارد که رهبری نیز نسبت به این مورد اعلام موضع کردند که ما همچنان با استکبار درگیر هستیم. بررسی و نتیجه گیری تحریمهای ظالمانه غرب علیه ایران این سوال را به ذهن میآورد که اگر تحریمها به خاطر برنامه صلح آمیز هستهای ایران نیست، چرا دولت آمریکا و صهیونیسم جهانی تا این حد از ملت ایران و ادامه مسیر انقلاب اسلامی میترسند و از هر ابزاری برای مانع تراشی در این زمینه استفاده میکنند؟ شاید کاهنان اسرائیلی از وقایعی خبر دارند و استمرار حرکت ملت ایران را تهدید اساسی برای آینده سلطنت حکومتهای استکباری میدانند.هر چند گذشت زمان نتیجه این رویارویی عظیم را مشخص خواهد کرد. باید منتظر ماند و پردهای دیگر از حماسه آفرینی ایرانیان را به نظاره نشست.لذا با توجه به موضوعات فوق الاشاره میتوان مطالب ذیل را استنباط نمود. 1)آمریکا دشمن ایران بوده، است و خواهد بود و هیچ تغییری در دشمنی آمریکا ایجاد نشده است و آنها همچنان به دنبال براندازی و محدود کردن قدرت ایران هستند و تعامل انجام شده با ایران در راستای نیل به اهداف خودشان و استفاده ابزاری از ایران تلقی میشود. در این قالب توافق انجام شده، وسیلهای برای کاهش و متوقف کردن قدرت نرم و الهام بخش ایران بوده است. آمریکا دشمن ایران است ولی اکنون بدنبال دشمنی و یک نوع تقسیم کار و مشارکت و تعامل میباشد.آمریکاییها مسائلی مانند حقوقبشر را مطرح میکنند که اتحاد و سیاستواحدی همانند موضوع هستهای از سوی مردم در آن وجود ندارد. بنابراین آمریکا از دو بعد همکاری با حاکمیت ایران و مدیریت قدرت و افکار عمومی ایران ، قصد نفوذ در ایران را دارد و زمینه نیز مساعد است. این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که در افکار عمومی، اتحاد و یکپارچگی در مورد حضور منطقهای ایران در خاورمیانه همانند موضوع هستهای وجود ندارد.این تصور آمریکایی یعنی؛ با طراحیهای هوشمندانه در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، میتوان نفوذ و جهتدهی سیاست داخلی ایران برای تغییر رفتار خارجی را عملی کرد. آمریکا با این رویکرد، علاوه بر مهار منطقهای ایران میخواهد یکی از اهداف نظم مطلوب خود در منطقه یعنی القای ارزشهای خود را تا حدی در درون یکی از مهمترین معارضان خود محقق سازد. 2)برجام نقطه عطفی در سیاست خارجی ایران در نوع رابطه ایران با نظام بینالملل میباشد. نباید فراموش کنیم در جهانی که حوزه سیاست داخلی و خارجی توأمان و کاملا منطبق بر هم در نظر گرفته میشود آثار منفی که برجام میتواند بر سطح داخل بگذارد بایستی از سوی مسئولان جدی تلقی شود . 3)برجام نتیجه قدرت سازی ایران در چند دهه گذشته بوده است. اگر قدرت درون ساز ج.ا.ایران در چند سال اخیر نبود امروز توان مذاکره با قدرتهای جهانی وجود نداشت. بخشی از قدرت درون ساز ج.ا.ایران از تضاد و رقابت راهبردی میان ایران و آمریکا ناشی میشود. اما بخشی ازآن مؤلفههای داخلی قدرت از جمله اقتصاد مربوط میشود که با تقویت آن میتوان شرایط را برای دفع نفوذ و راههای جلوگیری از آن مهیا کرد. 4)تجارب کشورهایی که درسیاست بین الملل توانستهاند قدرت خود را افزایش دهند، نشان میدهد که همه آنها بر توانمندیهای داخلی تأکید داشتهاند نه بر توافقها و مناسبات بین المللی. ژاپن و چین نمونههای بارز دولتهایی هستند که توانستهاند از این طریق تبدیل به قدرتهای جهانی شوند. اولی بعد از جنگ جهانی دوم و دومی از دهه 1980 به بعد با سیاست جهش بزرگ. 5)دولت آمریکا به هیچوجه معتقد نیست 10 یا 15سال دیگر همه چیز به طور اتوماتیک درباره برنامه هستهای ایران حل خواهد شد. آمریکاییها میگویند آنچه مسلم است این است که برنامه هستهای ایران فعلا نیمه تعطیل خواهد شد اما اینکه در آینده چه اتفاقی میافتد، وابسته به این است که در آینده شرایط چگونه باشد. 6)دولت آمریکا پیشاپیش خود را برنده هرگونه منازعه تفسیری درباره برجام میداند، چرا که عقیده دارد ایران هرگز در استفاده از هیچکدام از مکانیسمهای داوری مندرج در برجام یا قطعنامه 2231 موفق نخواهد بود. 7)مقامهای دولتی آمریکا تردیدی باقی نگذاشتند که توافق با ایران تنها گزینه واقعی روی میز آنها بوده و در صورت عدم توافق نه تنها گزینه دیگری در اختیار نداشتهاند بلکه میدانستند همین گزینههای فعلی بویژه تحریمها را هم از دست خواهند داد. به تعبیر دیگر دولت آمریکا به این جمعبندی رسیده بود که افزایش تحریمها این بار نه فقط موجب افزایش فشار بر ایران نمیشود بلکه از طریق شکست اجماع بینالمللی عملا سرجمع فشار بر ایران را کاهش خواهد داد. دولت آمریکا عمیقا به این جمعبندی رسیده بود که گزینه نظامی یک گزینه معتبر نیست و حتی ارزش تبلیغاتی خود را هم از دست داده است. 8)تصمیمگیرندگان امور ایران در دولت آمریکا، بارها و به زبانهای مختلف تاکید کردند دولت اوباما مدتها پیش به این نتیجه رسیده بود که استراتژی باز کردن پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران (یا بهاصطلاح «غنیسازی صفر») کارآمد نیست و باید راهی برای کنار آمدن با غنیسازی در ایران پیدا کند.یک نکته دیگر که میتوان آن را فصل مشترک اظهارات مدافعان توافق در گفتوگوی آتشین با مخالفان دانست این است که مدافعان برجام اصرار دارند اجرای درازمدت این توافق در ایران، محیط داخلی ایران را تغییر خواهد داد و بنابراین 15 سال دیگر، زمانی که توافق به انتهای کار خود برسد، ایرانی نوین بر سر کار خواهد بود که یا اساسا علاقهای به پیگیری برنامه هستهای نخواهد داشت یا اینکه برنامه هستهای آن دیگر یک تهدید برای آمریکا نخواهد بود. 9)برجام ، که آن نیز از اهمیتی ویژه برخوردار است، شکل گیری سه گانه ((توقعات، ناکامی و اعتراضات)) است. نیازی به یادآوری نیست که در دو سال اخیر، و پس از تحمل دشواریهای معیشتی حاصل از عوامل پرشمار خارجی و داخلی، در لایههای آشکار و نهان اذهان شهروندان جامعه این توقع جاخوش کردهاست که حصول توافق و از میان رانده شدن تحریمهای ظالمانه نه تنها موجب از میان برخاستن آن دشواریها و سختیها میشود بلکه رفاهی پس فزونتر از سالیان پیش برای همگان به ارمغان خواهد آورد. اما، گرچه این توقع انتظار رویاگونه دلها را سرخوش خواهد کرد و کام برخی نحلههای سیاسی و فکری را در کنشهایی همچون انتخابات پیشین خواهد ساخت، لیکن از شواهد چنین پیدا است که این دلخوشی و آرزومندی دولت مستعجل خواهد بود و زودتر از آنکه در تصور و گمان بیاید جای خود را به حرمان و ((ناکامی)) خواهد داد. ناکامی نیز احساس آزار دهنده و ناخوشایندی است که تحمل آن چندان به درازا نمیکشد و لا جرم یا روبه مردگی و پژمردگی و فقدان اشتیاق مینهد و یا تبدیل به یک کنش اعتراضی و ویرانگر بیرونی میشود. در این هر دوحالت نیز میتوان پیامد انتظامی و امنیتی نشان کرد. پیامد حالت اول افزایش نرخ وقوع و شیوع انواع کنشهای هنجار ستیزانه انفعالی (نظیر انواع کجرویها و کژکارکردیها و انحرافات) است و پیامد حالت دوم فروشکستن نظم مسقر و به چالش کشیدن نهادهای حاکمیتی است. 10)اشاعه فرهنگی پیامدی است که از آن میتوان سخن به میان آورد. از شواهد چنین پیدا است که با از میان برداشتن تحریمها، امکان تعامل میان شماری از ایرانیان و جوامع غربی فزونی مییابند. از آن گذشته به نظر میرسد که در دوران پسابرجام فعالیتهای رسانهای و فرهنگی نهادهای دولتی و خصوصی غرب به اشکال مختلف در ایران فزونی مییابد. مجموع این تعاملها و اقدامات هدفمند و برنامهریزی شده میتواند موجب اشاعه عناصر فرهنگ غرب در جامعه ما بشود. چنین اشاعه ای زمینه ایجاد تغییرات ((شناخی))، ((نگرشی)) ، و ((رفتاری)) را در شهروندان ایرانی فراهم میسازد. ناگفته پیداست که بسیاری از این تغییرات مغایر ارزشها و هنجارهای جامعه خواهد بود و لاجرم ممکن است زمینههای ((گسترش)) و ظهور کنشهای هنجار گریزانه و قانون ستیزانه ، به ویژه اشکال مختلف نافرمانیهای مدنی را فراهم میسازد. 11)ایجاد و بسط شمول بی اعتمادی عمومی است. این بیاعتمادی بهویژه زمانی نمایانتر خواهد شد که مواعید خوشبینانه دولتیان جامه تحقق به خود بپوشد و شرایط امیدبخش وعده داده شده بسان سرابی زودگذر از میان برخیزد. آشکار است که ((بیاعتمادی عمومی)) شکاف ملت – دولت را ژرفا میبخشد و تراز همدلی و همزبانی ((میان این دو را فرو میکاهد)) چنین شرایطی نیز جامعه را آبستن حوادثی میسازد که در صورت چهره نمودن میتواند نظم و امنیت را با چالش روبهرو سازد. 12)مسئله مهم برجام یکی از مباحثی بود که پس از کش و قوس های فراوان خود در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان به تصویب رسید که در این بین نباید از انتظارات و دغدغه های مردم بعد از برجام غافل شد چرا که توافقات صورت گرفته در بندبند برجام بر روند زندگی روزمره مردم و امنیت جامعه بر می گردد و همین دلیل است که باید به انتظارات و دغدغه های مردم بعد از برجام یا دوران پسا تحریم احترام گذاشته و یکی پس از دیگری مشکلات را رفع کنند. 13)مبهم بودن سهم و نقش رهبری در جریان برجام برای مردم : این موضوع در سطح افکار عمومی از آن جهت حائز اهمیت است که برخی این تلقی را دارند که رهبری در تقابل با برجام بوده و دولت در جهت تصویب آن. فاصله انداختن میان مردم و رهبری که دشمن روی آن برنامه ریزی کرده ازجمله تهدیدهای داخلی محسوب میشود. 14)هرجنبش مردمی در داخل کشورها، برای موفقیت نیازمند حمایت و اعلام همبستگی خارجی است، اوباما برای جمعآوری حمایتهای مالی از مخالفان اقدام میکند. اوباما با مطرح کردن این طرح، حتی سناتورهایی چون چاک شامر را که مخالف توافق هستند، با خود همراه میکند و به آنها میگوید که در طول دوره 10 تا 15 ساله اجرای توافق وقت خود را برای کمک به تغییر نظام ایران صرف میکند.اوباما به سراغ کسانی چون میرحسین موسوی و طرفدارانش میرود، چرا که موسوی و دیگران در اپوزیسیون، شرکای بهتری در بلندمدت هستند. 15)خطر نفوذ آمریکا در مقدرات کشورمان، با چراغ سبز دولت اعتدال کاملاً آشکارگردیده وبه همین خاطر است که رهبر معظم انقلاب زنگ خطر نفوذ آمریکا را به صدا درآورد و فرمودند: «آمریکایی ها میخواهند از توافق یکه هنوز نه در ایران ونه درامریکا تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست، وسیله ای برای نفوذ درایران بسازند اما ما این راه را قاطعانه بسته ایم و با همه توان بالای خود، اجازه نفوذ اقتصادی ،سیاسی، فرهنگی و یا حضور سیاسی در ایران را به امریکایی ها نمیدهیم. 16)آمریکا همواره برای تنظیم روابط خود با یک کشور، پیش از هر چیز نمادهای اجتماعی و فرهنگی خود را به آن کشور صادر کرده و صنایع مصرفی را برای ایجاد وابستگی اقتصادی در یک کشور بسط داده تا وانمود کند درآنکشورسیطرهداشتهوپرچمشرادرآنبهاحتزازدرآوردهاست.این همان منافع یک طرفه است که آمریکا برای خود پیش بینی کرده و در حقیقت در تنظیم روابط خود با کشورهای دیگر درپی منافع ملی دو کشور گام برنمی دارد. 17)آمریکا نمی خواهد ایران کشوری مستقل بوده و تلاش دارد ایران را به کشوری که در اقتصاد جهانی هضم شده تبدیل کند .آنها می خواهند ایران را به کشوری تبدیل کنند که با سرما خوردن اقتصاد اروپا و آمریکا اقتصادش تب کند و با تب کردن اقتصاد آمریکا، اقتصادش بمیرد. 18)شرمندهسازی(ایران): راهبرد نانوشتهی «بازیگرشرمنده» یکی از راهبردهایی است که امریکا به وسیلهی آن تلاش میکند رفتارهای ایران در سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی، بهگونهای به نمایش گذاشته شود که ایران در سطح منطقه و بینالملل، از اعمال و اقدامات خود «شرمنده» شود تا همین موضوع به مرور موجبات «تغییر رفتار» ایران را فراهم کند. برای مثال، درعرصه ی داخلی به «نقض حقوق بشر و آزادی بیان»، «غیر دموکراتیک بودن»، «ایدئولوژیک بودن» و... متهم میکند. درعرصهی منطقهای متهم به «مداخله درامور داخلی کشورهای دیگر»، «برهمزنندهی امنیت منطقه»، «بیثبات کنندهی منطقه»، «بخشی از مشکل» و... جلوه داده میشود. درعین حال، تلاش میکند تا اینگونه اظهار شود درصورتیکه این رهیافتها از سوی ایران موردبازنگری قرار گیرد، ایران «ازحالت انزوا خارج شده»و «به آغوش جامعهی بینالملل بازمیگردد.» 19)نتانیاهو سعی دارد با پیوندزدن امتیازات جمهوری اسلامی ایران در توافق با تداوم قدرت منطقه ای، سیاست تهدید هسته ای ایران را به تهدید افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی، منطقه ای وخروج از انزوای بین المللی تبدیل کند. رژیم صهیونیستی تابه امروز با بزرگنمایی تهدید هسته ای سعی نموده بود مسابقه تسلیحاتی در منطقه با ایران ایجاد نماید اما با این توافق، سیاست منطقه ای او به سمت القای یک توافق خوب برای ایران تغییر خواهدداد تا اینبار افزایش قدرت جمهوری اسلامی دراثر این توافق را تهدید معرفی کند و این سیاست قطعا ًفارغ از واقعیت کاهش قدرت هسته ای ایران خواهدبود. 20)حفظ چهارچوب تحریمها: سیاست کلی آمریکا، حفظ چهارچوب تحریمهاست. این موضوع میتواند یا از طریق برداشتها و تفسیرهای نادرست» ازجمعبندی متن وین باشد یا از طریق انتقال تحریمها به موضوعات دیگری از جمله مسائل حقوق بشر یا سیاستهای منطقهای ایران یعنی حمایت ازمحور مقاومت. به همین سبب است که باراک اوباما بلافاصله بعد از جمعبندی مذاکرات در ۲۳ تیر (۱۴ جولای)، بهصراحت به این موضوع اشاره میکند و میگوید: تحریمهایی که مربوط به حمایت ایران از تروریسم، برنامهی موشکهای بالستیک و نقض حقوق بشرمیشود را حفظ خواهیم کرد. 21)ایجاد فرصت برای تحریم های بعدی : دولت آمریکا اجرای برجام را به هیچ وجه مانعی برای تشدید تحریمها علیه ایران به بهانههای تروریسم و حقوق بشر نمیداند سهل است، عقیده دارد به دلیل کاهش توان پاسخدهی ایران، دست دولت آمریکا در این زمینه بازتر هم خواهد شد. 22)گزارش 11 آذر آژانس که بلافاصله با سوت و کف صهیونیست ها و آمریکایی ها همراه شد، بر یک سری ادعاهای دروغین مبتنی بر اسنادی جعلی یا صحه گذاشته و یا درباره آنها مبهم گویی کرده است. این گزارش ادعا می کند ایران تا پایان 2003 یک سازمان (Organizational Structure) برای فعالیت های مرتبط با سلاح هسته ای داشته است، چاشنی های EBW که ایران تولید کرده در سلاح هسته ای کاربرد دارد و البته کاربردهای دیگری هم دارد، تکنولوژی MPI که ایران بدان دست یافته، دارای ویژگی های مرتبط با سلاح هسته ای است و البته یک سری کاربردهای محدود دیگری هم دارد، درباره سیلندر تست بمب ادعایی گفته است سیلندر آنجا که ما رفتیم نبود اما نمیتوانیم بگوئیم چیزی نبوده، ادعا شده ایران مدل های کامپیوتری سلاح هسته ای را طراحی کرده و محاسبات فنی مربوطه را انجام داده، و سرانجام اینگونه جمع بندی شده که ایران تا سال 2009 یک سری مطالعات علمی در رابطه با تولید سلاح انجام داده و تلاش کرده به تکنولوژی های لازم مربوط به تولید سلاح دست یابد! جالب اینکه برای هیچ کدام از این ادعاها، کمترین سندی ارائه نشده و "دیکته سیاسی" برازنده ترین عنوان برای این گزارش است. اما پرسش ما از دوستانی که می گویند جنبه های سفید این گزارش بر جنبه های سیاه آن می چربد این است که دقیقا کجای این گزارش سفید است؟ مگر غیر از این است که آژانس رسما در این گزارش کلمه "احتمالی" را از عبارت"ابعاد نظامی احتمالی" برداشته و MD را جایگزین PMD کرده است؟ این گزارش، برخلاف هدف ترسیم شده آقای روحانی از توافق برجام، نه تنها دروغ سلاح هسته ای را افشا نکرده، بلکه بر ادعاهای دروغ صحه گذاشته و سناریوی غرب را به این شکل تکمیل کرده است: ایران به دنبال بمب بوده است؛ به این خاطر تحریم شده است؛ تن به مذاکره داده و محدودیت ها و نظارت های بی سابقه ای را پذیرفته واز NPT رسما استثنا شده است؛ به خاطر این محدودیت ها، برخی تحریم ها تعلیق شده و هرگاه ثابت شود اقدامات گذشته ایران ادامه دارد، تحریم ها بازخواهد گشت! شورای حکام یحتمل قطعنامه صادر کرده و خواهد گفت که موضوع ابعاد نظامی برنامه هسته ای ایران روشن شد و دیگر نیازی به ادامه کند و کاو گذشته نیست و کسانی این دستاورد عظیم جدید را جشن خواهند گرفت. اینها می خواهند اینگونه "پایان" پرونده PMD را اعلام کنند و آن را "ببندند". 23)آمریکایی هابه این نتیجه رسیدند که با ادامه تحریمها و تضعیف ایران مسیر را برای بازگشت تروریسم به غرب هموار خواهند کرد. از اینرو با توافق هستهای تلاش دارند ج.ا.ایران را از یک مانع به یک وسیله برای مقابله با تروریسم تبدیل کنند. آنها این امید را دارند که در درازمدت و با درگیر شدن ایران با تروریسمها، توان ایران نیز کاهش پیدا میکند. در واقع رهنامهی آمریکا در مورد خاورمیانه به این شکل است ((تنها در منطقه خاورمیانه، نمیتوان یک دولت را در گوشهای تقویت کنیم بدون اینکه همزمان دشمن شما هم تقویت نشود. نمیتوان با دشمن درگیر شد،بدون اینکه همزمان دوستان شما هم تضعیف نشوند. از طرف دیگر چون بازیگران هویتهای متفاوتی دارند، ممکن است در اثر دخالت آمریکا متحدان قدیمی به دشمنانی جدید مبدل شوند. بنابراین اوباما تصمیم گرفت به جای نفوذ سخت و درگیری مستقیم، از بازیگران منطقهای استفاده کند. این موضوع خطر بسیار بزرگی برای ایران است. 24)تأکید آمریکا از تفکیک برجام با مسائل سیاسی این است که ایران این اشتباه راهبردی را مرتکب و نقش مکمل طرح آمریکاییها را بازی کند. این تغییرات از سیاست خارجی آمریکا رویکردی رهنامهای بود که در اسناد بالادستی آمریکا مانند 2015 NATIONAL SECURITY STRATEGI و NATIONALMILITARI STRATEGI 2015 منعکس شده است.مطابق مطالب بیان شده در NATIONAL SECURITY SESTRATEGI2015 توان تعامل آمریکا در منطقه خاورمیانه از توان عملیاتی این کشور قدرتمندتر و مؤثرتر خواهد بود و آمریکا به جای مقابله با دشمنان در میدان نبرد، میبایستی به تعامل با آنها بپردازد. رهنامه اوباما برهمین مبنا شکل گرفت و پایه و اساس این رهنامه همکاری با ایران است. در واقع، آمریکا به دنبال مقابله با تروریسم تکفیری نیست و روشهای نظامی این کشور راهکار مناسبی برای مقابله با تروریسم نیست. آمریکا تنها در صورت عبور داعش از خطوط قرمز (اقدامهای تروریستی در اروپا و آمریکا و مقابله با کردها) به مقابله جدی با این گروه میپردازد. از طرف دیگر اتخاذ سیاستهای دوگانه ترکیه (به عنوان متحد آمریکا) در مقابله با کردها و تقویت داعش، موجب سردر گمی آمریکا شده است. بنابراین هدف آمریکا مدیریت و استفاده از داعش به عنوان ابزاری برای موازنه قدرت در منطقه است. رهنامه اوباما موجب شده است که ایران در حال پرداخت هزینه با آمریکاییها از این موضوع منتفع شوند. 25)آمریکا قدرت ایران را پذیرفته و به این نتیجه رسیده که با جنگ سخت، نمیتوان قدرت ایران در حالی که توافق چنین تهدیدی را متوجه قدرت دفاعی کشور میکند، از سوی دیگر نیز بلوف تهدید نظامی ایران که همواره از سوی مقامات آمریکایی به عنوان یکی از گزینههای روی میز مطرح میشده امروز نه تنها پایان نیافته بلکه بیشتر و شدیدتر مطرح میشود!این همه در شرایطی است حتی اگر برداشته شدن و رفع تحریمهای هستهای را نیز مفروض بدانیم –کهبراساسبرجامچیزیشبیهمحالاست!واشنگتنتصمیمداردتحریمهای برداشته شده و یا معلق را با تحریمهای حقوق بشری و با بهانههای متنوع جایگزین کرده و جبران نماید!را کاهش دهد. بنابراین سعی در مدیریت قدرت ایران دارد. 26)ارتقا سطح جنگ نیابتی کنونی علیه جمهوری اسلامی ایران: اصلی ترین بخش راهبرد آمریکا ایجاد یک جنگ نیابتی جدید علیه جمهوری اسلامی است. منطقه امروزه شاهد جنگ نیابتی با مدیریت محور ارتجاع عربی و سازش در منطقه است که هزینه های بسیاری هم برای تمامی محورها در منطقه داشته است و به قاطع می توان پیروز این جنگ نیابتی را رژیم اشغالگر قدس دانست.امروز سیاست های خباثت آلود استکبار در منطقه ی ما ایجاد جنگ های نیابتی است؛ برای منافع خودشان، کشورهای منطقه را یا گروه هایی در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آن ها منافع خودشان را دنبال کنند. 27)یکی از جنبههای مهم سیاست فعلی امریکا، رهبری ائتلاف ضد داعش است که میتوان از دو منظر به آن نگریست. 1- چرخش به شرق: به این معنی که امریکا در کنار حفظ توجه خود بر منطقه خلیج فارس، از تمرکز بر سایر نقاط خاورمیانه و بویژه مناقشه اعراب و اسرائیل خواهد کاست و نیروهای آزادشده از این تغییر سیاست را عمدتاً به دریای چین برای مقابله با تحرکات و احتمالی و تهدیدات چین به عنوان مهمترین و قویترین رقیب امریکا در دهههای آینده به کار خواهد بست. البته با وجودی که «دولت اوباما در نظر داشت به منظور مهار چین، سیاست استراتژیک امریکا را از خاورمیانه به شرق آسیا منتقل نماید، اما تحولات پی در پی خاورمیانه و بویژه قدرتگیری داعش، فعلاً این برنامه را متوقف کرده است.» با این حال، طبیعی است که دولت امریکا تمایلی برای درگیریهای جدی طولانی مدت در خاورمیانه نداشته باشد.2- سیاست هدایت از پشت : عمدتاً تحت تأثیر جو ضدامریکایی شدید در جریان انقلابهای عربی ٢٠١١ به بعد اتخاذ شد، چرا که بررسیها نشان میداد حضور آشکار امریکا و ارتش این کشور در تهاجم و مداخلات نظامی در خاورمیانه و سایر نقاط جهان نقش مهمی در تحریک افکار عمومی بر ضد امریکا و سربازان این کشور ایفا میکند. لذا اوباما با اتخاذ سیاستهایی مبنی بر خروج نیروهای امریکایی از عراق و افغانستان، کلاً از اعزام نیروی رزمی زمینی به مناطق درگیری بویژه در خاورمیانه بشدت پرهیز میکند و ترجیح میدهد بخش عمده هزینههای مادی و انسانی چنین مداخلاتی را برعهده متحدین خود بگذارد. رهبری اتحاد ضد داعش متشکل از کشورهای همسو، استقبال از تشکیل نیروهای واکنش سریع شورای همکاری خلیج فارس در اجلاس کمپ دیوید و همین طور استقبال اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا از تشکیل ارتش متحد عربی با مشارکت مصر، اردن و کشورهای ثروتمند نفتی حوزه خلیجفارس برخی از جنبههای این استراتژی است. 28)نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سفر اخیر خود به لندن صریحا گفت که برخی مقامات عرب در جلسات پنهانی «دولت یهودی اسرائیل» را به رسمیت شناختهاند! در چنین شرایطی اگرچه واحدها ثابت باقی ماندهاند اما کنش متقابل دو عنصر مهم در سیستم منطقهای غرب آسیا یعنی عربستان و اسرائیل همگرایانهتر شده و این یعنی یکی از اهداف نظم مطلوب آمریکا برای منطقه که امنیتسازی برای اسرائیل است، بیشتر از قبل محقق شده. 29)نزدیکی اعراب و اسرائیل به یکدیگر، میتواند علاوه بر اینکه امنیت اسرائیل را بیشتر از قبل تامین میکند، در مهار ایران نیز موثر واقع شود. در شرایط کنونی، قاعده افزایش روابط عربستان و اسرائیل، یک ادراک تهدیدمحور نسبت به ایران است. این ادراک پیش از این در یک سطح حداکثری در اسرائیل وجود داشت اما با آغازمذاکرات هستهای ایران و 1+5 ، در پیش گرفتن الگوی تعاملی از سوی ایران با آمریکا در پرونده هستهای و همچنین نقشآفرینی منطقهای ایران، چنین ادراکی در عمده کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز تقویت شده و همین عامل، موجب نزدیکی بیش از پیش عربستان و اسرائیل میشود. با تغییر قواعد و کنشهای متقابل در روابط اعراب و اسرائیل، آمریکا میتواند یکی از مهمترین اهداف نظمِ مطلوب خود در منطقه را بیشتر از قبل تقویت نماید. بر همین اساس، الگوی رفتاری آمریکا در قبال اعراب، بیشتر از قبل مبتنی بر همکاری خواهد شد. 30)آمریکاییها بهشدت در تلاشاند تا توافق با ایران را سکوی امنیت رژیم صهیونیستی معرفی کنند. «المانیتور» به نقل از یک مقام وزارت خارجهی آمریکا میگوید: قصد داریم بر ایرانیها فشار وارد کنیم تا آنها روند افزایش آشوبها در منطقه را از طریق کمک به حزبالله و حماس متوقف کنند . لذا آمریکاییها با استمساک به راهبرد نانوشتهی شرمندهسازی ایران بهدنبال وادار کردن این کشور به «عادیسازی» رابطه با اسرائیل هستند. این موضوع بهصراحت در گفتههای مقامات غربی و بهخصوص آمریکاییها مشهود است. اوباما نیز در مصاحبه با وبسایت «میک» به این موضوع اشاره کرد و میگوید در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد. گذاری که طی آن درک شود که شعار مرگ بر آمریکا و انکار هولوکاست توسط رهبران ایران و تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزبالله (گروهی که در فهرست تروریستی قرار دارد) و کارهایی از این دست، از ایران در چشم بخش اعظم جهانیان، کشوری طردشده میسازد. 31)مردم وقتی ببینند که دولت تدبیر و امید توانسته است بر اساس شعارهای خود عمل کند و به آنها جامه عمل بپوشاند، سعی میکنند مجلسی هم فکر با دولت را تشکیل دهند تا دو قوه مجریه و مقننه در کنار هم سیاستهای دولت را در کشور اجرایی کنند معمولا در جریان رقابتهای انتخاباتی در ایران، رای مردم بر اساس مسائل داخلی و مشکلات اقتصادی شکل میگیرد اما به نظر میرسد در اسفندماه 94 و در جریان انتخابات مجلس دهم، توافق هستهای نقش مهمی در رای مردم دارد. میشود گفت که برای اولین بار سیاست خارجی، نقش مهم در انتخابات در ایران دارد. اجرایی شدن توافق هستهای میان ایران و کشورهای 1+5، باعث میشود رای مردم در انتخابات سمت و سویی خاص بگیرد.بسیاری از مردم منتظر اجرایی شدن این توافق هستند و منتظر اینکه تاثیر این توافق بزرگ را در زندگی خود مشاهده کنند. آنها میخواهند ثبات را در جامعه ایرانی ببینند. آنها حتی امروز نیز شادی خود را از این توافق پنهان نمیکنند و از اینکه میبینند شرکتها و کارخانههای خارجی به ایران می آیند، خرسند هستند.همین مسئله میتواند رای آنان را به سمت نمایندگان طرفدار دولت سوق دهد. ده نکته مهم از سخنان امام خامنهای در مورد برجام "به 3 کشور اروپایی اعتماد نکنید" بارها گفته بودیم «به آمریکا اعتماد نکنید»، این هم نتیجهاش. درباره مذاکره با سه کشور اروپایی هم میگوییم به اینها هم نباید اعتماد کرد و برای هر قرارداد باید تضمینهای واقعی و عملی بگیرید وگرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد. "بعید است اروپاییها تضمین قطعی و قابل اعتماد به ما بدهند" اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد [از اروپاییها] بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید، وگرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد. "مسئولان در معرض آزمون بزرگ؛ آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه؟" مسئولان در معرض «آزمون بزرگ» قرار دارند که آیا عزت و اقتدار این ملت را حفظ خواهند کرد یا نه. باید عزت و منافع ملت به معنی واقعی کلمه تأمین شود. "شما غلط میکنید"علاوه بر بیش از ده دروغ آشکار، ملت ایران و جمهوری اسلامی را هم تهدید کرد که بنده از طرف ملت ایران به او می گویم «شما غلط می کنید. "برخی چهرههای شناخته شده میگفتند چرا بر روی مسئله هستهای میایستید"وقتی مسئله هستهای و تحریمها شروع شد، برخی چهرههای شناخته شده به اینجانب میگفتند «چرا بر روی مسئله هستهای میایستید»، این مسئله را کنار بگذارید تا آمریکاییها خباثت و دشمنی نکنند. "دشمنی آمریکا و بهانهگیری آنها تمام نشد"مسئله هستهای را به شکلی که مخالفان ایران میخواستند قبول کردیم و زیر بار رفتیم اما دشمنی آمریکا و بهانهگیری آنها تمام نشد. "آمریکا با اصل جمهوری اسلامی مخالف است"اگر فردا اعلام کنید که دیگر موشک تولید نمیکنیم یا برد آنها را محدود میکنیم این مسئله تمام میشود، اما حتماً یک بهانه و قضیه دیگر را مطرح میکنند چرا که دعوای آنها با ما بنیادی است و آمریکا با اصل جمهوری اسلامی مخالف است. "ترامپ هم روزی بدنش زیر خاک میرود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده"رفتار زشت و سخیف ترامپ را قابل انتظار خواندند و با اشاره به استمرار خباثت همه مسئولان مختلف آمریکایی در همه سالهای پس از انقلاب: کسانی که آن خصومتها را نسبت به ملت ایران انجام میدادند، اکنون استخوانهایشان زیر خاک است اما جمهوری اسلامی ایستاده است، این آقا هم روزی بدنش زیر خاک می رود اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده و سرافراز خواهد بود. مسئولان محترم تلاش کردند اما نتوانستند"یکی از این شروط، تضمین کتبی و امضای رئیسجمهور وقت امریکا مبنی بر برداشته شدن تحریمها بود، البته مسئولان محترم تلاش کردند اما نتوانستند و نتیجهاش این شد که بعد از دو سال و نیم عمل کردن ایران به همه تعهدات، رئیسجمهورآمریکا ضمن خروج از برجام، ملت ایران را تهدید هم میکند! "خصومت با مجموعه نظام اسلامی و ملت"دشمنی مستمر، عمیق و براندازانه آمریکاییها، دشمنی با اینجانب یا دیگر مسئولان کشور نیست بلکه خصومت با مجموعه نظام اسلامی و ملتی است که این نظام را انتخاب کرده و در راه آن حرکت میکند. دشمنیِ آمریکا از ابتدای انقلاب اسلامی و در همه این مقاطع، رژیم آمریکا دشمن اصلی ملت ایران بوده و از همه ابزارها و ترفندهای سیاسی، اقتصادی امنیتی، نظامی و تبلیغاتی نیز استفاده کرده است اما در همه موارد هم شکست خورده است. جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته همه مقاطع و حوادث گوناگون آنها را با قدرت و استقامت و با تدبیر پشت سر گذاشته و مقطع فعلی را نیز با قدرت و تدبیر، پشت سر خواهد گذاشت و مسیر پیشرفت خود را ادامه خواهد داد. با اشاره به تکرار تعبیر «براندازی» در صحبتهای مقامات آمریکایی: این تعبیر، جدید نیست و مقامات آمریکایی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، آن را بهکار میبردند، حتی همان رئیس جمهوری که میگفت "بهدنبال براندازی نیستم"، بهدنبال براندازی بود و نیت و اهداف او نیز مشخص شد. بر اساس سنت الهی، در شکست دشمن هیچ تردیدی وجود ندارد؛ سرنوشت رئیس جمهور کنونی آمریکا بهتر از سرنوشت اسلاف خود همچون بوش و ریگان نخواهد بود و همانند آنها در تاریخ گم خواهد شد. البته براساس سنت الهی وظایفی هم برعهده ما است و اگر این وظایف را انجام ندهیم، نمیتوان درخصوص رسیدن به نتایج مورد نظر، اطمینان داشت. بازخوانی آنچه درباره برجام گفتند اینکه در شرایط پیروزی خودساخته از فرو ریختن ساختمان تحریم ها و دمیدن آفتاب برجام بر خاک ایران سخن گفتن، کار سختی نبود اما در حال حاضر فروپاشی کامل برجام نزدیک است چه موضعی خواهند گرفت؟ آیا حسن روحانی بر صفحه تلویزیون ظاهر خواهد شد تا از آغاز عصر جدید سخن بگوید؟ کافی است تیترهای روزنامه های دو سال قبل را مشاهده کرد تا حجم بالای خوشبینی و یا تلاش برای اقناعی افکار عمومی پیرامون برجام توسط دولتمردان مجددا بررسی شود. برجامی که اینک به مستمسکی در دستان ترامپ تبدیل شده است. به گزارش جهان نیوز، در روزی که ایران و 1+5 به توافق رسیدند، روزنامه های حامی دولت در روز 24 تیر 1394 تیترهای جالبی زدند. این روزنامه ها پر بود از انبوهی از گزارش ها و مصاحبه هایی که نشان می داد، گردانندگان این روزنامه ها و حامیان آنها، عصر جدیدی را در تاریخ روابط ایران و آمریکا به نظاره نشسته و منتظر گشایش هایی بودند که از سال ها قبل برای آن تئوری پردازی می کردند و مذاکرات مستقیم را سحرالباطل تمامی مشکلات کشور می دانستند. برخی از تیترهای روزنامه ها را مرور می کنیم: - روزنامه آفتاب یزد: کلید چرخید، ایران خندید - روزنامه ابتکار با دو نمیرخ مصدق و ظریف تیتر زد: آغاز عصر ایرانی - روزنامه اعتماد: جهان تغییر کرد - روزنامه دولتی ایران: ایران بر قله توافق - روزنامه شرق با عکس دست دادن ظریف و کری تیتر زد: پیروزی بدون جنگ -روزنامه آرمان: دنیا به احترام ایران ایستاد - روزنامه شهروند: انفجار اتمی بدون بمب - روزنامه قانون: حصر ایران شکست - روزنامه مردمسالاری: خجسته بود این پیروزی این تنها بخشی از تیترهای روزنامه یک روز پس از توافق بود. حتی روزنامه های ورزشی و هنری نیز صفحه اول خود را به توافق اختصاص دادند و شب پیش از آن نیز در برخی از خیابان ها و میادین کلانشهرها تعدادی از جوانان برای ابراز شادی از توافق به خیابان ها آمده و رقص و پایکوبی کردند. اما در این میان، حسن روحانی، رئیس جمهور دولت یازدهم همزمان با اعلام توافق هسته ای به صورت زنده از طریق رادیو و تلویزیون با مردم از فروریختن ساختمان تحریم ها سخن گفت:" امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق در روز اجرای توافق تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای هم به صورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد... امروز یک پایان و آغاز است.پایانی برای ظلمها و اتهامهای غلط و نابجا نسبت به ملت بزرگ ایران و آغازی برای روند جدید در شروع همکاریهای جدید در جهان... امروز روز آغاز است. آغازی برای حرکت نو، آغاز برای نشاطی نو، آغاز برای امیدی نو، آغاز برای آینده ای بهتر برای جوانانمان، برای حرکتی سریعتر برای رشد و توسعه کشور عزیزمان ایران." پس از 6 ماه از توافق، موعد تعلیق و نه لغو تحریم های طرف مقابل در 26 دی ماه همان سال فرا رسید و بر اساس همان سنت خوشبینی مضاعف، رسانه ها و روزنامه های حامی دولت یک روز پس از 26 دی، تیترهایی را انتخاب کردند که می بایست با توجه به آنها تاریخ معاصر ایران را به دوبخش قبل و بعد از برجام تقسیم کرد! تیتر روزنامهها به این شرح است: - شرق (تمام صفحه): اینک بدون تحریم - آرمان: تحریمها به تاریخ پیوست - آفتاب یزد (تمام صفحه): تحریم رفت - اعتماد (تمام صفحه): صبح بدون تحریم؛ لحظه تاریخی اعلام رأی اجرای برجام ساعت یک بامداد 27 دی 94 بود. - قانون: خلاص شدیم - شهروند: تحریم خاک شد - وقایع اتفاقیه: یک روز خوب برای دنیا - ایران (تمام صفحه): فروپاشی تحریم رئیس جمهور نیز در این ایام با بیانیه و برگزاری کنفرانس خبری از شروع تعلیق تحریم ها خبر داد و همچنین، بازگشت تحریم ها و تلاش آمریکا برای بازگرداندن تحریم ها را امری غیرمحتوم دانست: "به نظر من شرایط آینده شرایطی نیست که آمریکاییها بخواهند تحریمهای گذشته را برگردانند. تحریمهای نفتی و بانکی برمبنای قطعنامههای شورای امنیت بود که آن قطعنامهها زمینه را برای آن تکتازیها برای افراطیون آمریکا آماده کرده بود، اما امروز دیگر این زمینه وجود ندارد و افکار عمومی جهان هم خریدار آنها نیست." بدون شک حجم انبوهی از سیگنال های خوشبینانه و تزریق جو آغاز عصر جدید در تاریخ ایران به افکار عمومی نقش بی بدیلی برای به وجود آمدن سطح بالای انتظارات برای تحقق وعده های برجامی از جمله رونق اقتصادی و خروج از رکود را داشت. کاهش بیکاری، چرخیدن چرخ کارخانه ها و تولید، افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش واردات غیرضروری و صدها معضل دیگر اقتصادی تنها بخشی از سطح انتظارات جامعه بود. ورای این، تکیه کامل سیاست خارجی ایران به برجام و اختصاص بخش قابل توجه آن به مذاکرات و اجرای برجام نشان از غفلت هایی داشت که می توانست با سرمایه گذاری بر روی آنها، تمامی تخم مرغ ها را در یک سبد نچید تا با تغییر رئیس جمهور آمریکا، هزینه های غیرقابل جبرانی بر کشور تحمیل شود. هرچند در سال پایانی کار اوباما در کاخ سفید، وی تحریم ها و محدودیت های جدیدی را علیه ایران وضع کرد که تعدادی از آنها به عقیده کارشناسان، نقض برجام محسوب می شد ولی با بر روی کار آمدن دونالد ترامپ، وی نارضایتی خود را از برجام علنا اعلام کرده و تمام تلاش خود را هم راستا با کنگره و سنا به کار بسته تا ایران از کنار برجام هیچ تحفه ای برنبندد. وی صراحتا از خروج از برجام سخن گفته و تحریم های جدید آمریکا نیز نقض فاحش برجام بوده است. برجامی که به گفته مسئولان دولت ایران، بنای محکم حقوقی و سیاسی دارد و به این سادگی ها قابل نقض یا فروپاشی نیست و اساسا قرار بود سنگ بنای برجام های جدید در سیاست خارجی و در ارتباط با غرب باشد! با چنین پیش زمینه ای از خوشبینی و صرف هزینه های زیاد از وقت، انرژی و منافع ملی کشور در ماجرای برجام، حال با صحنه ای روبه رو هستیم که برجام در آستانه فروپاشی علنی توسط آمریکا قرار دارد. محمدجواد ظریف که به قهرمان دیپلماسی و امیرکبیر و مصدق زمانه توسط رسانه های حامی دولت بدل گشته بود نیز در اظهارات جدیدی از عدم پایبندی ترامپ به برجام و احتمال لغو آن از سوی آمریکا سخن گفته که این نیز موید پایان عصر خوشبینی و بازی برد- بردی است که نزدیک بر 5 سال بر سیاست خارجی ایران چنبره انداخته است. متاسفانه خوشبینی ها تا این حد ادامه داشته که برخی در ایران از ادامه برجام بدون آمریکا سخن گفته اند که این سخن نقض کامل ایده ای است که حل مشکل هسته ای را تنها از طریق مذاکره با کدخدا می دانست. در این بین حسن روحانی،رئیس جمهور ایران که برای به دست آوردن دستاوردی چون برجام هزینه های بسیاری را به کشور تحمیل ساخته و در ایام مذاکرات و به دست آمدن توافق هسته ای، وعده های بسیاری را به مردم کشور داده بود، نباید اینک دست به روشنگری بزند و بابت تمامی آن هزینه ها پاسخگو باشد؟ اینکه در شرایط پیروزی خودساخته از فرو ریختن ساختمان تحریم ها و دمیدن آفتاب برجام بر خاک ایران سخن گفتن، کار سختی نبود اما در حال حاضر که فروپاشی کامل برجام نزدیک است، آیا حسن روحانی بر صفحه تلویزیون ظاهر خواهد شد تا از آغاز عصر جدید سخن بگوید؟ غفلت از پتانسیل های داخلی و امتیازدهی های بی اساس به سرمایه گذاران ابن الوقتی خارجی که امروز هستند و فردا با تشر آمریکا فراری می شوند، دقیقا در چندسال اخیر در کشور به اوج رسیده است. فرصت های بسیاری برای افزایش توانمندهای اقتصادی کشور بر مبنای سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی تنها با امید به آن سوی مرزها و لغو تحریم ها از بین رفت. انتظار می رود کسانی که پیش از برجام و در ایام پسابرجام، این توافق را به چماقی برای کوبیدن بر سر منتقدان و به زینت المجالسی برای خودنمایی و چراغ جادویی برای حل مشکلات کردند، در شرایط فعلی برای التیمام بدعهدی ها و عدم عمل به وعده ها هم شده، از ملت ایران معذرت خواهی کنند و راهی را در پیش گیرند که کشورهای قوی اقتصادی در ابتدای کار آغاز کردند و با افزایش قدرت درونی اقتصادی به سمت بازارهای آزاد و اقتصاد رقابتی پای گذاشتند. بعد از آنکه مجلس شورای اسلامی در گزارشی از روند اجرای برجام 10 نقض عهد از سوی آمریکا را اعلام کرد، و با روی کار آمدن ترامپ برجام به پاره شدن تهدید شد؛ حال در نقض عهدی دیگر تحریم های 10 ساله علیه ایران در مجلسین آمریکا تصویب شده است که به قانون تبدیل شد. با تصویب این قانون دولت رسما اعلام کرد که برجام نقض شد. پیامدهای سیاسی نقض برجام و تاثیر آن در آینده دولت تجربیات و درسهای مهم درباره آمریکا مجموعه برخوردهای آمریکا از ابتدای مذاکرات هستهای تاکنون، این تجربه مهم را به دست میدهد که جمهوری اسلامی ایران نمیتواند با آمریکا تعامل کند زیرا آمریکا پایبند به تعهدات خود نیست. برخی نگویند که پایبند نبودن به تعهدات، مربوط به این رئیس جمهور و به این دولت آمریکا است، خیر؛ دولت قبل هم که با ما مذاکره کرد، تقریباً به همین روش عمل کرد و آنها نیز برجام را نقض و ایران را تحریم کردند. با دولتی که معاهدات بین المللی را بهراحتی و همانند آب خوردن، نقض میکند، نمیتوان تعامل کرد. تجربه برجام، جواب آن کسانی است که بارها میگفتند "چرا با آمریکا، مذاکره و تعامل نمیکنید؟"، بنابراین همه باید از این تجربه درس بیاموزند و بدانند که نمیتوان با چنین دولتی تعامل و مذاکره کرد. تجربه بدعهدی آمریکا فقط مختص ایران نیست بلکه آمریکا حتی با افراد تسلیم و نوکر خود همچون محمدرضا پهلوی و حسنی مبارک نیز چنین رفتاری داشته و دارد. در مذاکرات سالهای اخیر و بعد از برجام، کاملاً مشخص شد که موضوعاتی همچون هستهای و موشکی، مسئله اصلی نیستند بلکه مخالفت و دشمنی عمیق آمریکا با اصل نظام اسلامی و ملت ایران بهدلیل سربلندی این نظام در منطقه حساس و توسعه روحیه مقاومت و مخالفت بیملاحظه با ظلمهای آمریکا و بلند کردن پرچم اسلام است و آنها میخواهند نظام اسلامی را از مؤلفههای قدرت و اقتدار خود تهی کنند. راه جلوگیری از دشمنی آمریکا، انعطاف و کوتاه آمدن نیست؛ این موضوع فقط مختص آمریکاییها نیست، همه غربیها عمدتاً همینگونه هستند و ما فراموش نمیکنیم دورهای را که رئیس جمهور ما طرفدار نرمش با غرب بود اما همین رئیس جمهور بر اساس موضوعاتی بیاساس، از طرف آلمان به دادگاه احضار شد. ایستادگی در مقابل غربیها، امکان بسیار زیاد عقب نشاندن آنها را بهوجود میآورد. در آن سالها (83 و 84)، برای آنکه پرونده هستهای ایران در آژانس عادی شود، پذیرفته شد که تأسیسات هستهای تعطیل و مهر و موم شوند اما آنها در مقابل نرمشها و عقبنشینیهای آن زمان، به هیأت ایرانی گفتند که باید تمام تأسیسات هستهای ایران، جمعآوری و نابود شوند. در آن زمان، آنها حتی اجازه راهاندازی دو یا سه سانتریفیوژ را هم نمیدادند اما از زمانی که در مقابل زیادهخواهیهای آنها ایستادیم و مهر و مومها را شکستیم و جوانان مؤمن و انقلابی ما غنیسازی بیست درصد را انجام دادند، غربیها بهالتماس افتادند و ضمن قبول غنیسازی 3.5 درصد، با ادامه فعالیت پنج تا شش هزار سانتریفیوژ نیز موافقت کردند. باید در قضایای بعدی مراقب بود تا این تجربهها تکرار نشوند و از یک سوراخ، دو بار گزیده نشویم. دلخوش کردن به مسائلی نظیر بیآبرو شدن آمریکا و یا بروز اختلاف ظاهری میان آمریکا و اروپا در ماجرای اخیر، نافی استفاده از تجربیات هستند؛ اینها واقعیات است اما، مگر ما برای این چیزها مذاکره کردیم که حالا به آنها دلخوش کنیم؟ هدف از مذاکرات هستهای برداشته شدن تحریمها بود که بسیاری از آنها برداشته نشد، ضمن اینکه اخیراً تهدید میکنند تحریمها را با وجود تأکید قطعنامه سازمان ملل بازمیگردانند. عناصر سیاسی، مدیریتی و مطبوعاتی از سرزنش یکدیگر درباره برجام پرهیز کنند؛ نقد صحیح، منصفانه و عاقلانه ایراد ندارد و مسئولان هم باید به آنها توجه کنند اما اهانت، هتک حرمت، اتهام و ایجاد دوقطبی بر سر برجام نباید صورت گیرد و وحدت و همزبانی نباید نقض شود. شروط 12 گانه آیت الله خامنه ای را مدنظر قرار می دهیم کد خبر: ۱۸۸۶۳۷ تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۳۲ سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در واکنش به بیانات مقام معظم رهبری اعلام کرد که ما این شروط مطرح شده از سوی رهبری ایران را مد نظر قرار می دهیم. اگنس وان در مال، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در واکنش به شروطی که از سوی مقام معظم رهبری برای ماندن ایران در برجام اعلام شد، گفت: همانطور که ژان ایو لودریان، وزیر خارجه نیز اعلام کردند این توافق از بین نرفته است و ما بیانات رهبری ایران را مد نظر قرار می دهیم. وی افزود: تمایل اروپایی ها برای ماندن در برجام البته ما را از نگرانی هایی که در مورد برنامه موشکی و اقدامات منطقه ای ایران داریم غافل نمی کند. درمال گفت: به همین دلیل است که ما پیشنهاد می کنیم تا یک چارچوب مذاکرات جامع را با ایران ایجاد کنیم. به گزارش ایسنا، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با وجود حمایت جامعه جهانی از برجام از این توافق خارج شد. این در حالی است که رهبران اروپا اعلام کرده اند که هر تلاشی را برای حفظ برجام انجام خواهند داد. مقامات کشورمان نیز تاکید کرده اند ایران تنها در صورتی در برجام می ماند که اروپایی ها تضمین دهند با ماندن در برجام منافع ایران تامین می شود. در همین راستا مقام معظم رهبری شروطی را برای ادامه برجام به شرح زیر تعیین کرده اند: باید مسائل را واقع بینانه ببینیم و بدون دلخوش کردن به احتمالات، آنها را صریح و واقع بینانه با مردم در میان بگذاریم. اقتصاد کشور را از راه «برجام اروپایی» نمی توان درست کرد. برجام اروپایی البته مسئله ای است اما قرائن فراوان از جمله انصراف و تردید شرکت های بزرگ اروپایی و نیز سخنان مسئولان سه کشور اروپایی نشان می دهد اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمی توان به جلو برد. اروپایی ها باید ثابت کنند که این بار قصد تکرار آن بدعهدی را ندارند. اروپایی ها باید قطعنامه ای علیه امریکا به شورای امنیت ببرند و به این حرکت امریکا اعتراض کنند. سران ۳ کشور باید متعهد شوند و قول دهند که بحث موشک و حضور منطقه ای ایران را مطلقاً مطرح نخواهند کرد. مقابله صریح اروپایی ها با هرگونه تحریم امریکا علیه ایران؛ همه بدانند جمهوری اسلامی از مؤلفه های قدرت خود از جمله دفاع از راه دور قطعاً دست نمی کشد. حضور در منطقه و طرفداری ملتها از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی ماست و هیچ دولت عاقلی از این مؤلفه های قدرت بخش صرف نظر نمی کند. اتحاد و اجتماع مردم زیر پرچم اسلام و افتخار نظام به شعارهای اسلامی مایه قوام و استحکام کشور است. اگر امریکایی ها توانستند در فروش نفت ایران خلل وارد کنند اروپایی ها باید خرید نفت از ایران به مقدار مورد نیاز ما را تضمین کنند. بانکهای اروپایی درباره دریافت و پرداخت وجوه تجارت دولتی و خصوصی با جمهوری اسلامی تضمین دهند اگر اروپایی ها در پاسخ به مطالبات ما تعلل کردند حق ایران برای آغاز فعالیتهای تعطیل شده هسته ای محفوظ است.. الان غنی سازی ۲۰ درصد را آغاز نمیکنیم ولی مسوولان سازمان انرژی اتمی باید آماده باشید که اگر لازم شد و دیدیم برجام فایده ندارد فعالیتهای تعطیل شده بواسطه برجام از سرگرفته شود. بدعهدی اروپا ما بنای دعوا با اروپا را نداریم اما این سه کشور اروپایی نشان دادهاند که در حساسترین مواقع، با آمریکا همراهی میکنند. حرکت زشت وزیر امور خارجه فرانسه در مذاکرات هستهای و تقسیم نقش پلیس بد و پلیس خوب با آمریکا و همچنین مانعتراشی دولت انگلیس در قبال حق خرید کیک زرد براساس برجام را نمونههایی از همراهی اروپا با آمریکا هستند؛ اروپاییها حرفهایی میزنند اما تاکنون ندیدهایم که بهمعنی واقعی کلمه در مقابل آمریکا ایستاده باشند. با اشاره به بدعهدی و بیصداقتی 3 کشور اروپایی در اوایل دهه 80 بر سر مسئله هستهای: اروپاییها باید ثابت کنند که این بار قصد تکرار آن بدعهدی را ندارند. ایران با 3 کشور اروپایی دعوا ندارد بلکه با توجه به سابقه اروپاییها، ما به آنها اعتماد نداریم و به همین علت آنها باید تضمینهای واقعی بدهند. اگر اروپاییها در پاسخ به مطالبات ما تعلل کردند حق ایران برای آغاز فعالیتهای تعطیلشده هستهای محفوظ است. سران 3 کشور باید متعهد شوند و قول دهند که بحث موشک و حضور منطقهای ایران را مطلقاً مطرح نخواهند کرد. مقابله صریح اروپاییها با هرگونه تحریم آمریکا علیه ایران از دیگر شرایط ضروری است. خروج آمریکا از برجام را نقض قطعنامه 2231 سازمان ملل است؛ اروپاییها باید قطعنامهای علیه آمریکا به شورای امنیت ببرند و به این حرکت آمریکا اعتراض کنند. اگر آمریکاییها توانستند در فروش نفت ایران خلل وارد کنند اروپاییها باید خرید نفت از ایران بهمقدار مورد نیاز ما را تضمین کنند. بانکهای اروپایی درباره دریافت و پرداخت وجوه تجارت دولتی و خصوصی با جمهوری اسلامی باید تضمین بدهند. مسئولان سازمان انرژی اتمی آمادگی برای شروع احتمالی فعالیتها باشند؛ الآن غنیسازی 20 درصد را آغاز نمیکنیم ولی باید آماده باشید که اگر لازم شد و دیدیم برجام فایده ندارد، فعالیتهای تعطیلشده بهواسطه برجام از سر گرفته شود. موشک و نفوذ منطقهای ایران همه بدانند جمهوری اسلامی از مؤلفههای قدرت خود از جمله دفاع از راه دور قطعاً دست نمیکشد.حضور در منطقه و طرفداری ملتها از جمهوری اسلامی، عمق راهبردی ماست و هیچ دولت عاقلی از این مؤلفههای قدرتبخش صرفنظر نمیکند. 10)تقلا برای سلب مسئولیت از دولت و روحانی در قبال وضع موجوداعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان طی یک و نیم سال گذشته صحبتهایی را درباره سهم نداشتن دولت در وضع موجود اظهار کردهاند که مردم بایستی درباره آنها قضاوت کنند. 1_ زهرا شجاعی، فعال اصلاحطلب: فقط 15 درصد قدرت در اختیار دولت است. 2_ محمدعلی وکیلی، از نمایندگان چپ: رئیسجمهور روحانی در وضع موجود، بیشتر از 10 درصد سهم ندارد. 3_ محمود میرلوحی، عضو شورای شهر: اقدامات رئیسجمهور بینقص نبوده است ولی به هر حال حرف زیادی برای گفتن به ویژه در مقابل رقبای خود دارد و میتواند یکسال و نیم بعداز انتخابات و مسائلی که بر دولت گذشته، از جمله در مورد برجام و موانعی که ایجاد شد، مسائل بانکها و پشتپرده آنها و مسائل مربوط به صندوقها و موسسات مالی را بیان کند. آقای روحانی باید در مورد فعالیت بخشها، نهادها و نحوه واگذاری اصل 44 و مشکلاتی را که در پیشروی جامعه است، توضیح دهد. اگر بخشهایی از این مسائل را تحلیل کند، جامعه ما در مورد مسائل و مشکلاتی که وجود دارد آگاهی پیدا میکند. این مسائل فقط مربوط به وضعیت اقتصادی کشور نیست. برخی از مشکلات مربوط به اختیارات محدوده دولت نیست. 4_ سعید حجاریان: همه انتقادات متوجه دولت و رییس جمهور نیست. در واقع، اهرم های قدرتی در ساختار سیاسی ما فعال هستند که ابتکار عمل را از دولت گرفته اند و نه تنها پاسخگوی عملکردشان نیستند بلکه همواره در مقام منتقد قوه مجریه ظاهر میشوند. روحانی به چنین وضعیتی واقف است... 5_ محمدعلی ابطحی: روحانی مسئول اتفاقات بد اقتصادی نیست! انکار مسئولیت اصلاحطلبان در 2 دوره حمایت از روحانی و پدید آمدن وضع موجود/ عاشقش بودیم و برایش تضمین دادیم اما مسئول عملکردش نیستیم! دقت شود که این حرفها را کسانی مطرح میکنند که طی 4 سال اول روحانی حتی یک انتقاد فراگیر نیز نسبت به او نداشتند، از این میگفتند که روحانی از ما هم بهتر عمل کرده است و معتقد بودند که اصلاحات و اعتدال یکی هستند. 1_ جواد امام، فعال اصلاحطلب و از چهرههای نزدیک به خاتمی: اصلاح طلبان به جهت حمایت هایی که برای روی کار آمدن روحانی انجام دادند، مسوول پاسخگویی هستند اما نباید نادیده گرفت که بیشتر دولتی ها از جریان راست انتخاب شدند و در واقع اصلاح طلبان هیچ مشارکتی در کار اجرایی دولت نداشتهاند. 2_ احمد شیرزاد، فعال اصلاحطلب: ما اصلاحطلبان مسئول عملکرد دولت نیستیم. 3_ محمد سلامتی، فعال اصلاحطلب و دبیر کل سازمان منحله مجاهدین:معمولا دولتها برای موفقیت درعرصه اقتصادی باید اولا برنامه مشخصی داشته باشند و ثانیا برای اجرای آن افراد همفکر و هماهنگ را انتخاب کنند. متاسفانه دولتهای یازدهم و دوازدهم فاقد هر دو این مهم بوده و هستند. 4_ محمدصادق جوادیحصار، فعال چپ: به هیچ وجه کمکاریها و بیتدبیرهای دولت و اتفاقات روی داده در عرصه مدیریت اقتصادی کشور به اصلاحطلبان ربطی ندارد. 5_ سعید حجاریان: من معتقدم میشود اصلاحطلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست؛ مشروط بر اینکه ذکر کنند دولت، متعلق به چه جریانی است...دولت کرخت و گیج است و در زمین اصلاحات بازی نمیکند. 6_ غلامرضا ظریفیان: اصلاح طلبان از ابتدا نقش حامی منتقد را برای دولت روحانی ایفا کردند و هرگز نقش حامی مطلق را برای دولت نداشتهاند. 11) تکذیب نقش دولت و اصلاحطلبان در برجاممسئله دیگر به «برجام» مربوط میشود. بزرگترین پروژه سیاسی دولت و اصلاحطلبان طی دو دولت یازدهم و دوازدهم. پروژهای بزرگ و البته بیدستاورد و شکست خورده که گویا حالا قرار است مسئولیت آن هم به گردن کسانی دیگر بیافتد! 12) اصلاحطلبان در باره برجام چه میگویند؟!1_ رسول منتجبنیا با طرح این سؤال که «مگر این تصمیم (برجام) را رئیس جمهور گرفته؟»: به فرض که تصمیم بدی باشد، این تصمیم نظام بوده و همه تا به حال مدعی بوده و هستند که برجام تصمیم نظام بوده است. آقایان می دانند که نظام ترکیبی از مقام معظم رهبری، رؤسای سه قوه، وزیران، کارشناسان و امثال آن است. بنابر این بحث رئیس جمهور نیست. اگر قرار به عذرخواهی است کل نظام باید عذرخواهی کند؛ نه رئیس جمهور. چون این مسائل کلان را رئیس جمهور تصمیم گیری نمیکند! 2_ ناطق نوری: نباید از این موضوع غافل شویم که مذاکره و پذیرفتن برجام حاصل تصمیم گیری مجموعه نهادهای کلیدی نظام همچون دولت، مجلس، شورای عالی امنیت ملی و با نظر مساعد رهبر معظم انقلاب بوده است. 3_ غلامرضا حیدری، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس: تمام مذاکرات برجام با نظر مستقیم رهبر انقلاب صورت گرفته و وزیر امور خارجه تنها مجری اوامر رهبری در برجام بوده و جایگاه تصمیمگیرنده و یا سیاستگذار نداشته است! 4_ غلامرضا ظریفیان (نقل به مضمون): چه اصراری دارید که روحانی مسئول برجام باشد؟ «نظام و مردم» مسئول بودند. 13) وقتی کار به انکار نقش «جهانگیری» و نیلی و دولتیها میرسدتا اینجای ماجرا روشن شد که نه رئیسجمهور نقشی در وضع موجود دارد، نه اصلاحطلبان نقشی در حمایت از روحانی و پدید آمدن وضع موجود دارند و نه برجام، محصول تلاش مشترک و جمعی دولت و اصلاحطلبان بوده است! این قضیه اما با اظهارات جنجالی جهانگیری که به تازگی انتشار یافت وارد فاز تازهتری شده و حالا گویا ارکان دولت هم میخواهند، بگویند نقشی در «وضع موجود» نداشتهاند. اسحاق جهانگیری، به تازگی طی اظهاراتی در مراسم روز ملی صادرات گفته است: «قیمت پایه صادراتی اصلاح خواهد شد، به من گفته شده که موضوع حل شده است، این در حالی است که اگر موضوع حل نشده است، به من نامه بنویسید که حل نشده است. ما در کشور در این شرایط مدیر ریسک پذیر می خواهیم. من دستم قلم و کاغذی نیست که کسی را برکنار کنم این در حالی است که من تا این لحظه اجازه برکناری منشی خودم را هم نداشتهام. بنابراین از من انتظار نداشته باشید وکیل و وزیر تغییر دهم.» از قدیم گفتهاند «ماهی از سر گنده گردد نی ز دم»! به این معنی که مردم باید بدانند حالا که اسحاق جهانگیری قصد دارد دامن خود را از اشکالات دولت، پاک جلوه دهد، تکلیف سایر مدیران دولتی روشن است. بخوانید: 1_ مسعود نیلی، مشاور ارشد رئیس جمهور: در نظام تصمیمگیری دولت حضور ندارم و اتفاقات اقتصادی امسال ربطی به من ندارد. 2_ عباس آخوندی وزیر 5 و نیم ساله راه و شهرسازی در نامه استعفای خود:با این سطح از تفاوت دیدگاه، از حیث اخلاقی ادامه کار من درست نیست. 3_ کرباسیان، وزیر سابق اقتصاد: من اختیاری ندارم. بانک مرکزی راسا اقدام میکند.[2] 14)دولت و برجام که هیچ! شورای شهر و مجلس هم از ما نیستاین فهرست دردآور از مسئولیتگریزی اصلاحطلبان و دولتیها، البته شامل «شورای شهر» و «مجلس» هم میشود. جایی که اصلاحطلبان از بابت آنها هم باید پاسخگو باشند اما جالب آنکه برای آن نیز مقصرتراشی میکنند و از این میگویند که این ضعفهای محرز شورای شهر تهران و اصلاحطلبان مجلس به دلیل «نظارت استصوابی» شورای نگهبان است! شاهد مثال آنکه، حسین کمالی، از فعال ستادی اصلاحطلب و کسی که در ایام انتخابات مجلس دهم در سال 94 از این میگفت که با پیروزی اصلاحطلبان در مجلس، «سربازی لغو و مقرری بیکاری به مردم پرداخت خواهد شد»![3] اما به تازگی درباره ناکارآمدی شورای شهر و بدعملی مجلسیها گفته است: یک نوع کاهش اثرگذاری در عناصر انتخاب شونده توسط اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی و همچنین شورای شهر قابل مشاهده است. او میافزاید: طبیعتا هم در جمع فراکسیون افرادی هستند که خوب کار کردند و به وظایفشان عمل میکنند و جمعی هم در شورای شهر معتقد هستند در انجام وظیفه کاستی و کوتاهی نداشتند. اما چیزی که الان در جامعه میتوان مشاهده کرد و بحث و گفتوگوی ما هم با بدنه جامعه نشان میدهد، توقعات مردم از آنچه امروز در حال وقوع است، بیشتر است. کمالی سپس در تکمیل این معنی و بیان چرایی بر زمین ماندن توقعات مردم از فراکسیون امید و از شورای شهر، پای بحث نظارت شورای نگهبان را پیش میکشد و تأکید میکند: «وقتی دستگاههای تصمیمگیر و ممیزی که در کشور موثرند در امر انتخاب و انتصاب مسئولینی که باید اداره امور را به عهده بگیرند، دخیل میشوند و نوعی نظارت را اعمال میکنند که این نظارت برای افراد توانمند یک جریان سیاسی بازدارنده است؛ افرادی وارد صحنه میشوند که شاید آن تواناییهای لازم و کافی را ندارند. بنابراین میشود بخشی از این ناکارآمدی را متوجه افرادی دانست که مانع نقشآفرینی افراد توانمند شدهاند، تا در نهایت کسانی که رای آوردند شاخص جریان اصلاحات نباشند.»[4] 15)چه کسی در 5 و نیم سال گذشته رئیسجمهور و معاون اول بوده است؟!با خوانش این کدها و صحبتها، سؤال مهمی به ذهن خطور میکند. اگر روحانی مسئول «وضع موجود» نیست، اگر اصلاحطلبان در حمایت از روحانی مسئولیتی ندارند، اگر دولت و چپها در برجام نقشی نداشتهاند، اگر «جهانگیری» در تمام طول 5 سال گذشته ارادهای از خودش نداشته و اگر شورای شهر و فراکسیون امید هم ربطی به اصلاحطلبان ستادی ندارند! پس در طول 5 سال گذشته چه کسی رئیسجمهور بوده، چه کسی معاون اول بوده و چه کسی برای رأیآوردن این دو نفر «تَکرار» کرده است؟! شاید احمقانه و شاید هم رندانه به نظر بیاید اما با این اوصاف، حکماً از نظر دولت و اصلاحطلبان؛ طی 5 و نیم سال گذشته «حسین شریعتمداری» رئیسجمهور بوده و «حسن عباسی» هم نقش معاون اول او را بر عهده داشته است.مجلس و شورای شهر هم هیچ! 16) رونمایی از سازو کار دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران چه شد؟به گفته این دیپلماتها فدریکا موگرینی رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا از چندین کشور خواسته که میزبانی این نهاد را مد نظر قرار دهند. 🔹قرار است اتحادیه اروپا با ایجاد سازوکاری تحریمهای آمریکا علیه ایران را دور بزند تا توافق بینالمللی برجام پایدار بماند. 🔹پیشتر گفته شده بود که اتحادیه اروپا همزمان با ۱۴ آبان از این ساز و کار رونمایی میکند که تاکنون محقق نشده است. شما دو سال و نیم پیش گفتید برجام را اجرا می کنیم، تمام سرمایه ها وارد می شود وتحریم ها می رود! دروغ گفتید به ملت، خودتان هم می دانستید دروغ می گویید. اگر مسئولین مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار نگیرند، #جمهوري_اسلامي با همین قانون اساسی بدون #براندازی تغییر ماهیت خواهد داد. رحیم پور ازغدی. مرحوم واقعا از بصیرت بالایی برخوردار بودند. خدا از تقصیرات همه مرحومین بگذرد، خصوصا آنهایی که به تضمین امضای جان کری دل خوش کرده بودند و با این اعتقاد در استخر فرح از دنیا رفتند که همه اشکالات منتقدان به ناحق بود و ما در برجام خیلی چیزها گرفتیم و هیچی به غربی ها ندادیم! 17) آیا می توانم به شیوه ای اطمینان بخش، در ایران ماهانه یک متر زمین بخرممردم یک مساله مشخص دارند. بخشی از پولشان را پس انداز می کنند با انگیزه های مختلف. یکی میخواهد در آینده خانه بخرد و دیگری جهیزیه دخترش را تامین کند و یکی نیز نقشه دارد کسب وکاری برای خودش راه بیاندازد. مردم می خواهند این پولی که پس انداز می کنند، ارزشش حفظ شود و هم اینکه به صورت معقولی افزایش پیدا کند (پنج سال بعد قدرت خرید بیشتری داشته باشند). این خواسته مردم، کاملا معقول و منطقی است. مشکل آنجاست که برای این خواسته مشروع و منطقی جواب مناسبی فراهم نشده. آیا می توانم به شیوه ای اطمینان بخش، در ایران ماهانه یک متر زمین بخرم؟ نه! آیا می توانم در سهام صد شرکت استارت آپی که ستارگان موفق سال های آینده هستند سرمایه گذاری کنم؟ نه! آیا اگر تشخیص دهم یک صنعت خاص رشد خوبی خواهد داشت می توانم به راحتی روی آن سرمایه گذاری کنم؟ نه! آیا گزینه های آسانی برای آنکه ریسک خودم را در برابر تغییرات نرخ ارز پوشش دهم وجود دارد؟ نه! آیا می توانم به جای آنکه در یک صندوق بازنشستگی سرمایه گذاری کنم، در شش صندوق، آتیه ام را تامین کنم؟ نه! در صورتی که در کشورهایی که بازارهای مالی پیشرفته دارند شما می توانید ماهانه معادل یک متر زمین بخرید! فقط با مراجعه به یک نهاد مالی و یک بار سرمایه گذاری، همزمان سهام دار صد شرکت استارت آپی شوید. اگر با چین تجارت می کنید، می توانید از ابزارهای مالی استفاده کنید که ریسک شما را در برابر تغییرات نرخ یوان پوشش دهد. فرض کنید که فکر می کنم دلار گران میشود. سه راه دارم: یکی اینکه بروم بازار، دلار بخرم و آنرا بگذارم زیر بالش. دوم اینکه دلار بخرم، آن را در حساب ارزی بانکی بگذارم و سوم اینکه سهام شرکت های با درآمد ارزی بخرم. این سه گزینه تاثیر کاملا متفاوتی بر اقتصاد می گذارند. مقایسه کنید دلاری که زیربالش های ماست و دلاری که در بانک ها می تواند تجمیع شود و تسهیلات ارزی ارایه کند. اما گزینه دوم و سوم در ایران به خوبی کار نمی کند. چرا؟ به این خاطر که مردم به دلیل تجربیات تلخ، در مورد سپرده های ارزی به بانک ها سخت اعتماد می کنند و گزینه سوم نیز محدودیت هایی دارد. بازار سرمایه (بازار خرید و فروش سهام و سایر اوراق بهادار) خوب رشد کرده، اما بعضاً به خاطر ترس و تنگ نظری و مخالفت های جاهلانه، نه تنوع گزینه هایش به میزان مطلوب است و نه آنچنان عمقی دارد که بتواند میزبان حجم نقدینگی 1700 هزار میلیارد تومانی باشد. مشکل اینجاست که ما گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری پیش روی مردم نگذاشته ایم. لذا مردم مجبورند در صف و در حال هجوم باشند: گاهی برای خرید سیم کارت! گاهی خودرو، زمانی طلا و سکه، گاهی ارز و گاهی هم هجوم برای پس گرفتن پول شان از موسسات مالی اعتباری بی اعتبار! و نباید مردم را ملامت کرد. باید کسانی را ملامت کرد که کار را به اینجا کشاندند. دقت کنید که منظورم این نیست که فقط نبود گزینه های متنوع و مطلوب سرمایه گذاری، تنها لاشه سگ است. افزایش کنترل نشده نقدینگی، بی اعتقادی به بخش خصوصی، نگاه قیم مابانه به مردم، تخصیص بودجه بسیار ناکارآمد دولتی، عدم تعامل پذیری جهانی و وابستگی دولت به درآمدهای نفتی ... لاشه سگ هایی هستند که تا از چاه بیرون کشیده نشوند، همچنان بوی تعفن ما را آزار خواهد داد. به گواه تاریخ و شهادت خارجیان، ایرانیان تجارت را خوب می فهمند و خرید و فروش در ذات شان است. اگر بازار خوبی فراهم شود و گزینه های سرمایه گذاری متنوع و متعدد فراهم شود شک ندارم که پول و پس انداز مردم گزینه های خود را پیدا خواهد کرد و چرخ های تولید بهتر خواهد چرخید. 18) تلاش اروپا برای حفظ برجامکشوری با اقتصادی بزرگ که واحد پولش مبنای هشتاد درصد مبادلات تجاری جهان است و خود قدرت سیاسی اول در دنیا. مقامات ایرانی از روزی که امضای دونالد ترامپ پای سند خروج آمریکا از توافق هستهای افتاد، دائما گفتهاند، تحریمها قابل مهار است و توافق بدون آمریکا هم دوام خواهد آورد. اما روشن است که نه لحن مقامهای ایرانی، بلکه شاید تنها وزنهای در قد و اندازه ایالات متحده قادر باشد، اثر تحریمهای این کشور را خنثی کند: وزنهای با نام اتحادیه اروپا. اما اصولاً چرا اروپا باید برای حفظ توافق هستهای تلاش کند؟ انگیزه رهبران این قاره برای پابرجا ماندن برجام کدامند؟ و برقراری تحریمهای آمریکا مناسبات سیاسی کشورهای اروپا را به کدام سو خواهد برد؟ سالها مذاکره ناپیوسته و سپس ماهها مذاکره متمرکز و مستمر ایران با گروه ۱+۵ یا آن طور که اروپاییها با تاکید بر حضور سه قدرت اروپایی ۳+۳ خوانده و میخوانندش، نشان از اهمیت بالای نتیجه این مذاکرات برای اروپا دارد. حالا آلمان، فرانسه و بریتانیا در تلاش هستند تا آن چه میرفت به دست آید را حفظ کنند: شاید ایران راهی باشد برای گذار از بحرانهای پیدا و پنهان حال حاضر اروپا. 19) محافظهکاران: مخالفان همیشگی؛ موافقان تاکتیکیکفه ترازوی نظرات محافظهکاران ایران قطعا به سمت مخالفت و نقد برجام است و بسیاری از فعالان این جناح سیاسی نه تنها با کلیت این معاهده چه در هنگام مذاکرات و چه پس از عقد آن مخالف بوده و هستند بلکه آن را "در ضدیت با منافع ملی" میدانند. در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ دو نامزد محافظهکار در برنامههای انتخاباتی خود از برجام دفاع میکردند و در کنار نقدهای ریز، خواستار حفظ آن بودند. امروز اما کمتر کسی را در این اردوگاه میتوان یافت که مدافع برجام باشد. این مسئله این احتمال را به ذهن متبادر میکند که دفاع محافظهکاران از برجام در زمان انتخابات، امری تاکتیکی بوده تا دفاعی تحلیلی و اعتقادی. پایان روحانی حسن روحانی همه تخم مرغ های خود را در سبد برجام گذاشته و تا زمان تصویب آن سعی می کرد در حوزه سیاست داخلی با آیت الله خامنه ای مدارا کند. اینک رئیس جمهور ایران در حوزه سیاسی توفیق چندانی نیافته و با خروج آمریکا از برجام، دولت او دراجرای برنامه های اقتصادی و سیاست خارجی نیز شکست می خورد شور و شعف نمایندگان عضو جبهه پایداری در مجلس هنگام آتش زدن برجام، نشانه ای از پایان روحانی و افزایش قدرت اصول گرایان تندرو است. حسن روحانی همه تخم مرغ های خود را در سبد برجام گذشته و تا زمان تصویب آن سعی می کرد در حوزه سیاست داخلی با آیت الله خامنه ای مدارا کند. اینک رئیس جمهور ایران در حوزه سیاسی توفیق چندانی نیافته و با خروج آمریکا از برجام، دولت او دراجرای برنامه های اقتصادی و سیاست خارجی نیز شکست می خورد. از سوی دیگر جنگی شدن فضا امکان درگیری درباره موضوعاتی مانند فیلترینگ تلگرام و یا اقدامات سپاه پاسداران را کمتر می کند. سخنان روز چهارشنبه آیت الله خامنه ای نیز نشان می دهد که او ازهم اکنون پشت دولت را خالی و خود را از مسئولیت مذاکره با اروپا مبرا کرده است. رهبر جمهوری اسلامی با این سخنان زمینه سازی می کند تا مسئولیت شکست احتمالی مذاکرات با اروپا و خروج احتمالی ایران از برجام را به گردن دولت بیاندازد. همچنین با گفته های روز چهارشنبه آیت الله خامنه ای،دولت عملا به واسطه ای میان آیت الله خامنه ای و اروپا بدل خواهد شد.آنان از یک سو باید با اروپا مذاکره کنند و از سوی دیگر آیت الله خامنه ای را راضی به پذیرش شرط های جدید. هرچند دراین میان رهبرجمهوری اسلامی نیز گزینه های چندانی پیش روی خود ندارد و سخنانش مانند سابق برای مبرا کردن خود از هر مسئولیتی است. خروج آمریکا از برجام همچنین باعث شده که گروه های تندرو دست بالا را در فضای سیاسی پیدا کنند و تا مدت ها دولت را به دلیل آنچه که «اعتماد» به غرب می خوانند ملامت کنند. با این تفاسیر روحانی و طرفدارانش عملا برای باقی ماندن در قدرت اهرم های جدی ندارند و در این فضا تا مدتی سخن گفتن درباره حضور دوباره اصلاح طلبان در هرانتخاباتی نیز سخت شده است.خروج آمریکا از برجام اینک باعث پایان روحانی شده است،مگر اینکه تحولات باز به سمتی پیش بروند که آیت الله خامنه ای وادار به یک «نرمش قهرمانانه» دیگر شود. 21)اصلیترین عامل برتری آمریکا بر جهان کدام است؟فرید زکریا، تحلیلگر معروف آمریکایی در کتاب "جهان پسا آمریکایی" که در سال 2008 در آمریکا منتشر کرد نظام آموزش عالی آمریکا را اصلی ترین عامل برتری آمریکا در جهان میداند و مینویسد: آموزش عالی ، بهترین صنعت آمریکا در جهان است. آمریکا با پنج درصد جمعیت دنیا، در صحنه آموزش عالی برتری مطلق دارد و 68 درصد از پنجاه دانشگاه برتر جهان متعلق به این کشور است مزیت آمریکا در هیچ حوزه دیگری تا این حد قاطع نیست. آمریکا 2/6 درصد از تولید ناخالص خود را صرف سرمایه گذاری بر روی آموزش عالی میکند ، این در حالی است که اروپا 1/2 درصد و ژاپن 1/1 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف آموزش عالی میکنند. از سوی دیگر ، آمریکا جذاب ترین مقصد برای دانشجویان خارجی است تا جایی که 30 درصد کل دانشجویان خارجی در جهان در آمریکا تحصیل میکنند . اما سیستم آموزشی امریکا چه تفاوتی با دیگر سیستم های آموزشی در دنیا دارد !!؟ نظام آموزشی آمریکا سخت گیری چندانی در مورد حفظ کردن دروس ندارد بلکه در پرورش قابلیت های نقادی ذهن ، که لازمه موفقیت در زندگی است ، عملکرد برجسته ای دارد . سایر نظامهای آموزشی امتحان پس دادن یاد میدهند !!، در حالی که سیستم آموزشی آمریکا ، تفکر کردن را می آموزد .!! چنین کیفیتی روشن میکند که چرا آمریکا در این حد ، مخترع و ماجراجو و خطر پذیر تربیت میکند!! در آمریکا، مردم این امکان را می یابند که جسارت بورزند!! ، چالشگر قدرت باشند !!، زمین بخورند و دوباره به پا خیزند!! . این آمریکاست ونه ژاپن که دهها برنده جایزه نوبل پرورش داده است!! وزیر آموزش عالی سنگاپور در تشریح تفاوت بین نظام آموزشی کشورش با آمریکا چنین می گوید : ما هر دو به شایسته سالاری پای بندیم . در امریکا به شایسته سالاری استعدادها بها میدهند و در سنگاپور به شایسته سالاری در آزمونها!! در آمریکا راه حداکثر بهره برداری از استعدادهای انسانها را میدانند!!.خلاقیت ، کنجکاوی ماجراجویی و بلند نظری ، همه از شاخصه های سیستم آموزشی آمریکاست!! ... ژاپن اخیرا کوشیده است تا با حذف کلاسهای اجباری روز شنبه و افزودن بر ساعات مطالعات عمومی که شاگردان و آموزگاران میتوانند در آن علایق خاص خود را دنبال کنند انعطاف پذیری نظام آموزشی خود را ارتقا بخشد. فرهنگ آمریکا ، مشکل گشایی ، پرسش گرایی در برابر قدرت و نو اندیشی را ارج می نهد و به آن بال و پر میدهد . انسانها را برای شکست خوردن آزاد میگذارد!! و سپس فرصتهای دوباره و سه باره در اختیار آنها قرار میدهد این فرهنگ ، مشوق انسانهای خود جوش و استثنایی است!! اینها همه عوامل پایین به بالا هستند و امریه های دولتی از خلق آن عاجزند!!."👈مطالعات آمریکا. 22)آیا ترامپ میتواند صادرات نفت ایران را به صفر برساند؟ سیمون هندرسون –متخصص مسائل نفتی مرتبط با خلیجفارس در موسسه واشنگتن- در جدیدترین یادداشت خود به بررسی تحریم نفت ایران توسط ایالاتمتحده و احتمال دستیابی ایالاتمتحده به اهداف خود از اعمال این تحریم میپردازد. هندرسون در ابتدای یادداشت خود به این نکته اشاره میکند که سیاست ترامپ در تحریم نفت ایران مبتنی بر پیشفرض وجود نفت بالقوه کافی در بازار برای جبران افزایش ناخواسته قیمت نفت در اثر تحریم نفت ایران است اما متغیرهای بسیاری که بر قیمت نفت تأثیرگذار است هرگونه پیشبینی دقیق درباره آینده را با چالش جدی مواجه کرده و اعتبار این پیشفرض را زیر سؤال میبرد. بر همین مبنا جان بولتن مشاور امنیت ملی ترامپ ضمن سخنرانی خود در 31 اکتبر، به این نکته اشاره کرد که ممکن است برخی کشورها قادر نباشند تا بهیکباره خرید نفت خود از ایران را به صفر برسانند. به اعتقاد نویسنده این امر دارای 2 علت اساسی است: برخی کشورها معتقدند ایالاتمتحده ابزارهای لازم را برای جبران خلأ نفت ایران در بازار، تدارک ندیده است. برخی پالایشگاهها تأسیسات خود را با نوع خاصی از نفت خام وفق دادهاند و امکان تغییر منبع خرید برای آنها موجود نیست. بر این اساس نویسنده معتقد است که ممکن است واشنگتن با معافیت برخی کشورها از تحریم نفت ایران فقط تا اواسط سال 2019 که عربستان و روسیه بتوانند تولید نفت خود را افزایش دهند و با دو شرط زیر موافقت کرده باشد: درآمد حاصل از فروش نفت ایران به حسابی امن و قابلکنترل واریز شود ایران فقط برای مقاصد بشردوستانه حق داشته باشد از این درآمد استفاده کند. بر این مبنا نویسنده معتقد است هدف اصلی آمریکا، به صفر رساندن درآمد نفتی ایران و نه صادرات نفت این کشور است که میتواند با ابزارهای متعددی به آن نزدیک شود برای مثال مبادله نفتی ایران با هند بر مبنای روپیه و نه دلار، کاربرد درآمد حاصل را برای ایران بهشدت کاهش میدهد. بااینوجود و بهطور خلاصه هندرسون معتقد است عوامل زیر نیز میتواند موفقیت ایالاتمتحده در دستیابی به این هدف را تحت تأثیر قرار دهد: تمایل اپک برای جلوگیری از تکرار بیثباتیهای سال گذشته در بازار نفت که ممکن است به ممانعت اعضای این کارتل نفتی از افزایش تولید نفت منجر شود. قتل خاشقچی و رفتار آمریکا در قبال آن تاکنون باعث شده است که عربستان افزایش تولید نفت خود را بهکندی دنبال کند و پیشبینی میشود در صورت اقدام کنگره برای تنبیه عربستان، این کشور از ابزار نفت برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرده و مانع کاهش قیمت نفت در بازار شود. چین سفارشهای نفتی خود ماههای اکتبر و نوامبر [یعنی سفارشهای مربوط به قبل از اعمال تحریمها علیه ایران] را بهشدت افزایش داده است و این موضوع از کاهش صادرات نفت ایران در دو ماه مذکور جلوگیری خواهد کرد. سایر فروشندگان نفت مانند ونزوئلا، لیبی و نیجریه بههیچوجه قابل پیشبینی نیستند و همچنین بعید به نظر میرسد روسیه اقدام چشمگیری در راستای اهداف ایالاتمتحده و برای جبران فروش نفت ایران انجام دهد. افزایش تولید نفت ساحلی آمریکا که البته در کوتاهمدت امکانپذیر نیست نیز میتواند در آینده تأثیرات مهمی در بازار نفت داشته باشد. بر اساس مطالب فوق هندرسون معتقد است نتیجهبخش بودن سیاست ترامپ در قبال ایران نیازمند استمرار این سیاست برای هفتهها و بلکه ماهها است و احمقانه است اگر انتظار داشته باشیم نتیجه اقدامات ایالت متحده در کوتاهمدت خود را نشان دهد. از طرف دیگر رویکرد اروپا برای ایجاد چارچوبی بهمنظور ادامه رابطه تجاری با ایران میتواند از تأثیر سیاست ترامپ بکاهد. بااینحال باید توجه داشت تحریم نفت قویترین ابزار آمریکا برای تحتفشار قرار دادن ایران است و میتواند منجر به پیامدهای ناخواسته بسیاری برای ایالاتمتحده در حوزههای دیگر شود. 23) واقعیت تحریمهای 13 آبان چیست؟ حجت الله عبدالملکی، اقتصاددان مطرح کشورمان درباره تحریمهای 13 آبان به خبرنگار «جوان آنلاین» میگوید: «آنچیزی که رئیس جمهور آمریکا در اردیبهشتماه اعلام کرد این بود که هم آمریکا از برجام خارج میشود و تحریمهایی که قبلا در ایران بوده مجددا اعمال خواهد شد؛ بنابراین بخش اول تحریمها در مردادماه برگشت و بخش دوم آن در 13 آبان اعمال خواهد شد. مهمترین مسئله در تحریمها بحث کاهش فروش نفت ایران است که بر اساس آن قرار شده تحریمهای نفتی ایران بازگردد. اما باید این نکته اساسی را در نظر داشته باشیم که واقعیتهای تحریم که هیچ گاه به مردم گفته نشده است.» او ادامه میدهد: «متاسفانه اطلاعاتی که مردم درباره میزان اثرگذاری تحریمهای 13 آبان داشته و دارند با واقعیت آن تفاوت بسیار زیادی دارد. باید گفت که اقتصاد ایران، اقتصاد بزرگی است و ظرفیتها و روابط بسیار گستردهای دارد، بنابراین هیچ وقت اقتصاد کشور با تحریم قفل نمیشود و دچار بحران و چالش نخواهد شد. این در حالی است که اقتصاددانان خارجی که غرض سیاسی ندارند این مسئله را تایید کرده و گفتهاند که اقتصاد کشورهایی مانند ایران به دلیل منابع وسیع، پایههای اقتصادی قوی و کشورهای همسایه بسیار زیادی که دارد، قابل تحریم کردن نیست.» 24) پیامدهای خروج ایالات متحده از برجاممحمود صدری جامعه شناس علیرضا قندریز تحلیلگر روابط بینالملل در زبان انگلیسی ضرب المثلی هست که می گوید "هر ابر سیاهی حاشیه ای نورانی و نقره ای دارد". می توان چنان معنایی را در مصرع معروفی در زبان فارسی هم دید، مصرعا که بخشی از آن عنوان این نوشتار است. در هفته ای که گذشت بسیار به آسیب های جدی نقض عهد آمریکا در معاهده برجام پرداخته اند. البته در واقعیت های تلخ مورد استناد این تحلیل ها شکی نیست. آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، اما، امکانات و فرصتهای بدیعی است که این بحران پدید آورده. در این گفتار مختصر به برخی از آنها خواهیم پرداخت: با امضای برجام ایران نخستین کشوری است که پس از مشمول فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار گرفتن بدون جنگ و درگیری بنیان سوز از ذیل آن خارج می شود. نخست:یکی از مهمترین اهداف امضا برجام، خروج از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد بود که مفهوم حاکمیت ملی و بقای دولت ایران را - به لحاظ مبانی حقوق بین الملل - جدا تهدید میکرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد بر اساس فصل ۷ منشور سازمان ملل میتواند در مواردی که صلح جهانی را تهدید می کنند دست به اقدامات قاطعانه اقتصادی و دیپلماتیک بزند. طبق این بند، شورای امنیت می تواند مجازات هایی از قبیل قطع کامل یا نسبی روابط اقتصادی، ارتباطات زمینی، هوایی، دریایی، پستی، تلگرافی، و دیگر وسایل ارتباطی و همچنین قطع کامل یا نسبی روابط سیاسی را اعمال نموده، تمام دولتهای عضو سازمان را ملزم به اجرای این تصمیم ها نماید. چنانچه شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در ماده ۴۱ فصل ۷ (مجازاتهای دیپلماتیک و اقتصادی) کافی نیست میتواند از نیروهای نظامی، هوایی و دریایی یا هر وسیله قهر آمیز دیگری جهت حفظ امنیت جهانی و از بین بردن تهدیدات کشور خاطی استفاده کند . کشورهای متعددی تا بحال شامل این مجازات ها شده و متحمل صدمات و لطمات بسیاری گردیده اند. با امضای برجام ایران نخستین کشوری است که پس از مشمول فصل ۷ منشور سازمان ملل قرار گرفتن بدون جنگ و درگیری بنیان سوز از ذیل آن خارج می شود. این هدف به واسطه قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت ملل متحد از برجام تامین شده است. خروج آمریکا از توافقنامه اقدام مشترک نه تنها این دستاورد را تضعیف نخواهد کرد بلکه امکان حقوقی استفاده از مکانیزم - اصطلاحا -"ماشه" و استناد به قطعنامه ۱۹۲۹ را که حتی مشروعیت حقوقی حمله نظامی به ایران را هم روی کاغذ ممکن می کرد از میان بر می دارد. چنین روندی در صورت باقی ماندن ایران بر سر تعهداتش بازگشت ناپذیر خواهد بود. دوم:خروج آمریکا از توافق تضمین شده توسط قطعنامه شورای امنیت ملل متحد، ساختار شکنانه است. چنین اقدام کم نظیری که از نظر صراحت پیمان شکنی حتی با خروج از تعهدات دیگر آمریکا مانند توافقنامه پاریس نیز قابل مقایسه نیست، حتی اگر بر خلاف قوانین داخلی ایالات متحده نباشد، ناقض رژیم حقوق بین الملل خواهد بود. در سطح حفظ ساختار و مبانی حقوقی مناسبات بین الملل، اروپا و سایر امضا کنندگان معاهده و ناظرین بین المللی آن موظف به مقاومت با تمام توان در مقابل این ساختار شکنی خواهند بود ،چنانکه آثار آنرا در چند روز اخیر مشاهده کرده ایم. انگیزه اروپا در دفاع از رژیم حقوق بین الملل به دلایل استراتژیک حتی از چین و روسیه به مراتب افزونتر است. چنین پیامی در سخنان مسئولان اتحادیه و کشورهای اروپایی امضا کننده برجام و بریتانیا به روشنی بیان شده و می شود. سوم: پافشاری عملی اروپاییان در حفظ ساختار حقوق بین الملل ارتباطی به ارزش اقتصاد ایران برای آن کشور ها یا لیاقت ها و فواید رژیم جمهوری اسلامی برای آنها ندارد. چرا که پیمان شکنی آمریکا مستقیما اعتبار بین المللی اروپا و ساز و کار و ساختار روابط بین الملل را آماج قرار داده است. چهارم:قدرت ایالات متحده در تمامی سطوح از جمع قدرت برترین نیروهای جهان هم بیشتر است. این اساس مفهوم "هژمونی" در پارادایم روابط بین الملل است. ولی این قدرت هژمونیک در هیچکدام از نظریات روابط بین الملل به معنی یک نیروی ساختار شکن و آشوب آفرین نیست. مبنای حفظ انحصار در رهبری سپهر روابط بین الملل، وجود چارچوب و معیار معقول برای اعمال آن است. خروج یکجانبه آمریکا از معاهده برجام که توافقنامه ای پشتیبانی شده توسط بیانیه شورای امنیت ملل متحد می باشد، ضرب المثل فارسی "احترام امامزاده با متولی آنست" را بیاد می آورد. اگر ساختار سیاسی آمریکا در دو انتخابات آینده (۲۰۱۸ مجلسین، ۲۰۲۰ ریاست جمهوری) در برابر چنین ساختار شکنی بی سابقه ای واکنشی نشان ندهد پایگاه جهانی و نفوذ ایالات متحده بخصوص در میان متحدانش را با مخاطرات جدی مواجه خواهد نمود. پنجم:بخش خصوصی در هرکجای جهان از خطر کردن روی سرمایه اجتناب می کند و از این رو اصل را بر "سرمایه فراری" بنا نهاده است. بدیهی است که دولتهای اروپایی توان و صرفه تضمین مورد به مورد و کامل کنترل بخش خصوصی شان یا انگیزه تشویق آنها برای سرمایه گذاری در اقتصاد محدود و پر خطر ایران در شرایط فعلی را ندارند. اما برای حفظ برجام امکان و دلیل مستحکمی برای تضمین حداقل هایی که امکان اعمال یکپارچه و مطلق تحریم ها را از ایالات متحده بگیرد، دارند. زمینه تاریخی و قانونی مقاومت در برابر آسیب شرکت های اروپایی موجود است. بویژه اتحادیه اروپا آمادگی و سابقه مقابله با تحریمهای آمریکا را دارد. بعنوان مثال «قانون بلوکه کردن» که در سال ۱۹۹۶ و در مقابله با تحریم های بین المللی آمریکا علیه کوبا از سوی اتحادیه اروپا تصویب شد تصریح می کند که تحریم های فرا سرزمینی آمریکا استقلال سیاسی و اقتصادی و حق حاکمیت کشورهای اروپایی را به مخاطره می اندازد و این اتحادیه ملزم است در برابر اعمال آنها بر علیه شرکتهای اروپایی مقاومت نماید. در روزهای اخیر اشاره مستقیم به احیای قوانینی مانند سال ۱۹۹۶ نزد مراجع رسمی در اروپا را شاهد هستیم. ششم:به-هم-تنیدگی شبکه اقتصاد جهانی در غیاب همکاری یکپارچه اروپا کار اعمال تحریم ها را دشوارتر از پیش خواهد کرد. ایالات متحده امکان تحریم شرکت های بزرگ و کوچکی که ریسک بالای مشارکت در اقتصاد ایران حتی با حمایت دولت هایشان را بپذیرند، روی کاغذ، خواهد داشت اما آیا بازخورد تحریم آنها در اقتصاد داخلی آمریکا امکان اجرای عملی تحریمشان را نیز می دهد؟ به عنوان مثال، مجازات شرکت موسوم به "زی تی ای" نمونه گویایی در این مورد به دست می دهد. این شرکت چینی در ماه مارس ۲۰۱۷ به انتقال غیرقانونی فناوری آمریکایی به ایران و کره شمالی و در نتیجه نقض تحریم های آمریکا اعتراف نمود و به پرداخت ۱.۱ میلیارد دلار جریمه محکوم شد. دستور منع صدور قطعات به "زی تی ای" هم ماه گذشته صادر شد زیرا ادعا شد این شرکت به توافق خود با دولت آمریکا عمل نکرده و در مورد تنبیه کارمندانی که در دور زدن تحریم ها دست داشتند اقدامی انجام نداده است. با اینحال اخیرا پرزیدنت ترامپ اعلام کرد که با شی جین پینگ رئیس جمهور چین در حال رایزنی برای اطمینان از بازگشت سریع "زی تی ای" به فعالیت اقتصادی است چون تعداد زیادی شغل در چین به خطر افتاده است. 'شبی که برجام شکست'؛ تاثیر خروج آمریکا بر اقتصاد و سیاست ایران آیا اروپا از پس حفظ برجام برمیآید؟ تشدید تحرک رهبران اروپا برای حفظ برجام آینده برجام: سفرهای دیپلماتیک ظریف آغاز شد آیتالله خامنهای برای ادامه برجام شروطی تعیین کرد آشکار است که نگرانی رئیس جمهور بیکاری کارمندان چینی نیست بلکه اهمیت "زی تی ای" برای اقتصاد آمریکاست. این شرکت سال پیش بیش از ۲.۳ میلیارد دلار قطعات از حدود ۲۰۰ شرکت آمریکایی خریداری کرده است و شکست آن باعث زیان های فراوان در اقتصاد ایالات متحده می گردد. از این گونه نمونه ها فراوان یافت می شود. هفتم:گزارشات از مذاکرات چند روز اخیر وزیر امور خارجه ایران و شرکای اروپایی نشان می دهد که علاوه بر جدیت اروپاییان برای یافتن راه های دفاع از تعهداتشان در برجام دیپلماتهای ایرانی هم توهم گرفتن تضمین برای گسترش سرمایه گذاری بخش خصوصی اروپا در ایران را نداشته اند، آنها احتمالا در طی مذاکرات با اروپائیان اطمینان از سه مورد حداقلی زیر را به شکل اساسی مطالبه می کنند: الف: فروش،انتقال و دریافت ارز حاصل از نفت توسط یک خط بانکی و بیمه ویژه با پشتیبانی مستقیم دولتهای اروپایی. ب: خرید کالاهای استراتژیک با پشتیبانی خطوط اعتباری ویژه. ج: تامین کالای مصرفی لازم از طریق تبادل پایاپای با محصولاتی مثل تولیدات پتروشیمی ایران. اگر این سه درخواست تامین شوند - که به نظر، کاملا شدنی - است، وضعیت اقتصادی ایران علیرغم ضربه های ضد توسعه ای که در اثر خروج ایالات متحده از برجام متحمل می شود دچار تزلزل و فروپاشی غیر قابل کنترل نخواهد شد و روند دیپلماسی امکان این را می یابد که همچنان زنده بماند تا در پس این تلاطم، زمینه گفتگو برای اولویتهای امنیتی دیگر، فرای برجام فراهم شود.. هشتم:اقتصاد ایران هرچند پتانسیل چشمگیری دارد اما در برابر تحریم های بزرگترین قدرت اقتصادی جهان حتی اگر فراگیر و بنیاد برانداز هم نباشد به شدت آسیب پذیر خواهد بود. افول اقتصادی کشور باعث تشدید نارضایتی داخلی، تضعیف طبقه متوسط، کند شدن روند توسعه مدنی، تقویت جناح سرکوبگر و افول روند شفاف سازی اقتصادی می شود. در نظام ایران یک چالش جدی بین نیروهای معتدل و اهل دیپلماسی با جناح انقلابی و افراطی در جریان است. البته بدیهی است که هم عناصر عملگرا و هم انقلابیون تامین امنیت ملی را ضروری می دانند. با این حال، بحثی داغ در مورد چگونگی پاسخگویی به این الزامات امنیتی در گرفته است. جناح عملگرا معتقد به عادی سازی اوضاع داخلی و روابط خارجی است و جناح تندرو متمایل به استفاده از تمامی ابزارهای ممکن برای مقابله تمام عیار بر اساس رهیافت برخوردهای نامتقارن علیه متخاصمین خارجی و سرکوب همزمان داخلی می باشد. تغییر در دکترین دفاعی تهران به احتمال زیاد با تغییر در برداشتی که نسبت به خطرات امنیتی دارد، آشکار خواهد شد. افراطی شدن سیاست داخلی و خارجی ایران و تضعیف دیپلماسی به معنی حرکت سریع کشور به سمت "درگیری بیشتر در کانون های خاکستری منطقه" خواهد بود. چنین اتفاقاتی علاوه بر افزایش بحران امنیتی در منطقه باعث تضعیف هرچه بیشتر روند توسعه کشور و احتمالا سبب بروز نارضایتی های اقتصادی نیز خواهد شد که با استیلای گفتمان جناح افراطی، می تواند پاسخی سرکوب گرانه و خشن در داخل کشور را در پی داشته باشد. در چنان شرایط مفروضی، مادامی که رژیم، توان حفظ انسجام داخلی خود و اعمال قدرت را داشته باشد اعتراضات صرفا اقتصادی به تغییر نظام نخواهند انجامید. اتخاذ استراتژی سقوط تدریجی رژیم، امر پیچیده ای است که بدون حمله فراگیر و حضور نظامی مستقیم امکان تحقق آن عملا وجود ندارد. رویای دستیابی به یک "معامله بزرگ" پس از یک شوک و بحران عظیم (حاصل از تحریم ها و تهدید های نظامی بر علیه ایران) را می توان در سخنان رییس جمهوری آمریکا احساس کرد: "آنها (رهبران ایران) خواهان یک توافق تازه و پایدار خواهند بود؛ توافقی که به سود همهٔ ایران و مردم ایران باشد. وقتی آنها این را بخواهند، در آن زمان من آماده، مایل، و قادر به انجام آن خواهم بود." نهم:چارچوب روابط منطقه ای بر "موازنه تهدید" استوار است و مادامی که جایگزین معقولی برای این پارادایم موجود نباشد حذف منبع تعادل بخش تهدید ایران از طریق یک حمله فراگیر و در پی آن حضور نظامی مستقیم، باعث ایجاد آشوب در سپهر امنیت منطقه ای خواهد شد و زمینه رقابت های سهمگین میان متحدین ایالات متحده در منطقه را برای نایل شدن به موقعیت قدرت مطلق منطقه ای بوجود خواهد آورد. چنین رقابتی مسلما متباین با ابر استراتژی امنیت ملی آمریکا و سایر قدرت های غربی خواهد بود و می تواند شرایط را برای سیطره قدرت هایی مانند روسیه و چین ایجاد کند. علاوه برعدم امکان عملی تغییر آسان رژیم ایران، نمونه های تاریخی تغییر خشونت آمیز سایر رژیم ها در تاریخ اخیر خاورمیانه نیز اشتهای چندانی برای قدرت های جهانی باقی نمی گذارد. دهم:منافع ایالات متحده، اروپا و ایران پیدا کردن راهی برای عبور از این بحران است. عبوری که می تواند به تنش زدایی بیسابقه در منطقه منتهی شود. فرای موقعیت حاد موجود؛ اراده و امکان برپاکردن معرکه های بنیاد برانداز برای طرفین موجود نیست. از رویا پردازی اپوزیسیون پراکنده و غیر منسجم و بدون پایگاه موثر اجتماعی رژیم ایران که بگذریم، تشدید بحران در چنین منطقه ای در تحلیل نهائی برای امنیت جهانی بسیار خطرناک است اما می تواند وسوسه آفرین هم باشد. رویای دستیابی به یک "معامله بزرگ" پس از یک شوک و بحران عظیم (حاصل از تحریم ها و تهدید های نظامی بر علیه ایران) را می توان در سخنان رییس جمهوری آمریکا احساس کرد: "آنها (رهبران ایران) خواهان یک توافق تازه و پایدار خواهند بود؛ توافقی که به سود همهٔ ایران و مردم ایران باشد. وقتی آنها این را بخواهند، در آن زمان من آماده، مایل، و قادر به انجام آن خواهم بود." به نظر می رسد دعوی گزافی برای فسخ یک معامله و عقد معامله ای دیگر با سود مفروض بیشتری آغاز شده است. این صحنه آرایی دو لایه از جنس جدالهای تجاری است که اینبار در حوزه روابط بین الملل روی می نماید که نماد آن دست آشتی در پس مشت آهنین است. اما باید به یاد داشت که دولت ایران نیز تجربه ای مانند این و شامل پیشنهادی برای "گفتگویی فراگیر" با هدف نیل به مصالحه ای تمام عیار را در سال ۲۰۰۳ در برابر تندرو ترین جریان سیاسی حاکم در ایالات متحده در چنته دارد و از زیر و بم آن آگاه است. مشاور فعلی امنیت ملی آمریکا همان کسی است که در آن زمان با این پیشنهاد مخالفت کرد و راه حلی جز تغییر رژیم در ایران را بر نتافت. اما رییس جمهور ایالات متحده امروز "سوداگری" است که به برپایی جنگی بدون سودی نقد و حتمی نمی اندیشد، هرچند برای "نمایش" عزم پولادینش؛ چنان تندروانی را در مسند مشاورت کنار خویش نشانده است. واژه چینی برای مفهوم «بحران» از دو بخش «خطر» و «فرصت» تشکیل شده است. بحران حاضر، همچنان که نشانگر یک آسیب، ضایعه یا تهدید جدی است، نوید بخش فرصت های ملموس برای دستیابی به افق های باز تر در روابط بین الملل نیز است. 25) با تحریم های تازه آمریکا چه محدودیتهای جدیدی اعمال شد؟ ایالات متحده آمریکا از آغاز پنجم نوامبر (چهاردهم آبان) تحریم هایی را که با توافق برجام از ایران رفع شده بود به طور کامل بازگرداند که عمده ترین آن تحریم خرید نفت ایران، بخش انرژی، بانک مرکزی و کشتیرانی و بیمه و ارائه خدمات پیام رسان های بین بانکی که موسوم به سوئیفت است. 26) تحریم های جدید چیست؟در این روز دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری ایالات متحده تحریم های جدیدی را هم علیه اشخاص و نهادهای مرتبط با جمهوری اسلامی ایران اعمال کرده که شامل این موارد است: تحریم پنجاه بانک ایرانی که با این تحریم اغلب موسسات مالی و بانکی ایران را در بر می گیرد. اضافه شدن بیش از ۴۰۰ مورد تازه از اشخاص و شرکت های حمل و نقل دریایی و نفتکش به فهرست پیشین تحریم ها. تحریم بیش از ۶۰ فروند هواپیماهای مسافربری متعلق به خطوط هوایی ایران ایر. اضافه شدن حدود ۲۵۰ نفر به فهرست پیشین تحریم افرادی که اموال و دارایی هایشان در خاک ایالات متحده توقیف می شود. 27) تاثیر این تحریم ها چیست؟ایالات متحده با افزودن اشخاص و نهادهای تازه به فهرست تحریم ها خود بخش بانکی و حمل و نقل هوایی و دریایی ایران را هدف قرار داده است. در بخش بانکی: به جز بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده شمار گسترده ای از بانک های ایرانی و شعبات خارجی آنها و موسسات مالی و اعتباری را هم تحریم کرده است. برخی از این بانک ها در مبادلات دارو، غذا و کالاهای پزشکی نقشی حیاتی داشته اند. آمریکا گفته اقلام بشردوستانه از شمول تحریم ها خارج است اما واردکنندگان این کالاها می گویند بانک از بیم تحریم جریمه های آمریکا برای مبادله کالاهای بشردوستانه هم احتیاط هایی به خرج می دهند که روند واردات را بسیار کند می کند. در بخش حمل و نقل دریایی: وزارت خزانه داری به جز تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و دیگر شرکت های بزرگ و کوچک حمل و نقل دریایی ایران، شمار گسترده ای از نفتکش های ایرانی را هم تحریم کرده است. هدف از این اقدام بستن راه های صادرات نفت ایران است. موسساتی که به این شرکت های حمل و نقل دریایی ایران و نفتکش های این کشور خدماتی همچون خدمات بندری و بیمه ای ارائه کنند هم در خطر تحریم آمریکا قرار می گیرند. تحریم هواپیماهای ایران ایر: دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا، بیش از ۶۰ فروند هواپیمای مسافری متعلق به ایران را هم تحت تحریم قرار داده. هواپیمایی ایران ایر سهم به سزایی در حمل و نقل بین المللی هوایی ایران دارد. با تحریم های جدید آمریکا، پروازهای بین المللی این هوایپماها می تواند با مشکلات جدی رو به رو شود. آیا کشوری مجاز به خرید نفت ایران است؟ وزارت خزانه داری آمریکا به هشت کشور فعلا اجازه داده که به خرید نفت از ایران ادامه دهند. این معافیت ها بر اساس قوانین داخلی آمریکا هر شش ماه یک بار مورد تجدید نظر قرار می گیرد. هند، چین، ژاپن تایوان و کره جنوبی در آسیا، یونان و ایتالیا در اروپا و ترکیه از همسایگان ایران در حال حاضر می توانند از ایران نفت وارد کنند. سوئیفت چه می شود؟ از جمله تحریم های آمریکا که با توافق علیه ایران رفع شده بود، تحریم پیام رسان های مالی بین بانکی بود. با خروج آمریکا از برجام و اجرایی شدن این بخش از تحریم ها، تحریم پیام رسان های مالی هم از ابتدای روز پنجم نوامبر مجددا به اجرا گذاشته شد. سویفت که در حال حاضر فراگیرترین سامانه ارتباطات مالی بین بانکی است ساعاتی پس از بازگشت تحریم های آمریکا اعلام کرد که دسترسی بعضی از بانکهای ایرانی را به سیستم پیامرسانش مسدود می کند. بانک هایی ایران که هنوز به سوئیفت دسترسی دارند در شما معدود موسسات مالی هستند که تحت تحریم آمریکا قرار نگرفته اند. اسامی و شرایط معافیت هشت کشور از واردات نفت ایران با آغاز مرحله دوم تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی، هشت کشور به طور موقت از تحریم نفتی ایران معاف شدهاند و مقامات سوئیسی اقداماتی را برای اطمینان از دسترسی ایرانیان به اقلام بشردوستانه آغاز کرده اند. مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا گفته است که به منظور کمک به ثبات در بازار نفتی جهان، کشورهای ایتالیا، تایوان، ترکیه، ژاپن، چین، کره جنوبی، هند و یونان را به مدت شش ماه از تحریم واردات نفت ایران معاف کرده است. مقامات ژاپنی با تایید دریافت معافیت، در این مورد که چه سقفی برای خرید نفت از ایران تعیین شده خودداری ورزیدند. با وجود اعطای معافیت موقت به این هشت کشور، ایالات متحده تاکید کرده است که عواید ناشی از خرید نفت ایران نباید در اختیار دولت این کشور قرار گیرد. طبق توافق معافیت نفتی، کشورهای واردکننده به جای پرداخت بهای نفت خریداری شده به دولت جمهوری اسلامی، تا لغو کامل تحریمها آن را در حساب ویژه ای به امانت خواهند گذاشت تا فقط برای واردات اقلام ضروری و بشردوستانه وکالاهای اساسی مورد نیاز مردم ایران به کار گرفته شود. درخواست عراق برای معافیت از تحریم ایران درخواست عراق برای معافیت از تحریم ایران مورد قبول آمریکا قرار نگرفته است. با توجه به هم مرز بودن دو کشور و روابط ویژه بین آنها، احتمالا مقامات آمریکایی نگران آن بودهاند که در صورت معافیت عراق، از ارتباط نفتی دو کشور برای تضعیف تحریم نفتی ایران بهرهبرداری شود.روز گذشته، آقای پومپئو در واکنش به انتقادات برخی مقامات و مراکز آمریکایی که خواستار تحریمهای شدیدتری علیه جمهوری اسلامی بودند، گفت که حتی تا قبل از اجرایی شدن مرحله جدید تحریم، نفت صادراتی ایران بیش از یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته است. وی افزود: "اطمینان کامل داشته باشید که زیر نظر پرزیدنت ترامپ، ایران هرگز به دستیابی به اسلحه اتمی نزدیک نخواهد شد."از روز گذشته، مرحله دوم تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی به اجرا درآمد. در دور جدید تحریمها، ٧٠٠ شهروند، شرکت، موسسه، کشتی و هواپیمای ایرانی یا وابسته به ایران مشمول تحریمهای ایالات متحده قرار گرفتهاند. به این ترتیب، از زمان آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تعداد "هدفهای ایرانی" تحریم شده از سوی دولت آمریکا به بیش از نهصد مورد رسیده است. واکنشها در ماهیت تحریمشدگان از جمله احمد امیرآبادی فراهانی، نماینده قم در مجلس، گفته است که این فهرست شامل تمامی افراد و نهادهایی است که در دور قبلی تحریمهای هستهای موفق به شکستن تحریمها شده بودند. وی در توییتر خود پرسیده که "این اطلاعات از کجا به دست دشمن رسیده است؟" و خواسته است نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در این زمینه تحقیق کنند. در میان موسسات تحریم شده، پنجاه بانک و موسسه مالی ایران و مرتبط با ایران نیز وجود دارد. این موسسات به منظور کاهش هرچه بیشتر ارتباط پولی و بانکی جمهوری اسلامی با جهان خارج تحریم شدهاند. روز گذشته، متصدیان سیستم ارتباط بانکی سوئیفت (جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی) اعلام کردند که ارتباط شماری از بانکهای ایرانی به خدمات خود را به حال تعلیق درآوردهاند. مرکز موسسه سوئیفت در بلژیک است و این موسسه شعبهای نیز در آمریکا دارد. مقامات آمریکایی هشدار داده بودند که در صورتی که سوئیفت تحریم بانکی ایران را رعایت نکند، خود هدف تحریم قرار خواهد گرفت. موسسه سوتئیفت از تحریم بانکی ایران ابراز تاسف کرد اما گفت که این تصمیم را برای حفظ انسجام در نظام بانکی جهان اتخاذ کرده است. در واکنش به تحریم گسترده بانکی ایران، عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی نسبت به ادامه فعالیت نظام بانکی این کشور ابراز اطمینان کرده است. روابط عمومی بانک مرکزی به نقل از آقای همتی گزاش کرد که بانک مرکزی پیشاپیش تحریمها را پیش بینی و برای مقابله با آنها و حتی فراتر از این تحریم ها هم برنامهریزی لازم را کرده بود. آقای همتی افزوده است که با کشورهای طرف تجاری مذاکرات لازم صورت گرفته و "نحوه تعامل با آنها هماهنگ شده است." وی گفت که سامانهای هم برای جایگزینی سوئیفت در نظر گرفته شده است. برخی منابع مالی از اقداماتی جهت جایگزین کردن شیوه دیگری به جای سوئیفت برای معامله با ایران سخن گفتهاند اما در این مورد جزئیاتی در دست نیست. رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی همچنین گفت که نحوه مصرف کردن منابع و مصارف ارزی کشور به دقت برنامهریزی شده و بانک مرکزی از ذخایر قابل توجهی ارزی برخوردار است و در اثبات این نظر خود به "ثبات" بازارهای پولی و ارزی در ماه های اخیر اشاره کرد. اقلام بشردوستانه از جمله غذا و دارو مشمول تحریمهای آمریکا نمیشود و اقداماتی برای ادامه واردات آنها در جریان است پس از یک دوره افزایش سریع بهای ارز خارجی در بازار غیررسمی ایران، از چند هفته پیش بازار ثبات نسبی داشته است. مقامات بانکی این ثبات را ناشی از مدیریت مناسب بازار ارز و مقامات قضایی حاصل برخورد شدید خود با معاملهگران بازار قلمداد کردهاند. برخی کارشناسان معتقدند که با توجه به تمرکز بخش عمده منابع اقتصادی، مالی پولی و ارزی ایران در دست نهادها و موسسات غیرخصوصی و حکومتی، تنها این قبیل نهادها امکانات گسترده مالی برای تاثیرگذاری قابل توجه در بازار از جمله معاملات بازار ارز را داشتهاند. در چنین صورتی، احتمال دارد مقامات حکومتی توانسته باشند موافقت آنها را با همکاری جهت حفظ ثبات در بازار به دست آورند. مقامات آمریکایی حکومت ایران را متهم کردهاند که اینکه منابع مالی این کشور از جمله منابع آزاد شده بعد از برجام را به جای به کارگیری برای بهبود شرایط اقتصادی ایرانیان برای مصارف دیگری از جمله حمایت از حکومت سوریه، کمک به گروههای "تروریستی"، بیثبات کردن منطقه، مقابله با مردم ایران و استفاده شخصی به کار گرفتهاند. به گفته آنان، هدف از تحریمهای آمریکا، مردم ایران نیستند بلکه منظور محروم کردن حکومت و مقامات ایرانی از منابع مالی برای دنبال کردن برنامههای آنان است. تحریمهای آمریکا شامل اقلام بشردوستانه از جمله مواد غذایی، دارو و تجهیزات پزشکی و درمانی نمیشود. در عین حال، برخی مراکز بینالمللی دفاع از حقوق بشر، نسبت به آثار تحریمها بر زندگی شهروندان ایرانی ابراز نگرانی کرده و خواستار ترتیبات مشخص و کافی برای تامین نیازهای مردم به اقلام اساسی شدهاند. روز گذشته گزارش شد که دیپلمات های سوئیسی در مذاکراتی را با دولت های ایران و آمریکا، موضوع ایجاد یک حساب یا کانال ویژه مالی جهت واردات اقلام بشردوستانه به ایران را مورد بررسی قرار داده اند. فصل سختی که از نظام و مردم قربانی خواهد گرفت تاثیر خروج امریکا از برجام چندگانه است. اول در حوزه اقتصادی است. اینجا ضربه اصلی بر مال و جان ملت خواهد بود و از مردم کوچه و بازار قربانی خواهد گرفت. افزایش قیمتها، بیکاری در حد چند صد هزار نفر و مشکلات بانکداری بینالمللی تشدید میشوند. سرمایه گذاری خارجی و داخلی افت چشمگیر خواهد داشت تاثیر دوم در سطح رفتار جامعه است. اینجا افکار عمومی بیش از پیش دو قطبی میشود و بخش اکثریت رای شناور و خاکستری مردد شده و از بستر اصلی سیاستورزی فاصله میگیرد و زمینه کند شدن حرکتهای قانونمند مدنی را فراهم میآورد. در شرایط جدید دو قطبی، بخشی از جامعه رادیکالتر و در برخورد با حکومت خشنتر خواهد شد و بخشی دیگر از جامعه در پشتیبانی از حکومت سرسختی نشان خواهد داد تاثیر سوم در حوزه سیاست داخلی است. اینجا شاهد رقابت شدیدتر جناح تندرو با جناح اعتدالی خواهیم بود. حسن روحانی و اعتدالیون برای حفظ موقعیت جناحی خود تلاش خواهند کرد و شاید بدنبال یارگیری جدید از طریق باز کردن فضای سیاسی برود. اما نیروهای تندروی اصولگرا هیجانزده از اقدام ترامپ فرصت جدیدی برای تحکیم موقعیت خود پیدا خواهند کرد و برای زمین زدن جناح اعتدالی و محدود کردن جامعه مدنی فعالتر خواهد شد. نیروهای تندروی خارج از نظام صدای بلندتری خواهند داشت تاثیر چهارم در حوزه سیاست خارجی است. اینجا دو جریان متناقض را شاهد خواهیم بود. دولت برای نزدیکی به اروپا و مذاکره در مورد نگرانیهای طرفین (از جمله تحریمها و رفتار ایران) تلاش خواهد کرد و از پشتیبانی نسبی تمامیت نظام و رهبر برخوردار خواهد بود. اما همزمان نیروهای تندروی سپاه برنامه توسعه و تحکیم موقعیت نظامی در منطقه را پیش خواهند برد و در برابر خط دولت ایستادگی خواهند کرد. پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام و تصمیم ترامپ برای بازگرداندن تحریمها، تنها متوجه اقتصاد ضعیف و بحرانزده ایران نخواهد شد. افزایش محدودیت علیه اقتصاد ایران بهمعنای کاهش سرمایهگذاری خارجی و اختلال در اقتصاد نفتی و درنهایت تشدید فشار بر لایههای نابرخوردار و نیز تضعیف فزاینده طبقه متوسط فرهنگی خواهد بود.. بهانه ای برای سرکوب و تاخیر در مطالبات اعتراضات رادیکال دی ماه ۱۳۹۶ در شرایطی رخ داد که ماهها از اجرایی شدن توافق هسته ای گذشته بود اما برخلاف وعده های دولتمردان، مردم هیچ تغییری در وضعیت سفره خویش ندیده بودند. این اعتراضات گسترده در شرایطی به وجود آمد که جمهوری اسلامی نمیتوانست فساد اقتصادی گسترده هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا و آثار آن در گسترش فقر و فاصله طبقاتی، به گردن تحریمها بیندازد. با وجود اینکه این اعتراضات، به سرعت و با خشونت تمام سرکوب شد، اما تداوم شرایط پسابرجامی توام با گسترش فساد و ناکارآمدی حکومت، هر لحظه میتوانست مجددا جرقه های اعتراضات رادیکال را روشن کند. اما خروج ترامپ از توافق هسته ای، این شرایط را به شکلی جدی تغییر خواهد داد و کار را برای مخالفان جمهوری اسلامی که مدافع حقوق بشر و دموکراسی هستند سخت تر از پیش خواهد کرد. با تصمیم ترامپ، از این پس به جمهوری اسلامی این بهانه را می دهد که فساد اقتصادی و فقر روزافزون را به گردن تحریم ها بیندازد. زمزمه تحریمهای بیشتر و تهدید جنگ، باعث خواهد شد تعداد بیشتری، مطالبات جاری خود را به عقب بیندازند و با احساس خطر درباره تمامیت ارضی و امنیت ملی، پشت سر سپاه و قاسم سلیمانی بایستند. از سوی دیگر، از این پس هر نوع گزارشگری بی طرف و بدون خط کشی های سیاسی درباره نقض حقوق بشر و تلاش برای پاسخگو کردن مقامات مسئول، از سوی طیف بزرگتری از مدافعان جمهوری اسلامی و به خصوص اصلاح طلبان، با این عنوان که در خدمت تحریم و جنگ است بی اعتبار می شود. در این شرایط تازه بدیهی است که سرکوب صداهای مخالفی مانند معترضان دیماه، آسان تر و بی هزینه تر خواهد بود. در یک کلام، خروج ترامپ از توافق هستهای، به مانند بیشتر تحولات جهانی در چهار دهه گذشته، به تثبیت و بقای جمهوری اسلامی خواهد انجامید. آسیب به اقتصاد و جامعه مدنی پیامدهای منفی خروج آمریکا از برجام و تصمیم ترامپ برای بازگرداندن تحریمها، تنها متوجه اقتصاد ضعیف و بحرانزده ایران نخواهد شد. افزایش محدودیت علیه اقتصاد ایران بهمعنای کاهش سرمایهگذاری خارجی و اختلال در اقتصاد نفتی و درنهایت تشدید فشار بر لایههای نابرخوردار و نیز تضعیف فزاینده طبقه متوسط فرهنگی خواهد بود. وضعی که بهگونهای قابل پیشبینی، خواستههای سیاسی و فرهنگی شهروندان را به زیر سایه مطالبات اقتصادی و نیز مشکلات معیشتی سوق خواهد داد. درگیرشدن بیش از پیش لایههای اجتماعی نابرخوردار و متوسط با تأمین معیشت، به معنای بهحاشیهرفتن مقولههایی چون حقوق شهروندی، حجاب اجباری، مسدودسازی تلگرام، آزادی رسانه، حق فعالیت صنفی و سیاسی ـ تشکیلاتی، حق زنان برای ورود به استادیومها و موارد مشابه خواهد بود. این، همزمان خواهد بود با تهییج راستافراطی و اقتدارگرایان مسلط در هسته اصلی قدرت، و افزایش فشار و محدودیت علیه کنشگران جامعه مدنی ایران با سانسور و ارعاب و سرکوب، به بهانه وضع جدید. به بیان دیگر، جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی دموکراسیخواه و دغدغهدار حقوق بشر در ایران، بهگونهای فزاینده از سوی دو تیغه قیچی تحت فشار و تهدید قرار خواهند گرفت: فشارهای معیشتی و تنگناهای اقتصادی از سویی، و افزایش انسداد سیاسی و تهدید امنیتی از سوی دیگر. افزایش مصائب اقتصادی لایههای نابرخوردار و کشیافتن رکود تولید و گسترش بیکاری، بروز و ظهور اعتراضهای خیابانی و شورشهای اجتماعی را نیز محتملتر میکند. وضعی که با سرکوب خشن حکومت، میتواند به تشدید اقتدارگرایی بیانجامد و از منظری دیگر به زیان دموکراتیزاسیون منجر شود. همزمان، قابل پیشبینی است که هزینهکرد نظامی جمهوری اسلامی ـ و بهطور مشخص سپاه ـ افزایش یابد؛ رویکردی که بهمعنای اتلاف بیش از پیش منابع ملی خواهد بود؛ منابعی که باید صرف توسعه و رفاه ایرانیان میشد. دور خیز ناکام برای تغییر به نظر میرسد امریکائیها به این نتیجه رسیده اند که با ایجاد فشار اقتصادی مضاعف بر دولت و ملت ایران میتوانند از خواستههای مشروع مردم استفاده کرده و زمینه را برای پروژه "تغییر رژیم" آماده سازند. موفقیت این امر به دلایل ذیل، در این مقطع زمانی، امکان پذیر نیست. ۱.اعتراضهای داخل کشور اگر چه نشانگر مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای مدنی مردم است فاقد رهبری و استراتژی مشخص برای براورده کردن خواستههای خود است. به علاوه، جریان اصلاح طلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری و شوراها نشان داد که توانایی بسیج کردن ملیونها نفر را دارد. با توجه به بدتر شدن اوضاع اقتصادی و تشدید سرکوب آزادیهای مدنی مردم باید دید که آیا همچنان این جریان توانایی بسیج کردن مردم در حمایت از کاندیدهای خود در انتخاباتهای آینده دارد. قویتر بودن جریان رفورم امکان "تغییر رژیم" را کاهش خواهد داد. ۲. علی رغم حضور قدرتمند اپوزوسیون و لابیهای طرفدار این جریانات، در خارج از کشور، به نظر نمیرسد که آنها در داخل کشور طرفداران زیادی و یا مشروعیت مردمی داشته باشند. به علاوه، تکثر این گروه ها، فعالیتهای تاریخی برخی و عدم وجود رهبری واحد احتمال موفقیت این جریانها را کم میکند. ۳. اگر چه در آمریکا در مورد رفتار جمهوری اسلامی خصوصا در منطقه و نقض حقوق بشر توافق جامعای وجود دارد، دموکراتها و جمهوری خواهان در مورد مطلوبیت پروژهٔ "تغییر رژیم" اختلاف نظر دارند. با دو قطبی تر شدن هر چه بیشتر فضای سیاسی آمریکا، "تغییر رژیم" به عنوان راهبرد دولت آقای ترامپ قلمداد شده و حمایت اکثریت دموکراتها را نخواهد داشت. ۴. روسیه و چین که با جمهوری اسلامی روابط نزدیک اقتصادی، نظامی و سیاسی دارند، طبیعتا تشکیل حکومتی جدید در ایران که با کمک آمریکا و همسو با این کشور باشد را برنمی تابند و در جهت خنثی کردن این پروژه قدم برمیدارند. اتحادیه اروپا نیز به نظر نمیرسد که آمادگی حمایت از بی ثباتی دیگری در منطقه را داشته باشد. مرگ آدرس خانه ما را هم دارد این روزها بیشتر از اینکه به تحلیل و منطق و چرایی مسایلی که در حال رخ دادن است فکر کنم، مثل خیلیهای دیگر پریشان و نگرانم و دقیقتر اگر بگویم عصبانیام. عصبانیام چون سکان سیاست هم در ایران و هم در دنیا به دست مردمانی است که منافعشان در نزاع بیشتر تامین میشود. آنها به صلح و امنیت نیاز ندارند، نانشان از نزاع تامین میشود. به تیتر کیهان نگاه کنید! بشکن زنان به استقبال برجامسوزی رفته است. از سویی بسیاری از مردم چنان جان به لبشان رسیده از ستم و فساد که با ناامیدی به "مرگ یکبار، شیون هم یکبار" پناه میبرند. امریکا را رها کنیم. چرا ما از امریکا و ترامپ یا اوباما انتظار تامین امنیت و اصلاح ایران داریم؟ آنکه باید برای این وطن دلسوزی میکرد خودش از درون در فساد و ستم غوطه میخورد. بارها مردم تلاش کردهاند و به آنها فرصت دادهاند تا کشور را بیش از این به ورطه نابودی نبرند. چه شد؟ اصلاحاتی که روزی نوید امید میداد، سکوی پرتاب سیاستمداران حراف و مدعی شد که بر گردنه هر بحرانی حق مردم را به مصلحت فروختند، جامعه مدنیای که خواستههای مردم را قدم به قدم پیش میبُرد به فنا رفت و کسی دلش نسسوخت. امروز از این حرفها آنقدر دور شدهایم که از هر اصلاحی فقط لاشهای برجا مانده برای طنز روزگار. مردم مثل کسانی که در درهای که در خطر سیل و ریزش سنگ گرفتار شده باشند، بین این دو انتخاب می کنند که کدام کمدردتر و کمهزینهتر است. نه امیدی به تغییر شرایط سیاسی در شکل مسالمت آمیزش دارندونه چشم امیدی به سیاستمدارانی که در دیپلماسی هم به همان شیوه دلالان املاک پیش میروند. چندی پیش هم که صدای عقل از جماعت انگشتشماری برآمد که تا دیر نشده صلاح کار را به رفراندوم بسپاریم و دیگران را دعوت کردند تا با این خواسته همصدا شوند، مخالفخوانانی که هنوز چشم امید به یک «جمهوری اسلامی ایدهآل» دارند، چنان غضب و قهر کردندُ که انگار نه انگار خودشان از قربانیان همین سیستم تک صداییاند. میخواهم کمی امید پیدا کنم تا این همه تلخ ننویسم، اما به چه و که دل خوش باید کرد؟ نه ظریف و نه روحانی جایی برای دفاع از عملکردشان و امید به اصلاح به جا نگذاشتند، نه شرایط اجتماعی و اقتصادی بهتر شد، نه از هزینههای گزاف جنگافروزی در خاورمیانه کاسته شد، نه دل حزبالله لبنان برای سفره خالی ایرانیان سوخت و نه یک دوست و متحد قابل اعتماد در همسایگانمان و جهان غرب برایمان باقی مانده است. نمایندگان مجلس که دم میگیرند و پرچم امریکا را آتش میزنند و برایش طلب مرگ میکنند، غافلاند از اینکه مرگ آدرس خانه ما را هم دارد. موفقیت برجام، موفقیت دستگاه سیاست خارجی اروپا بود و شکست برجام، ناکامی اتحادیه اروپا؛ از همین است که موگرینی دیگر به دوربین ها لبخند نمیزند شبی که اتحادیه اروپا ناکام شد دوازده سال مذاکره در یک شب و با نطق رئیس جمهور آمریکا از دست رفت و اتحادیه اروپا از بازیگر اصلی به سیاهی لشکر نمایش افول کرد. تا پیش از برجام، بسیاری از محققان نقش اتحادیه اروپا را نقشی حاشیه ای در مذاکرات ارزیابی میکردند که قادر به اجماع سازی دولتهای اروپایی بر سر یک سیاست مشترک در واکنش به غنی سازی هسته ای نیست. اما توافق برجام نقطه عطفی برای دوازده سال مذاکره سولانا، اشتون و موگیرنی، روسای دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا با ایران از یکسو و دولتهای اروپایی و آمریکا از سوی دیگر بود و به اروپا هویتی مستقل داد. اتحادیه اروپا همواره نقش ترغیب کننده ایران را داشته است. وقتی فعالیت هسته ای نظنز توسط بازرس آژانس انرژی اتمی تایید شد، ایران ابتدا امضای پروتکل الحاقی مبنی بر تضمین صلح آمیز بودن برنامه هسته ای اش را رد کرد ولی با تلاش دیپلماتیک اتحادیه اروپا و وعده های اقتصادی آنها ایران پروتکل را پذیرفت و وارد یک چالش دوازده ساله برای اثبات صلح آمیز بودن برنامه هسته ای اش شد. با خروج آمریکا از برجام اگرچه محتوای برجام، برجاست ولی دیگر خالی از معناست. چرا که نفس این موافقنامه دستیابی به یک توافق مشترک بین ایران و آمریکا بود و حضور کشورهای اروپایی جنبه تضمین کننده داشت تا قوام دهنده. یعنی برجام میتوانست بدون اروپا باشد ولی برجام بدون آمریکا دستاورد ارزشمندی محسوب نمیشد. اتحادیه اروپا نقش میانجی صلح را در اختلاف ایران و آمریکا برعهده داشت و اکنون چطور میتوان توافق صلح را همچنان معتبر دانست وقتی شاکی دیگر پایبند به ادامه توافق نیست. مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا اولین و مهمترین تجربه دستگاه سیاست خارجی اروپا بود تا خود را به عنوان یک بازیگر مستقل در روابط بین الملل بیازماید. موفقیت برجام، موفقیت دستگاه سیاست خارجی اروپا بود و شکست برجام، ناکامی اتحادیه اروپا؛ از همین است که موگرینی دیگر به دوربین ها لبخند نمیزند. اقتصاد مردمی ــ سپردن کارها به خارجیها مسئله اول کشور، مسئله اقتصادی است؛ فعالیتهای دولت باید با گسترش خدمات ادامه پیدا کند اما با همه تلاشها وضع اقتصادی کشور تعریفی ندارد و بسیاری از مردم در فشار شدید گرانی و مشکلات هستند. حل مشکلات اقتصادی را در درجه اول در گروی اعتقاد قلبی مسئولان به چند مسئله است؛ باید عمیقاً باور کنیم که مشکلات اقتصادی با تکیه بر ظرفیتهای فراوان داخل کشور قابل حل است و نسخههای غربی نه در زمینه اقتصاد و نه در عرصههای دیگر نظیر جمعیت، حلال مسائل و دشواریهای کشور نیستند. سپردن کارها به خارجیها با توجه به بدقولیهای آنها باید فقط در حد اضطرار باشد و فقط وقتی از امکانات داخلی مأیوس شدیم سراغ دیگران برویم. آمریکاییها وزارت خزانهداری خود را به اتاق جنگ علیه ایران تبدیل کردهاند؛ باید ستاد مقابله با این شرارت دشمن در مرکز اقتصادی دولت تشکیل شود و وزارت خارجه نیز به این مسئله کمک کند. اقتصاد مقاومتی علاج همه مشکلات کشور است و امروز با توجه به اقدامات دشمن، باید بخشهایی از اقتصاد مقاومتی در اولویت قرار گیرد. اقتصاد مردمی» و ورود واقعی مردم به عرصه اقتصاد کاملاً ضروری است؛ اقتصاد دولتی جواب نمیدهد و همانگونه که بارها گفتهام باید سیاستهای اصل 44 جدی گرفته شود و بخش خصوصی را وارد میدان کنیم. اقتصاد نفتی را از عیوب اساسی اقتصاد ایران است؛ 20 سال پیش گفتیم باید به جایی برسیم که هر وقت اراده کردیم درِ چاههای نفت را ببندیم و این ممکن است. امروز ما اسیر نفت هستیم چرا که قیمتگذاری و خرید یا عدم خرید آن دست دیگران است این وضع باید تغییر کند و نفت بهعنوان سرمایه ملی، واقعاً در اختیار ما باشد و وابستگی به آن را روز به روز کم کنیم. به اقتصاد دانشبنیان، توجه به جوانان کارآفرین در رسانهها، تقویت تولید داخل، اهمیت فراوان به کالای ایرانی و خودداری مطلق همه دستگاهها از خرید محصولات غیرایرانی از دیگر نکاتی است که باید به آنها اهمیت داد. برجام و اقتصاد کشور مسائل اقتصادی را نباید به برجام و امثال آن گره بزنیم، دیدید با برجام هم مشکل اقتصاد درست نشد، بنابراین اقتصاد به عوامل دیگری نیاز دارد. در سالهای اخیر، این درس گرفته شد که گره زدن حل مسائل کشور بهخصوص مسائل اقتصادی به برجام و خارج از کشور، یک خطای بزرگ است. هنگامی که ما مسائل اقتصادی و کسبوکار را به برجام گره میزنیم، نتیجه این میشود که صاحبان کار و سرمایه چند ماه منتظر امضا شدن یا نشدن برجام میمانند و بعد از آن هم منتظر اجرا شدن و یا اجرا نشدن آن هستند و سپس نیز منتظر اینکه آیا آمریکا در برجام میماند یا نمیماند و در نهایت دستگاه فعال اقتصادی کشور همیشه معطل خارجیها است. اقتصاد کشور را از راه «برجام اروپایی» نمیتوان درست کرد. برجام اروپایی البته مسئلهای است اما قرائن فراوان از جمله انصراف و تردید شرکتهای بزرگ اروپایی و نیز سخنان مسئولان سه کشور اروپایی نشان میدهد اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمیتوان به جلو برد. ورود 100 میلیارد دلار به کشور پس از انعقاد برجام تصوری باطل بود که متأسفانه برخی این تصور واهی را به مردم هم منتقل کردند. جنگ روانی دشمن ملت ایران امروز به استقلال، ایستادگی، آبروی بینالمللی و نفوذ منطقهای خود افتخار میکند اما دشمن بهدنبال آن است که با شایعه، دروغ و برجستهسازی ضعفها، این احساس افتخار را از ملت سلب کند و با شکست جلوه دادن پیروزیها و پیشرفتها، حرکت امیدوارانه را که حلال مشکلات کشور است، از بین ببرد. ما با شناخت ظرفیتها و توجه به تجربهها و از همه مهمتر با استمداد از خداوند متعال، بدون تردید توانایی غلبه بر همه مشکلات اقتصادی را خواهیم داشت. جمهوری اسلامی در این سالها روزبهروز قویتر شده است و حرکت بهسمت اقتدار بیشتر را در پرتو استحکام ساخت داخلی و رفتار صحیح مسئولان با مردم همچنان بهپیش خواهد برد. پروندههای حقوق بشری آمریکا عملکرد سازمان ملل، نامناسب و تحت نفوذ آمریکا است؛ چندی قبل دبیرکل سازمان ملل یک روز پس از محکوم کردن جنایات سعودیها علیه مردم یمن، حرف خود را پس گرفت. این نمونهها نشان میدهد سازمان ملل تحت فشار آمریکا و قارونهای منطقه خلیج فارس است. پروندههای حقوق بشری آمریکا: «سوزاندن اعضای فرقه داودیها در آمریکا در زمان کلینتون»، «نگهداری و شکنجه فجیع زندانیان در زندانهای گوانتانامو، ابوغریب عراق و یک زندان آمریکایی در افغانستان»، «آزادی فروش سلاح در آمریکا بهدلیل منافع کمپانیهای اسلحهسازی»، «رفتار وحشیانه پلیس آمریکا با سیاهپوستان»، «نقش مؤثر آمریکا در ایجاد و حمایت از داعش»، «کمک به رژیم صهیونیستی در کشتار مردم از جمله در کشتار اخیر غزه» و «کمک و حمایت از سعودیها در کشتار مردم یمن و سرکوب مردم بحرین» سازمان ملل اگر سازمان ملل است و وابسته به رژیم آمریکا نیست باید این پروندهها را بهطور جدی پیگیری و کوتاهیهای گذشته خود را جبران کند. نظر و تحلیل درباره تمدید ایسا موضوع این قانون، تحریم نفت و پتروشیمی ایران است که با توجه به وابستگی اقتصاد ما به نفت، اهمیت و میزان تأثیر تصویب و اجرای آن بر عملکرد اقتصاد و سیاست ایران روشن میشود. حال ممکن است ایران بتواند با یافتن ساز کارهایی، زمینه رشد و توسعه صنایع نفت و پتروشیمی خود را فراهم آورد و تحریمها را دور بزند، چنانکه در این دوره 20 ساله هم با دشواری چنین کرده است. اما نکته مهم خوی خصومت و دشمنی است که در جریان تمدید و تصویب این قانون وجود دارد. میدانید که کاخ سفید پس از تصویب آن، اعلام کرده این قانون «غیرضروری» بود یعنی از جای دیگری مطمئن بود که با وجود برجام به اندازه کافی ایران محدود خواهد شد؛ ولی باید توجه کرد که کل دستگاه قانونگذاری آمریکا متفقالقول دستاندرکار و پشتیبان تصویب همین قانون غیرضروری بودند. این قانون با اکثریت مطلق، و تقریباً بدون هیچ مخالفت جدی، و با موافقت هر 2 جناح سیاسی دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا به تصویب رسیده است. فارغ از ماجرای برجام، این میزان از اتفاق نظر در تحریم و مخالفت با ایران، جای تأمل بسیار دارد. آیا برجام نقض شده است؟ واقع مطلب این است که برجام پیش از این هم به طور مکرر نقض شده بود، اما به نوعی توجیه میشد. تفاوت شرایط کنونی این است که این نقض جدید، دیگر قابل کتمان و توجیه کردن نیست. هم با آنچه «روح برجام» نامیده میشود، هم با «مفاد برجام»، و هم با ساز کاری که ما درون کشور تعبیه کردهایم، و با مفاد نامه رهبر انقلاب به رییسجمهور منافات دارد. اوباما و جان کری مطرح کردند که بندهایی که قبلاً وتو کرده بودند و تحریمهای متوقف شده بود ادامه میدهند و این در حالی است که دولت اوباما کمتر از یک ماه دیگر روی کار است، آیا این وعده اوباما کارایی دارد یا تنها برای جلوگیری از اقدام ایران است؟ ببینید! مشکل اصلی ما تکیه بر همین وعدههای شخصی، و نه ساز کارهای ساختاری بود. یک ماه دیگر اوباما و کری میروند؛ کامرون و هاموند قبلاً رفتهاند؛ فابیوس در فرانسه تغییر کرده و اولاند هم در تدارک رفتن است. ما ماندهایم و برجام و مجموعهای از احکام محدودکننده و الزام آور که امضای خودمان هم پای آن است. ما هیچ ابزار ساختاری نظارتی غیرفردی محکم و قابل توجهی هم در اختیار نداریم. پیش از این رهبر معظم انقلاب وضع هرگونه تحریم جدید را نقض برجام اعلام کرده بود، حال با این اتفاق دولت باید چه اقداماتی انجام دهد؟ مواجهه دولت میتواند دو بعدی باشد: از یکسو عمل بر اساس ساز کارهایی که درون برجام تعریف شده و ما باید به آن کمیته داوری برجام شکایت بریم و موارد نقض را گزارش دهیم. با توجه به فرآیند طولانی و مبهم داوری، و نیز اختلافات و مناسبات جدیدی که قدرتهای بزرگ مثل روسیه و چین و آمریکا با هم دارند، احتمالاً به نتیجه خاصی نمیرسیم. از سوی دیگر نخبگان سیاسی و مراکز تصمیم سازی ما در داخل به این وحدت و اتفاق نظر برسند که برجام به پایان خط رسیده و به سرمنزل مقصود نمیرسد. در واقع همه نخبگان تصمیمگیر داخلی خصوصاً در دولت باید پایان برجام را پذیرفته باشند، و چشم امیدی به آن شکایت بردن، به مثابه راهی برای احیای برجام، نداشته باشند. در این صورت شکایت بردن به کمیته داوری برجام صرفاً صورت فرمالیته پیدا میکند. در واقع برجام بدواً باید از درون تهی شود. با توجه به نقض عهدها آینده برجام چطور پیشبینی میشود؟ در یک ارزیابی کلی، در برجام احکامی صادر شده و از طرفین خواسته شده که آن را بر اساس زمانبندی به اجرا در آورند. برای نظارت بر حسن اجرای این احکام هم ساز کارهایی تعریف شده است. اما واقعیت این است که از حیث نظارت بر رفتار طرف مقابل، دست ایران در برجام تقریباً بسته است. بگذریم از طنز تلخ ارسال ایمیل برای مجاب کردن و تحت فشار قراردادن طرف آمریکایی، مهمترین مکانیسم نظارتی که مکرراً از سوی دکتر ظریف و همکارانشان ذکر میشد و میشود، هزینه دار بودن نقض برجام برای طرف آمریکایی بود. در واقع این عبارت کلیشهای دکتر ظریف بود که نقض برجام، موجب انزوای آمریکا میشود. وی میگفت که برجام یک توافق نامه بینالمللی است که اگر آمریکا آن را نقض کند، در جهان منزوی میشود و آمریکاییها مایل نیستند در ارتباط با شرکایشان و دیگر پروندههای بینالمللی، این هزینه را تقبل کنند. اما واقع مطلب این است که این گفته اکنون خامدستانه و نوعی خوش خیالی قلمداد میشود. «هزینه داشتن» کاملاً وابسته به موقعیت است، و میتواند متغیر باشد. کافی است به رخدادهای یکسالهای توجه کنیم که به موازات اجرای برجام در عرصه سیاست بینالمللی رخ داده و میتواند بر تصور از «هزینه» و «انزوا» مؤثر بیفتد: فی المثل انتخابات آمریکا در اوج فضاحت به پایان رسیده، و نیروهای سیاسی در امریکا حسابی از خجالت هم درآمدهاند؛ آمدن ترامپ به یک بحران اجتماعی در آمریکا بدل شده، و مهمترین خصیصه ترامپ این است که به هیچ قانون و قاعدهای پایبند نیست. کافی است به نحوه رفتار او با سیاست «چین واحد» و ارتباطگیریاش با رییسجمهوری تایوان توجه کنید. آیا چین از ما ضعیفتر است؟ تصور میکنید که زیر پا گذاشتن سیاست «چین واحد» و درافتادن با چین در اقیانوس آرام، برای آمریکا هزینه کمتری نسبت به نقض «برجام» دارد؟ اکنون معنای «انزوا» چه هست وقتی ترامپ با همه جهان درگیر شده است؟ واقع مطلب این است که هیات حاکمه جدید آمریکا بیحیاست، و شرمی از زیرپاگذاشتن قواعد ندارد. ما از این حیث در جریان مذاکرات ضعیف عمل کردهایم. پیامدهای نقض و عدم اجرای برجام و تاثیرش بر دولت چیست؟ واقعیت این است که برجام را باید از حیث سیاست خارجی پایان یافته تلقی کرد، آنچه مهم است تحقق شرایط سیاسی و اجتماعی لازم برای کنارگذاشتن آن است. موضع و رفتار دولت به عنوان مبدع و متولی برجام، در اینجا بسیار حائز اهمیت است: از یکسو تداوم حیات سیاسی دولت و نخبگان سیاسی وابسته به آن، کاملاً با برجام گره خورده است. دولت در چهارسال گذشته موجودیت خود و کشور را به برجام گره زد، و هر چه پیشتر رفت، از عواید برجام کمتر نصیبی یافت. طبیعی است که دولت و نخبگان وابسته به آن میل به تداوم حضور در قدرت داشته باشند، اما بسیار مهم است که دولت، برجام و به عبارت بهتر «پایان برجام» را به امری سیاسی بدل نکند. توجه کنیم که نظام و دولت، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 96 را پیش رو داد. الگوی انقلابهای رنگی نشان میدهد که در این قسم از انقلابات، در جریان انتخابات یک شکاف اجتماعی فعال میشود و مردم، در طرفین این شکاف، رو در روی هم قرار میگیرند و دخالت خارجی هم تنها در همین شرایط مؤثر واقع میشود. برجام، و «پایان برجام» کاملاً این قابلیت را دارد. همانطور که در «آغاز برجام»، دولت از مخالفین و منتقدین برجام میخواست که آن را به مثابه مساله ملی و فراجناحی ببینند، اکنون هم از دولت انتظار میرود که در مورد پایان برجام، نگاه ملی و فراسیاسی داشته، و مسوولیتپذیر باشد.منبع: صبح نو تحریمهای 13 آبان آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، در یک نشست خبری تاکید کرد که تحریمهای جدید علیه ایران "بزرگترین در نوع خود است" و گفت که صنعت نفت، سیستم بانکی و مالی ایران را هدف میگیرد. این فهرست شامل تحریم دهها بانک، شرکتهای بیمه، شرکتهای نفت و گاز و پتروشمی، شرکتهای کشتیرانی و شرکت هواپیمایی ایران ایر و تعداد زیادی از هواپیماهای این شرکت و همچنین تعداد زیادی از افراد حقیقی میشود. آقای پومپئو در سخنان خود گفت که حکومت ایران باید "موضع خود را صد و هشتاد درجه تغییر دهد و مثل یک کشور عادی رفتار کند". او تاکید کرد که "تحریمهای امروز شتاب بیشتری به سقوط اقتصادی ایران خواهد داد." وزیر خارجه آمریکا تاکید کرد که این بخشی از تلاشهای حداکثری آمریکا علیه "بزرگترین حامی تروریسم" در جهان است و افزود که "ما صدها فرد و گروهی را که به خاطر برجام از تحریم خارج شده بودند به فهرست برمیگردانیم." آقای پومپئو همچنین در توئیتی به فارسی نوشت که تحریمها شامل "غذا، محصولات کشاورزی، دارو، و تجهیزات پزشکی نمیشود." در بازار ارز بخریم یا بفروشیم؟ مهرداد سید عسگری/ با تشدید تحریمها و افزایش فشار بر اقتصاد ایران مجدداً بحث نگهداری از پساندازها به منظور حفظ ارزش آن داغ شده است و کمتر کسی است که هر روز قیمت دلار و طلا یا قیمت کالاها را در فضای مجازی پیگیری نکند. در این نوشتار برآنیم تا به زبانی ساده تجربیات کارشناسان را با شما به اشتراک بگذاریم. میزان بازدهی یا افزایش قیمت ارزهای خارجی به چه میزان بوده است؟ اگر قیمت ۳۷۰۰ تومان را در روزهای نخست سالجاری در نظر بیاوریم و قیمت این هفته را ۱۴۴۰۰ تومان بپذیریم به عدد افزایش قیمت ۲۸۹ درصدی میرسیم. چه عواملی بر افزایش نرخ ارز موثر بوده اند؟ پس لرزه نا آرامیهای سال قبل و تشدید درگیری نیروهای اقتصادی داخل نظام و افزایش فشارهای بیرون از نظام همچون تحریمها و نبود سیاست رسمی ثابت در دولت و ورود دلالان به صورت سازمان یافته در این بازار و حساس شدن مردم به افزایش یا کاهش قیمت ارز که از آن به عنوان خبری شدن قیمت ارز نام میبریم. دلار خانگی چیست و آیا این امر اصولا کمکی به اقتصاد خانوار میکند؟ دلار خانگی همان دلاری است که خانوارها برای نگهداری از ارزش پولهای خود خریده اند و در خانه یا صندوقهای امانات بانکها یا گاو صندوقها قرار دادهاند که مبلغ آن حدودا ۲۰ میلیارد دلار است. نگهداری دلار در خانهها و خرید دلار ماهیتا امری به صرفه است اما برای یک بار و نه برای همیشه چون عملا فقط ارزش پول شما را ثابت نگاه میدارد، آن هم به شرطی که ارز را در قیمت پایین خریده باشیم. نکته بعدی آن است که چون از این پول استفاده دیگری نمیشود شما به غیراز افزایش نرخ آن هیچ سودی را برای خود نمیتوانید ایجاد کنید و در بازار پر نوسان، در صورتی که در زمان درست اقدام به خرید یا فروش ارزهای خود نکنید، دارایی ارزی، میتواند باعث زیان دیدن شما هم بشود. نوسان گیری به چه معناست و منافع و مضار آن چیست؟ نوسان گیری به معنای خرید دلار در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا و یا فروش در قیمت بالا و خرید همان مقدار دلار در قیمت پایین است و صد البته اگر شما دلال ارز باشید یا دسترسی به اخبار پشت پرده و گروههای قیمت ساز در بازار داشته باشید یا شخصیت شما به لحاظ روانی ریسک پذیر باشد و از اعصاب بالا در نوسان های این بازار برخوردار باشید، نوسان گیری را به شما توصیه میکنیم. چند مدل قیمت دلار در بازار وجوددارد و اصولا قیمت درست را چگونه بیابیم؟ قیمتهای متنوعی از دلار در ایران موجود است که به صورت خلاصه به شرح زیر هستند: دلار تهران: دلاری است که در تهران معامله می شود. خود این دلار تهران به چند زیر شاخه سبزه میدان، افشار و منوچهری تقسیم میشود یعنی ممکن است قیمت دلاری که در سبزه میدان معامله میشود با دلاری که در چهارراه استانبول خرید و فروش میشود متفاوت باشد. دلار هرات، سلیمانیه، اربیل و دوبی: دلارهایی است که توسط فعالان بازار ارز در صرافیهای این شهرها دادوستد می شوند و از این بازارها وارد ایران یا خارج میشوند که مرجعی برای قیمت گذاری دلار در ایران به شمار میروند. دلار حوالهای: صرافیهایی که حساب ارزی در خارج از کشور دارند، برای متقاضیان، دلار حواله میکنند و نکته اینجاست که چون در دلار حوالهای، پای اسکناس وسط نیست، قیمت آن به میزان اندکی ارزانتر از دلار نقدی است. دلار سنا: سنا در حقیقت وبسایت و سامانهای است که بانک مرکزی ایران با هدف اعلام متوسط قیمت دلار در صرافیها، راهاندازی کرده است. این سایت به صورت آنلاین، میانگین قیمت دلار و دیگر ارزها در بازار آزاد را در ساعات مختلف ثبت می کند، البته قیمتها در این سامانه، بسیار محافظهکارانه ثبت میشود. دلار نیمایی: دلار نیمایی با رونمایی از سیاستهای جدید ارزی دولت و بانک مرکزی، متولد شد و مقرر شد صادرکنندگان با قیمت تقریبا کنترل شدهای دلار یا دیگر ارزها را به این بازار عرضه کنند تا وارد کنندگان قانونی خریدار این عرضهها باشند. نیما در حقیقت نام سامانه ای است که این معاملات در بستر آن انجام میشد. در حال حاضر قیمت دلار نیمایی جایی بین دلار آزاد و دلار شناوردولتی است. دلار فردایی: دلاری است که امروز معامله میشود اما موعد تحویل آن فرداست. این شیوه مختص بازار غیر رسمی است و تابع نوسانات و رویدادهای مختلفی است. توصیههای مهم: یک) ترجیحاً از خرید و فروش دلار خودداری کنید، زیرا هم تهیه و هم قیمتگذاری آن سخت است. دلار، ارز پرنوسانی است و احتمال دارد یک اتفاق پرحاشیه برای شما را رقم بزند. پیشنهاد آن است که در صورت نیاز به خرید ارز برای نگهداری ارزش پولهایتان از ارزهای معتبر دیگری استفاده کنید که هم خرید و فروش آن دردسرساز نباشد و هم احتمال تقلب در اسکناس آن کمتر باشد. به تاریخ انتشار اسکناسها دقت کنید، از خرید اسکناسهای معیوب اجتناب کرده و با اشعه فرابنفش از اصالت اسکناس ها، مطمئن شوید. دو) به یاد داشته باشید ساعات غیراداری یا روزهای تعطیل و زمانی که بازار رسمی یا نیمه رسمی تعطیل است برای تهیه ارز اقدام نکنید، چون قیمتها غیرواقعی است. ازچند روز قبل از روز خرید ارز، از منابع مختلف از قیمت ارزی که میخواهید بخرید، اطلاع حاصل کنید. سه) اگر تمایل به نوسانگیری در بازار ارز ندارید از کنترل مدام قیمت ارز خودداری کنید زیرا هیجانات این بازار بر تصمیم شما برای خرید یا فروش به عنوان یک شخص غیرحرفهای تأثیر میگذارد و نتیجه آن در اغلب موارد ضرر است 48) سیستم سوئیفت دسترسی شماری از بانکهای ایرانی به حال تعلیق درآورد.دکتر روحانی اینکه امروز آمریکا حرفی میزند و اروپاییها جلوی آن می ایستند؛ یعنی پیروزی سیاست خارجی و دیپلماسی کشورمان. ✍جناب دکتر، آنچه شما از آن تعبیر به ایستادن اروپا و آمریکا درمقابل هم میکنید صرفاً نوعی تقسیم کار است تا با معطل کردن، ایران را با کمترین هزینه در برجام نگه دارند!! خدمات به شماری از بانکهای ایرانی را تعلیق کرد.همزمان با اجرای دور دوم تحریمهای آمریکا سیستم سوئیفت (جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی) دسترسی شماری از بانکهای ایرانی به خدمات خود را به حال تعلیق درآورد. این شرکت بلژیکی ضمن ابراز تاسف از این اقدام، اعلام کرد این تصمیم برای انسجام در سیستم مالی جهانی اتخاذ شده است. 49) آمریکا سوئیفت را تهدید کرده در صورت ادامه همکاری با ایران مجازات خواهد شدبعد از اعلام خروج ایالات متحده از برجام، وزیر امور خارجه آمریکا به طور رسمی شرایطی دوازده گانه را برای کاهش فشار بر جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد. شرایطی که اکثرا به سیاست های بین المللی و منطقه ای ارتباط داشتند و مشخصا، هیچ کدام به رفتار حکومت ایران با شهروندان خود مربوط نمی شدند. وزیر امور خارجه آمریکا، البته بعدها "تغییر اساسی در نحوه رفتار با مردم خود" را یکی از پیش شرط های تعامل با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد. اما این اظهارات، ساعاتی بعد از اعلام آمادگی خبرساز رئیس جمهور ایالات متحده برای مذاکره "بدون شرط" با رهبران ایران صورت گرفت، که طبیعتا، بیش از اظهارات وزیر او جدی گرفته شد. با توجه به واقعیاتی از این دست، به نظر نمی رسد که اولویت دور جدید تحریم های اقتصادی واشنگتن، تغییر رفتار جمهوری اسلامی در داخل باشد. با وجود این، بازگشت رسمی تحریمهای مالی و نفتی ایالات متحده از آبان ۱۳۹۷، به طور اجتناب ناپذیر بر وضعیت داخلی ایران نیز تاثیر خواهد گذاشت. تاثیری که البته، در مورد میزانِ گستردگی یا دوام آن میتوان اختلاف نظر داشت. صفحه ویژه بازگشت تحریمهای ایران آیا اعتراضات خیابانی ایران تکرار خواهد شد؟ شبکه های اجتماعی: "نوک کوه یخ" خشم از حکومت ایران 50) وضعیت نارضایتی های عمومیتشدید فشار اقتصادی، پتانسیل نارضایتی اجتماعی را -فارغ از میزان به فعلیت رسیدن آن- افزایش خواهد داد. در سطح دستگاه های حکومتی ایران، همواره سطوح قابل ملاحظه ای از فساد، ناکارآمدی و اتلاف بودجه وجود داشته که مکررا نیز در افشاگری های متقابل جناح های سیاسی مورد تاکید قرار گرفته. اما افت شدید درآمدهای نفتی، توانایی حکومت در تامین همان میزان موجود از بودجه های جاری و عمرانی را نیز کاهش می دهد و نتیجتا، مشکلات اقتصادی بخش های مختلف را تشدید میکند. چنین شرایطی، به معنی ایجاد بسترهایی جدید برای اعتراضات اجتماعی خواهد بود. اعتراضاتی که ممکن است ریشه در عواملی اقتصادی چون افزایش تورم یا بیکاری، کمبود کالاها و خدمات، بحرانهای زیستمحیطی یا افزایش حساسیت به فسادهای حکومتی داشته باشند، اما در قالب اعتراضاتی با شعارها و مطالبات سیاسی ظهور کنند. چون حتی اگر مشکلات منجر به این اعتراضات کاملا معیشتی باشند، قابل تصور است که بسیاری از معترضان، حاکمان را مقصر اصلی مشکلات خود بدانند و اعتراضات آنها، متوجه "حکومت" شود. این در حالی است که چنین اعتراضاتی، گذشته از تبعات سیاسی و امنیتی، هزینه های اقتصادی حکومت را نیز افزایش میدهند. بخشی از این هزینهها، برای حل موردی برخی از مشکلات معترضان مورد نیاز خواهند بود. اختصاص بودجه در این موارد البته رویه معمول کشور نیست، اما در شرایط بسیار خاص که اعتراض به "بحران" امنیتی تبدیل می شود، در دستور کار قرار می گیرد. بودجههایی از این دست می تواند به مصارف مختلف -از مثلا پرداخت بخشی از مطالبات مالباختگان موسسات اعتباری گرفته تا آب رسانی موقت به ناحیه ای که بحران آب در آن به اعتراضات خیابانی منجر شده- برسند. افزایش فشار اقتصادی بر حکومت ایران، توانایی آن برای اختصاص چنین بودجه هایی را کاهش می دهد که می تواند بر پدیده اعتراضات خیابانی تاثیر معکوس داشته باشد. بخش دیگری از هزینه های اقتصادی حکومت در جریان اعتراضات عمومی، ناشی از مواجهه امنیتی با معترضان است. به عنوان نمونه در جریان اعتراضات دی ماه گذشته، بنا بر اعلام رسمی وزارت کشور تعدادی سه رقمی از شهرهای ایران صحنه اعتراضات خیابانی شدند و حکومت در مقابل، ناچار از بسیج کردن سطحی وسیع از نیروهای انتظامی، اطلاعاتی و شبهنظامی شد. چنین بسیجی نیازمند صرف پول است که البته، حتی در بدترین شرایط اقتصادی هم، از سوی حکومت تامین خواهد شد. اما در صورت تشدید بحران اقتصادی، به مراتب دشوارتر از مواقع دیگر خواهد بود. 'مرد پشت پرده' توافق هسته ای ایران روایتی از تحریم ایران: وقتی آیتالله خامنهای از آمریکا تشکر کرد وقتی مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان تکذیب شد 51) موقعیت مخالفان تعامل با غرببازگشت تحریم های نفتی و مالی ایالات متحده، اگرچه موقعیت حامیان تعامل با غرب را تضعیف می کند، اما لزوما تقویت کننده جایگاه جریان مخالف تعامل -که عمدتا به نهادهای انتصابی ایران نزدیکتر هستند- نخواهد بود. در صورت زیرفشار قرار گرفتن جدی تهران بر اثر تحریم های جدید، موسسات قدرتمندی همچون نهادهای منتسب به رهبری، در ارتباط با هزینه های اقتصادی فعالیتهای خود بیش از گذشته زیر ذره بین افکار عمومی قرار می گیرند. هزینه های حمایت از متحدان نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه، مخارج موسسات تبلیغاتی متعدد وابسته به حکومت، معافیت مالیاتی طیفی از نهادهای انتصابی یا معافیت اقتصادی نهادهای نظامی از تحقیق و تفحص، از جمله موضوعاتی هستند که با دشوارتر شدن وضعیت معیشتی، "آستانه تحمل" جامعه نسبت به آنها کاهش می یابد. این در حالی است که افزایش فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران، به طور کلی نیز تامین هزینه نهادهای حکومتی و از جمله موسسات، گروه ها و پروژه های وابسته به نهادهای انتصابی را دشوارتر می کند. به عنوان مثال بعید است اختلاف نظر زیادی در این مورد وجود داشته باشد که ادامه نقش آفرینی بر تحولات کشورهایی همچون سوریه و یمن، یا فعال نگه داشتن داشتن صدها پروژه موسوم به "جنگ نرم"، همه و همه با سطح توانایی مالی سپاه پاسداران نسبت مستقیم دارند. علاوه بر همه اینها، در شرایط تشدید تحریم های مالی و نفتی، محافظه کاران حاکم و مشخصا مخالفان سنتی توافق با غرب در مقابل این پرسش قرار می گیرند که برای مقابله "عملی" با سطح جدید فشارهای آمریکا -که همواره تاکید داشته اند به آنها تن نخواهند داد- مشخصا چه خواهند کرد؟ پرسشی که این محافظه کاران، در شرایطی که انتظارات حامیان خود را با وعده "مقابله با غرب از موضع بالا" افزایش داده اند، برای آن پاسخهای آسانی نخواهند داشت. اگر ایرانیان از برجام ناامید شوند چه می کنند؟ آمار 'گمراه کننده' دستگاه های امنیتی در مورد اعتراضات اخیر ایران 52) سناریوهای پیش روی حکومتفارغ از اظهارات تبلیغاتی مقام های ارشد ایران که بازگشت تحریم های نفتی و مالی ایالات متحده را بی اهمیت معرفی میکنند، بعید است در داخل و خارج حکومت تردیدی وجود داشته باشد که این تحریم ها، بر اقتصاد کشور تاثیرات مهمی خواهند گذاشت. البته وضعیت حکومت ایران پس از تحریم های جدید، به گونه ای تعیین کننده به میزان توانایی آن در فروش نفت و انتقال پول حاصل به داخل بستگی خواهد داشت. اگر اروپا، چین، روسیه و دیگران توانایی آن را داشته باشند که در فضای بعد از ۱۳ آبان، میزانی "کافی" از مبادلات نفتی و مالی را برای تهران تضمین کنند، در آن صورت تهران همین دستاورد را پیروزی خواهد دانست و با کاهش نسبی هزینه های خود، در انتظار انتخابات بعدی ریاست جمهوری آمریکا می نشیند تا بلکه دولت متفاوتی روی کار بیاید. تحقق این سناریو، در داخل ایران نیز موقعیت سیاستمداران حامی برجام را به طور نسبی تقویت خواهد کرد. از سوی دیگر اگر قدرت هایی در حد اتحادیه اروپا، به هر علت قادر به نقش آفرینی موثر در مقابل تحریم های جدید نفتی و مالی آمریکا نباشند، جمهوری اسلامی ایران در کوتاه مدت خواهد کوشید مشکلات خود را از شیوه هایی غیر از تعامل با غرب حل کند و در عوض، بر اقداماتی همچون تلاش برای دور زدن تحریم ها متمرکز خواهد شد. در صورتی که این اقدامات، تا مرحله خروج یا اخراج ایران از برجام ادامه پیدا کنند، فشار جهانی بر تهران، با همکاری اتحادیه اروپا و قدرت های دیگر، وارد مراحل به کلی متفاوتی خواهد شد. اروپایی ها، البته از موضع پافشاری بر اعتبار سیاسی و حقوقی خود، تلاش میکنند تا آنجا که بتوانند زیر بار فشار آمریکا برای ابطال توافقی که با پشتیبانی اتحادیه اروپا نهایی شده نروند. اما اگر این پافشاری، به معنی تحمل هزینه های مالی سنگین برای رویارویی با تحریم های ایالات متحده باشد، دولت های اروپایی برای همیشه توانایی تحمیل آن بر مالیات دهندگان خود را نخواهند داشت. در چنین شرایطی، احتمالا بهترین سناریو برای خلاص شدن "آبرومندانه" اروپا از برجام، خروج تهران از توافق هسته ای یا دست زدن جمهوری اسلامی ایران به کارهایی است که نقض فاحش این توافق تلقی شود و اجرایش را متوقف کند. وقوع این تحول، در کوتاه مدت به نفع مخالفان برجام در ایران تلقی خواهد شد. به ویژه اینکه در شرایط جدید، تلاش های حکومت برای سر پا ماندن از نظر اقتصادی، بیش از همه به نهادهای نظامی- امنیتی متولی دور زدن تحریم ها وابسته خواهد بود و متناسب با آن، قدرت این نهادها در معادلات سیاسی از آنچه هست هم بیشتر می شود. ولی در درازمدت، تضمینی وجود ندارد که تلاش برای دور زدن تحریم ها، نتایجی موفق تر از اقدامات دو سال پایانی دولت دهم داشته باشد. در نهایت، در صورتی که به علت پایان برجام یا حفظ تشریفاتی آن، جمهوری اسلامی ایران از تامین حداقل نیازهای مالی خود ناتوان بماند، رهبران حکومت حداکثر انتخاب پیش روی خود را، نه تغییر رفتار در داخل، که کوتاه آمدن بر سر مجموعه ای از سیاست های خارجی و منطقه ای خواهند دید. سیاست هایی که به طور مشخص، ستون فقرات شرط های ۱۲ دوازده گانه اعلام شده از سوی وزیر امور خارجه آمریکا را تشکیل میدهند. اما گذشته از آنکه سازش احتمالی در عرصه خارجی، بحرانهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را کاهش دهد یا نه، نفسِ رسیدن این بحران ها به سطوحی خاص، همواره می تواند به گسترش اعتراضات اجتماعی منجر شود. پدیده ای که ممکن است بخشی از آن از شدت مشکلات معیشتی نشات بگیرد و بخشی -حتی مهمتر- ریشه در "قطع امید" جامعه از توانایی حکومت در حل این مشکلات داشته باشد. در عین حال، سناریویی که مطابق آن مسئولان حکومتی سخت ترین انتخاب پیش روی خود را در شرایط جدید نرمش در خارج ببینند، احتمال دارد به دلایلی "سیاسیتر" نیز زمینه اعتراضات عمومی را تقویت کند: اینکه حاکمان، حتی در میانه بحرانهای اقتصادی جدید نیز خود را بی نیاز از هرگونه نرمش در مقابل معترضان داخلی بدانند؛ و در حساس ترین شرایط، به گونه ای موثر به گسترش خشم عمومی از حکومت کمک کنند. 53) دور دوم تحریم های آمریکا علیه ایران از یکشنبه ۱۳ آبان آغاز میشود. تحریم هایی که صنعت نفت و نظام بانکی و بیمه را هدف قرار میدهد. در ماههای اخیر، تهران و واشنگتن، سعی داشتند نشان دهند با حداکثر توان در تلاش برای فشار یا مقابله با طرف دیگر هستند. ایالات متحده گفته تلاش دارد تا میزان صادرات یا درآمد نفتی ایران را به صفر برساند این در حالیست که ایران در مقابل گفته راههای بسیاری را برای دور زدن تحریمها در نظر دارد که تا زمان اجرایی شدن تحریم نفت از آن حرفی نخواهد زد. این شیوهها اما چیست و با وجود تهدید و فشار دولت ترامپ بر خریداران سنتی نفت ایران، این راهها تا چه میزان کاربردی است؟ 54) کاهش خرید مشتریان نفت ایراندونالد ترامپ از زمان خروج از برجام و اعلام تحریمهای تازه علیه دولت ایران در تلاش بوده تا زمینههای لازم را برای تاثیر هرچه بیشتر تحریمها بر اقتصاد ایران فراهم کند؛ از جمله افزایش فشار بر خریداران عمده نفت ایران، که در این بخش تا حد زیادی موفق بود. کره جنوبی یکی از سه مشتری بزرگ نفت خام ایران، اولین کشوری بود که واکنش نشان داد و در سه ماه گذشته از ایران نفت نخریده است. سئول برای نمونه در ماه ژوئیه و پیش از این تصمیم، روزانه ۱۹۴ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد کرده بود. ژاپن نیز اوایل ماه سپتامبر از احتمال توقف واردات نفت از ایران خبر داد؛ چرا که شرکتهای نفتی این کشور هنوز موفق به گرفتن معافیت از دولت آمریکا نشدهاند. چین و هند دو مشتری عمده نفت ایران اما برخلاف دیگران در تلاش بودهاند تا با وجود تحریم علیه ایران همواره به خرید نفت از این کشور ادامه دهند. تنها یک هفته مانده به آغاز دوره تازه تحریم نفت ایران، گزارشهایی مبنی بر توقف سفارش خرید از سوی دو شرکت بزرگ نفتی چین مطرح شد. دو شرکت بزرگ «سینوپک» و «سی ان پی سی» چین از تعلیق واردات نفت خام از ایران برای ماه نوامبر خبر دادند. به گزارش رویترز این دو شرکت منتظرند تا ببینند آیا معافیت تحریمی آمریکا شامل حالشان میشود یا نه و البته همزمان مذاکره با ایران درباره نحوه خرید احتمالی نفت و قیمت آن را هم ادامه میدهند. تا اینجا هند که پس از چین بزرگترین واردکننده نفت از ایران است، تنها خریداری است که اعلام کرده سعی دارد به واسطه تحریمها از بازار ایران باز نماند. درباره تحریمهای ایران بیشتر بخوانید: راهنمای تحریمهای ایران؛ همه محدودیتهایی که از ۱۳ آبان باز میگردند سازمان بینالمللی انرژی: تحریم ایران میتواند نفت را گران کند اقتصاد ایران در تحریم؛ شاخصهای اقتصادی را دنبال کنید این همه ماجرا نیست. برخی مشتریان هندی نفت ایران از توقف خریدشان خبر داده اند. در نیمه دوم ماه سپتامبر بود که نشریه هندی اکونومیک تایمز گزارش کرد شرکت «چنای پترولیوم» از اکتبر سالجاری میلادی، خرید و تصفیه نفت خام ایران را متوقف میکند. دلیل این اقدام نزدیک شدن به زمان تحریمهای آمریکا و حفظ پوشش بیمهای این شرکت عنوان شد. پیشتر شرکتهای دولتی «هندوستان» و «بهارات پترولیوم» هم اعلام کرده بودند که به دلیل مشکلات مربوط به بیمه و زیان همکاری با ایران با آغاز تحریمهای آمریکا، خرید نفت از این کشور را متوقف یا تا مقادیر قابل توجهی کاهش میدهدند. 56) انبار بشکه های نفت در خارج از مرز ایرانتا اینجا تنها موضوع روشن این است که فشارهای آمریکا تا حد زیادی خریداران نفت ایران را ترسانده و بسیاری از آنها از هماکنون این بازار را ترک کرده یا مبادلات خود را به تعلیق درآوردهاند. از ماهها پیش از ۱۳ آبان و با نزدیک شدن به موعد تحریم نفت ایران، دو نکته برای مقامهای جمهوری اسلامی ایران کاملا واضح بود؛ کاهش شمار مشتریان و ضرورت یافتن راهی در راستای ادامه فروش نفت در دوران تحریم. دولت ایران اگرچه میگوید آمریکا هیچگاه نمیتواند فروش نفت این کشور را به صفر برساند اما با توجه به پیشینه تحریمهای نفتی در سالهای گذشته به خوبی میداند که روزهای چندان آسانی برای اقتصاد وابسته به نفت ایران در راه نیست. یکی از شیوههایی که ایران در ماههای گذشته نسبت برگزیده، ذخیره نفت در بندرگاههای دیگر کشورها است. مدیرعامل شرکت «روس نفت» به رویترز گفته بود که ایران در تلاش است تا بیش از ۲۰ میلیون بشکه نفت خام به بندر دالیان صادر کند. این میزان نفت خام ایران در چین ذخیره میشود. به این ترتیب اگرچه چنین محمولههایی از ایران خارج شده ولی به بازار عرضه نشده است. اقدامی مشابه آنچه که در دوران قبلی تحریمها علیه دولت ایران صورت میگرفت. ذخیره نفت در خارج مرز، به دولت ایران این امکان را میدهد که در آینده آن را به چین یا خریداران دیگر بفروشد. در اوایل سال ۲۰۱۴ میلادی، نفت ذخیره شده در بندر دالیان به کره جنوبی و هند فرستاده شده بود. 57) ارواح سرگردان در جستجوی مشتریاز جمله شیوههایی که ایران در پیش گرفته استفاده از نفتکشهایی است که در آبهای بینالمللی شناورند و با چراغ خاموش دنبال مشتری میگردند. این کشتیها به «کشتی ارواح» مشهورند. شیوهای که شاید هوشمندانه به نظر برسد ولی کم خطر نیست. بر اساس کنوانسیون بینالمللی «ایمنی زندگی در دریا» کشتیها باید سیستم تشخیص خودکار را همواره روشن نگه دارند تا مسیر حرکتشان قابل شناسایی باشد اما این کشتیها فرستندههای خود را برای رهگیری نشدن خاموش میکنند و با این اقدام میتوانند دنبال مشتری بگردند و محمولههای خود را به طور پنهانی بفروشند. علاوه بر این، روسیه نیز کشوری است که نگاهها را به خود جلب کرده و باید دید که آیا واسطهای برای عرضه نفت ایران در بازار خواهد بود؟ رفتار کرملین در دوران به گفته آمریکا «فشار حداکثری» بر اقتصاد ایران، میتواند به یکی از شیوههای مقابله با رسیدن درآمد نفتی ایران به صفر منتج شود. در همین حال، وساطت بخش خصوصی ایران با شرکتهایی احتمالا نوظهور و یافتن مشتریانی در آنسوی مرز که دارای داد و ستدی با ایالات متحده آمریکا نباشند هم، شاید تنها بخشی از درآمد از دست رفته حاصل از فروش نفت دولت را جبران کند. 58) صلح پایدار روی شانههای اقتصادبیش از شصت سال پیش، با پایان جنگ جهانی دوم، از اروپا ویرانهای برجای مانده بود. رهبران کشورهای اروپایی برای این که دوباره بتوانند قامت راست کنند، با تاسیس اتحادیه زغال سنگ و فولاد، و اندکی بعد امضای توافقنامه رم، نه تنها اقتصاد نابود شده سالهای بعد از جنگ را احیا کردند که پایههای جامعه اقتصادی یا همان بازار مشترک اروپایی را بنا نهادند. صلح شکننده پس از جنگ دوم در اروپا، تنها با رشد اقتصادی پیوسته این قاره ثبات یافت. نشست رهبران کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۵ درسالهای بعد با سایه افکندن ابرهای جنگ سرد بر جهان و تقسیم قدرت بین دو قطب آمریکا و شوروی، اروپاییها بیش از هر زمان دیگر به این فکر افتادند که کشورهای کوچک این قاره، تنها در سایه اتحاد است که میتوانند نقشی تعیینکننده در سپهر سیاسی جهان داشته باشند. تلاشها برای اتحاد، سرانجام در یکم نوامبر ۱۹۹۳ اتحادیه اروپا را عملاً وارد گود سیاست جهانی کرد و شش سال بعد، آنها خطیرترین و منحصر به فردترین تصمیم چند ساله خود را هم اجرایی کردند: ایجاد واحد پول مشترک اروپایی یا همان یورو. اتحادیه در محاصره ربع قرن پس از تشکیل اتحادیه اروپا، این نهاد اما با چالشها و مشکلات ریشهای روبهرو شده است؛ مشکلاتی که هر کدامشان به تنهایی میتواند موجودیت اتحادیه را به خطر اندازد، چه رسد به حالا که مشکلات اروپا را محاصره کردهاند. اروپا حالا یکی از سه اقتصاد برتر جهان است اما شرایطی بسیار شکننده دارد. زلزله اقتصادی یک دهه پیش، بعضی از کشورهای اتحادیه را تا مرز ورشکستگی پیش برد. اسپانیا، پرتغال و ایتالیا با چنگ و دندان دوام آوردند و شرایط در یونان بحرانی شد و آشوبهای خیابانی ناشی از آن قربانی هم گرفت. حالا اروپا که آهستهآهسته خود را پس از آن بحران بازیافته، با پدیدهای روبهروست که شاید هیچ نخبه سیاسی آن را پیشبینی نمیکرد: اعلان جنگ تجاری آمریکا علیه اروپا با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید. خطری در کمین اقتصاد این قاره. جنگ در نزدیکی مرزها، سیل مهاجران، و حمله به غیر نظامیان خاورمیانه شاید منطقهای باشد که به ناآرامی شهرت دارد. در یک دهه گذشته اما جنگها و درگیریها در این منطقه و شمال آفریقا باواسطه یا بیواسطه تاثیر بزرگی بر اتحادیه اروپا گذاشتهاند. بهار عربی، سر بر آوردن گروههای افراطی، جنگ سوریه و تاخت و تاز داعش در این کشور و کشور همسایهاش، عراق، هم اروپا را مستقیماً با حضورش در ائتلاف جنگی در سوریه درگیر این منازعه کرده و هم پیامدهای جنگ، آن را در مواردی به شدت تحت تاثیر قرار داده است. گروهی مهاجران در تلاش برای رسیدن به غرب اروپا در مرز بوسنی - کرواسی روشنتر از همه مساله بیجاشدگان و بیپناهان درگیریهای خاورمیانه و شمال آفریقا بوده وهست که ناگزیر صدها هزار نفر را به سمت مرزهای اروپا سرازیر کرده و میکند. تصمیمگیریها برای رویارویی با پناهجویان بر پیکر مناسبات داخلی اتحادیه ترک انداخته و دوپارگی ایجاد کرده است. علاوه بر آن مساله تامین بودجه مورد نیاز پذیرش پناهجویان خود فشار مضاعفی شده برای اقتصادی که با مشکلات دست به گریبان است. نزدیکی مرزهای اروپا به منطقه درگیریها در خاورمیانه و شمال آفریقا اما غیر از بحران پناهجویان، پیامد بزرگ دیگری هم داشته، حملههای گروههای تندوری اسلامی در خاک اروپا که از برلین تا لندن و بروکسل جان شهروندان را گرفت. شبح پوپولیسم: برگزیت، تیر به قلب اتحادیه؟ آنطور که تجربه دهههای اخیر نشان میدهد، یکی از تبعات فشارهای اقتصادی، شدت گرفتن اندیشههای افراطی است: «زمانی که ما خود غذا نداریم، چرا غذایمان را با دیگری قسمت کنیم!؟» گفتمانی که حتی ممکن است از پایه حقیقت نداشته باشد و حتی غذایی و داراییای با کسانی قسمت نشود اما محرکی است در دست رهبران عوامگرا. رهبران پوپولیست در نیمدهه گذشته از گوشه و کنار اروپا سربرآورده و به مردم وعده میدهند که با بستن مرزها و با بازگشت به مرزهای پیش از اتحادیه، مشکلات حل و بهبودی اقتصادی و احیای غرور ملی حاصل میشود. زخمهای سیاسی مزمن هم کاتالیزوری شدهاند که شرایط دلخواه پوپولیستها را سریعتر مهیا میکنند. حالا از شرق تا غرب قاره رهبرانی با وعده پیگیری جدایی از اتحادیه اروپا، روزبهروز بیشتر هوادار پیدا میکنند و کابوس بزرگ در اروپا با رای بریتانیاییها به جدایی حالا خواب راحت را از چشم خیلیها ربوده است. جداییای که شاید خطرناکترین چالشی به حساب میآيد که اتحادیه با آن رویاروست. مساله روسیه ناآرامیهای سال ۲۰۱۴ شبهجزیره کریمه به معنای واقعی کلمه، یک جنگ را در قلب اروپا رقم زد. روسیه آن قدر دست بالا داشت که توانست بر کریمه مسلط شود و برای مشروعیت بخشیدن به حضورش در این شبهجزیره که مطابق قراردادهای بینالمللی به اوکراین تعلق دارد، با تمام اجماع جهانی که علیهش بود، «همهپرسی» برگزار و آن را به خاک خود ضمیمه کند. اروپای از نفس افتاده از بحرانهای دیگر و از همه مهمتر وابسته به واردات انرژی از روسیه، نتوانست آن چنان که باید برابر الحاق غیرقانونی کریمه واکنشی بیشتر از چند بیانیه سیاسی و وضع تحریمهایی نه چندان کمرشکن علیه مسکو، نشان دهد. جدا از تمام مناسبات در روابط با روسیه، و این حقیقت که این کشور، قدرت هستهای و نظامی بزرگ جهان است، صنعت و حتی زندگی روزمره در اروپا به شکل عمده وابسته به گاز روسیه است. این است که شیر گاز در دست کرملین به مثابه شمشیری است زیر گلوی اتحادیهای که باید بین موجودیت و ارزشهایش حالا یکی را انتخاب کند. ایران: کلید نجات؟ ایران کشوری که با مدل اقتصادی ویژه خود اداره میشود: بازاری بکر و بزرگ که طی نزدیک به چهار دهه پس از وقوع انقلاب اسلامی هر که آن را در اختیار بگیرد، به عاملی تعیینکنده دست یافته است. دسترسی به ذخایر گازی عمده در ایران بیشک برای اروپاییها برگی است که بازی را عوض خواهد کرد. ایران دارنده بیشترین ذخایر گازی بعد از روسیه است و به باور برخی کارشناسان، احتمالاً ذخایر کشفنشده بیشتری هم دارد که در اختیار نداشتن فنآوری در دهههای گذشته آنها را بکر و ناشناخته باقی گذاشته است. علاوه بر آن، اقلام مورد نیاز ایرانیها، از جمله نیاز حیاتیشان به خرید پرشمار هواپیما و آمادگیشان برای واردات عمده محصول و فنآوریهایی مانند خودرو و خودروسازی میتوانست تضمینکننده رونق اقتصادی امیدبخشی برای اروپا باشد؛ امیدی که با امضای رئیس جمهوری ایالات متحده پای سند خروج از برجام، حالا به نظر بسیار کمرنگ شده است. از دیگر سو، موقعیت ژئواستراتژیک ایران چه پیش و چه پس از انقلاب اسلامی، آن را بدل به یکی از بازیگردانان اصلی منطقه کرده است. آمیختگی سیاست چند لایه در تهران با تحرکات مرئی و نامرئی نیروهایش در منطقه حقیقتی است که جهان با آن روبهروست. از دکترین «صدور انقلاب» و ربطش در تامین مالی گروههایی مانند حزبالله تا لحن تند بعضی از مقامهایش علیه اسرائیل، و اتهام تلاش برای ایجاد یک هلال شیعی به منظور نزدیک شدن به مرزهای اسرائیل، وضعیتی را برابر چشم جهانیان ترسیم میکند که بسته به شرایط و جایگاه خود تصمیم میگیرند، برای حل و فصلش مانند آمریکا تدابیر تنبیهی وضع کنند یا مانند اروپا به نتیجهگیری پای میز مذاکره معتقد باشند. رهبران اروپایی مکرراً گفتهاند، ایران هستهای به دلیل نزدیکی این کشور به این قاره برایشان خطری عینی است و اعتقاد دارند توافق هستهای این خطر را دور کرده است. توافقی که معتقدند، توانسته موضوعی پیچیده و خطرناک را حل و فصل کند و میتواند نقطه شروعی باشد برای آغاز مذاکرات دیگر: از جمله بر سر تقابل ایران با اسرائیل، فعالیتهای موشکی و نقض حقوق بشر در این کشور. انگیزههای اروپا برای حفظ توافق هستهای ایران به نظر آن چنان قوی است که در رویارویی کمسابقه با ایالات متحده قرار گرفته و در حال ابداع و توسعه راه حلهایی برای ادامه مبادلات تجاری با تهران است تا ایران را پایبند به توافق نگه دارد. هرچند که چشمانداز عملی شدن این سازوکارها آن چنان روشن نیست و با تمام این تلاشها نه شرکتها و موسسهها و بانکهای اروپایی رغبتی به ماندن در ایران و ادامه رابطه با آن نشان میدهند و نه حتی کانال مالی ایران و اروپا احتمالاً با ابعادی که روی کاغذ تعریف شده کار خواهد کرد. قابل حدس است که تهران و اروپا اما حتی با دشوارتر شدن شرایط پس از اجرایی شدن کامل تحریمهای آمریکا علیه ایران هم روابط را کجدار و مریض ادامه دهند. استراتژی هر دو به نظر یکسان و یگانه است: دوام آوردن تا پایان دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و امید به ناکامی او در راهیابی دوباره به کاخ سفید! تیر آخری که اگر به هدف نخورد، از پسش توافقی که میوه دیپلماسی خوانده شده بود، احتمالاً به تاریخ خواهد پیوست و در پس آن وقایع سیاسی هم در اروپا و هم در خاورمیانه و ایران در مسیری جز مسیر فعلی خواهند افتاد. هرچند که در مقام مقایسه، شرایط آن روز، شاید برای طرف ایرانی با توجه به بحران اقتصادی و نارضایتی عمده داخلی تا حد بسیار زیادی پیچیدهتر باشد و پیامدهایش غیرقابلپیشبینیتر. 59) آیا تحریم های جدید سفره های ایرانیان را کوچک تر می کند؟مقامات ایران از زمان اعلام آغاز تحریمهای دور جدید بارها عنوان کردند که مشکلی برای ایرانیان ایجاد نخواهد شد. اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهور ایران از جمله مقاماتی است که چنین اظهار نظراتی را مطرح کرده است. او چندی پیش گفت که با بازگشت مرحله دوم تحریم ها هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. آقای جهانگیری در عین حال گفته که تحریم کنندگان تلاش داشتند که کالاهای اساسی وارد ایران نشود به همین منظور این بار ۱۳ میلیارد دلار به تامین کالاهای اساسی اختصاص داده شده که شامل غذا و دارو هم میشود. معاون اول رییس جمهور ایران عنوان کرده که با شناختی که از بخش خصوصی و تولیدی دارد، مشکلات پیش روی ایران از زمان اجرای تحریم ها به سرعت برطرف می شود. فرشاد مومنی، اقتصاددان در واکنش به سخنان مقامات ایران این اظهارات را نادرست دانسته و میگوید: سقوط سهم ارزش افزوده در بخش صنعت در تولید ناخالص داخلی استمرار داشته، ۸۵ درصد سرمایه گذاری های پیش بینی شده محقق نشده و این باعث فشار مضاعف بر تولیدکننده و بیرغبتی در امر تولید شده است. همین امر هم باعث وابستگی بیش از اندازه به واردات شده است. ابراهیم رزاقی، اقتصاددان دیگری است که به بحث وابستگی بیش از حد ایران به واردات پرداخته است. آقای رزاقی می گوید آنگونه که آمارها در این سالها نشان می دهد ایران دو و نیم برابر صادرات صنایع تولید مواد غذایی، واردات دارد. 60) وابستگی به واردات صنایع مواد غذاییآمار گمرک ایران نشان می دهد که علیرغم پیش بینیهای در نظر گرفته شده از آغاز تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران بخش عمده از مصرف مواد غذایی ایران وابسته به واردات است. بخشی از واردات شامل مواد غذایی است و بخش دیگر شامل موادی که برای بسته بندی مواد غذایی لازم است. بسیاری از تولید کنندگان محصولات غذایی از آغاز تحریمهای جدید و نوسان در قیمت ارز با افزایش قیمت ها و کاهش تولیدات تلاش کردند در چرخه تولید بمانند. قیمت موادی مانند روغن، ماکارونی، گوشت، مرغ، رب، لبنیات افزایش چشمگیری یافته است. بسیاری از تولید کنندگان محصولات غذایی از آغاز تحریمهای جدید و نوسان در قیمت ارز با افزایش قیمت ها و کاهش تولیدات تلاش کردند در چرخه تولید بمانند. قیمت موادی مانند روغن، ماکارونی، گوشت، مرغ، رب، لبنیات افزایش چشمگیری یافته است. در عین حال با اجرای تحریم ها عملا کارخانه های پتروشیمی که باید برای صنایع غذایی و بسته بندی تولید داشته باشند، به دلیل وابستگی به واردات امکان کمتری در تامین این مواد دارند. به گفته کارشناسان تامین مواد خوراکی دام و طیور دیگر معضلی است که بر مصرف خوراک ایرانیان تاثیر خواهد داشت. براساس آمار گمرک ایران ذرت در رتبه نخست لیست کالاهای اساسی وارداتی است. به طوری که در شش ماهه اول امسال بیش از ۴ میلیون تن ذرت به ارزش ۹۷۲ میلیون دلار وارد ایران شده است. ذرت و سویا عمده خوراک طیور هستند و ایران نیز عموما از روسیه، آرژانتین، برزیل، آمریکا، و اوکراین این مواد را وارد می کند. یکی از مرغداران با اشاره به اینکه ۷۰ تا ۸۰ درصد غذای مرغ شامل ذرت و سویا است، گفت: "با آمدن ترامپ قیمت ذرت آمریکا بالا رفت و چین ذرت وارداتی آمریکا را تحریم کرد و به عنوان جایگزین آن، از دیگر کشورها این ذرت را وارد می کند، عملا ایران نمی تواند با این روند حجم مورد نیاز خود را تامین کند. در صورتی هم که بخواهد از آمریکا خرید کند شامل تحریم است و باید هزینه بیشتر و از طریق دلال خرید کند. این عملا بر صنعت مرغداری تاثیر می گذارد. قیمت مرغ افزایش پیدا می کند. دولت هم اجازه نمی دهد مرغدار قیمت ها بالا ببرد و عملا منجر به ضرر مرغداری ها و کمبود مرغ در بازار می شود." گوشت قرمز نیز در لیست کالاهای وارداتی رتبه ششم را دارد. براساس آمار گمرک در شش ماهه نخست امسال ۷۲ هزار تن گوشت به ارزش ۳۵۶ میلیون دلار وارد ایران شده است. علیرضا رفیعی پور رییس سازمان دامپزشکی نیز گفت این سازمان خود را برای مقابله با تحریم ها آماده کرده است و گفت: "برای دور زدن تحریم ها با کشتی های ۵ هزار تنی گوشت وارد ایران می شود. این کشتی های ۵ هزار تنی جایگزین کشتی های بزرگ شده اند و مجهز به سردخانه هستند." رییس سازمان دامپزشکی همچنین اضافه کرد که پیشتر واردات گوشت با این کشتی ها "ممنوع" بوده است. در همین حال محمد شفیع ملک زاده، رییس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی ایران اخیرا با اشاره به مساله واردات و نوسان نرخ ارز گفت بسیاری از مرغداران و دامداران به سبب مقرون به صرفه نبودن تولید یکی پس از دیگری دارند از گردونه تولید خارج می شوند. برنج دیگر کالای اساسی ایران است که رتبه دوم را در لیست کالاهای وارداتی دارد. در حال حاضر محمولههای مربوط به قراردادهای قدیمی به ایران وارد می شود و قراردادهای جدید با توجه به قیمت ارز و همچنین بحث تحریم ها با تاخیر در حال انجام است. براساس گزارش ایندیا تایمز بازرگانان هندی نسبت به بازار ایران نگران هستند. در همین حال جمیل علی زاده شایق، دبیر انجمن برنج ایران با اشاره به تحریم و نوسان نرخ ارز از دولت ایران خواسته تا بر واردات برنج مدیریت کند. همچنین براساس گزارشهای منتشر شده در رسانه های ایران قیمت مواد اولیه در صنعت آب معدنی، روغن، لبنیات، نوشابه، مواد شوینده نسبت به سال گذشته دوبرابر و در مواردی بیش از دو برابر شده است. مساله ای که باعث شده برخی از تولید کنندگان به این فکر کنند که ادامه تولید برایشان توجیه اقتصادی ندارد. براساس گزارشهای منتشر شده در رسانه های ایران قیمت مواد اولیه در مواد شوینده نسبت به سال گذشته دوبرابر و در مواردی بیش از دو برابر شده است. در عین حال گروه دیگری از تولید کنندگان مواد خوراکی که نیاز به ظروف، بطری بسته بندی دارند می گویند عملا با مشکل تامین این ظروف مواجه هستند و با افزایش قیمت ها توان تامین هزینه ها را ندارند. دبیر انجمن تولید کنندگان آب معدنی و آشامیدنی پیشتر به ایسنا گفت که قیمت مواد اولیه تولید بطری آب معدنی به میزان چشمگیری افزایش یافته و ممکن است به دلیل کمبود واحدهای تولیدی به طور کامل تعطیل شوند. "اگر انبارها از بطری خالی شود، آب قابل بسته بندی و توزیع نیست." تورم، بیکاری، کم آبی، وابستگی به واردات، و رشد بالای نقدینگی مسایلی است که اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داده و تاکنون دولت نتوانسته اقدامی برای آن انجام دهد، حال تحریم ها هم به آنها اضافه می شود و اگر راهکاری برای برطرف کردن آن در نظر گرفته نشود، شاید باز هم این مردم ایران هستند که مجبورند سفره هایشان را کوچکتر کنند. 61) خروج آمریکا از برجام؛ آیا جناحهای حکومت هم صدا هستند؟تنها چند روز تا خروج کامل ایالات متحده آمریکا از برجام و آغاز تحریمهای نفتی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران باقی مانده و این اتفاق تاثیر به سزایی در نگرش نیروهای سیاسی ایران به مسئله برجام یا توافق جامع هستهای ایران و کشورهای ۵+۱ خواهد داشت. مسئلهای که مطرح است این است که آیا نیروهای سیاسی و جناحهای فعال در داخل کشور در مقابل مسئلهای به نام "برجام" هم نظر هستند یا هر کدام نگاه متفاوتی را ارائه میکنند؟ آیا برجام "بزرگترین پیروزی تکنیکی تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی"، "نتیجه سوء ضعف مدیریت"، "نسیه" غرب به ایران یا قرارداد "ترکمنچای" دیگری بوده است؟ برای یافتن پاسخ این سوالها در ادامه این گزارش، موضعگیریهای چهرههای شاخص دو جناح شریک در حاکمیت، پس از اعلام خروج ایالات متحده آمریکا از برجام مرور شده است. 62) گزارشهای ویژه بازگشت تحریمهای ایرانآمریکا تمام تحریمهای ایران را باز میگرداند آیا تحریم های جدید سفره های ایرانیان را کوچک تر می کند؟ مقابله تهران با تحریم نفت؛ امید به کشتی ارواح و ذخیره در چین محمدنبی حبیبی، دبیرکل قدیمیترین حزب این جریان - حزب موتلفه اسلامی- معتقد است که برجام "نتیجه سوء ضعف مدیریت" عوامل مذاکره کننده بوده است. آقای حبیبی نتیجه نگاه به غرب را "معطلی و منت" میداند و نظراتش را با رهبری جمهوری اسلامی یکی دانسته و میگوید:"ما نباید معطل برجام و FATF شویم و آبی از این دو برای سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصاد کشور برای دولت گرم نمیشود". به گفته وی ۷۶ درصد فعالان اقتصادی معتقدند که "شرایط قبل از برجام بهتر بود و وضعیت بخش خصوصی نسبت به ۴ سال گذشته بدتر شده است". احسان قاضیزاده هاشمی، نماینده محافظهکار مجلس نیز معتقد است برجام برای ایران نتیجه بخش نبود و حضور بانکهای "درجه سه و چهار اروپایی" در ایران را بعنوان مثالی در جهت شکست برمیشمارد و میگوید شرکت توتال بعد از برجام در ایران "هیچ وقت عملیات جدی" نداشته و بر همین اساس نتیجه میگیرد که "مواهب برجام" شامل حال ایران نشده است. ابوالفضل ابوترابی دیگر نماینده مجلس هم اعتقاد دارد سنگینی کفه معایب برجام در مقایسه با منافع آن بیشتر بوده است. به نظر او در دوران بعد از برجام هیچ رونق اقتصادی در کشور حاصل نشده و "منفعتی" هم به مردم نرسیده است. امیر محبیان، موضع محافظهکاران را به دو دسته کسانی که برجام را "ترکمنچای" و کسانی که آن را "یک ضرورت ولو نامطلوب" میدانند تقسیم میکند. از نگاه او محافظهکاران در یک نکته مشترک بودند و آن داشتن "موضع بدبینانه" به آمریکا بود. اما وی در عین حال میگوید اگر در میان محافظهکاران کسی منتظر باشد که برجام شکست بخورد فارغ از "فرصت طلبی" حتما نسبت به منافع ملی "خیانتکار" است و در عین حال معتقد است که ما نباید سرنوشتمان را به بقای برجام گره بزنیم. محمدجواد قدیری ابیانه اما نظری مخالف آقای محبیان دارد و معتقد است که "برجام در چند مرحله شکست خورده است" و طرف ایرانی امتیازات "نقد" بسیار زیادی در مقابل تعهدات محدود و "نسیه" به غرب داده و غربیها حتی به همان تعهد "نسیه" نیز عمل نکردهاند. محمدعلی پورمختار دیگر نماینده مجلس هم با آقای ابیانه همنظر است و از "برهم خوردن" برجام نگران نیست زیرا از نظر او این توافق "آوردهای" برای ایران نداشته است. سیدمحمد حسینی، سخنگوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) میگوید اصلاحطلبان برخلاف محافظهکاران، در جریان برجام، خوشبینی بیش از اندازهای به طرف آمریکایی داشتند و اکنون پس از گذشت سالها، پیش بینی جریان محافظهکار درست از آب درآمده که "آمریکاییها قابل اعتماد نیستند" و بر این اساس خواستار انسجام و یکپارچگی داخلی "در موضع گیری علیه آمریکا" است. 63) نگاه ایران به نفت 'هشتاد دلاری' برای مقابله با تحریمهای آمریکادولت ایران بر این باور است که با احتساب هشتاد دلار برای هر بشکه نفت، درآمد کافی از فروش نفت کسب میکند. این لب کلام اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور ایران بود که اخیرا (یکشنبه ششم آبان) گفت: "قیمت نفت که حدود ۳۰ دلار میفروختیم اکنون به ۸۰ دلار رسیده است، آمریکاییها اگر میتوانستند فروش نفت ایران را متوقف کنند بهطور حتم قیمت نفت به بالای ۱۰۰ دلار میرسید. با همین فضاسازی فکر میکنیم اگر یک میلیون بشکه نفت هم صادر کنیم درآمد نفت را به دست آوردیم." البته قیمت نفت برنت در معاملات اواخر هفته پیش (جمعه دوم نوامبر) در بازارهای جهانی به حدود ۷۲ دلار در هر بشکه رسید، قیمتی که بیش از سه هفته پیش تا بالای ۸۶ دلار هم رسیده بود. روند کاهش قیمت از حدود سه هفته پیش شروع شد. افزایش عرضه نفت توسط تولید کنندگان بزرگ این کالا به همراه اعلام معافیت موردی برای بعضی از خریداران نفتی ایران باعث شد، خریداران احساسی درباره کاهش عرضه نفت در بازار نداشته باشند و به تبع آن قیمتها افت کند. تحریم نفتی دولت ایران را به زانو درمیآورد؟ عرضه نفت در بورس؛ آیا بخش خصوصی میتواند تحریمهای آمریکا را دور بزند؟ مقابله تهران با تحریم نفت؛ امید به کشتی ارواح و ذخیره در چین جهش قیمت نفت در بازارهای جهانی تا اوایل ماه جاری میلادی (اکتبر) ادامه داشت که دلیل اصلی آن نگرانیها درباره کاهش میزان عرضه نفت ایران پس از اعمال تحریمهای یک جانبه آمریکا در ماههای پیش رو بود. قیمت نفت سبک ایران هم در نیمه اوت حدود ۶۹ دلار بود که در ۵ اکتبر به بالای ۸۲ دلار هم رسید که بعدا البته کاهش یافت. بعضی از تحلیلگران بر این باورند که با آغاز تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران حدود یک میلیون تا یک و نیم میلیون بشکه نفت از صادرات ایران کم شود. بر اساس گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی ، فعلا عرضه نفت در بازارهای جهانی کافی است اما این صنعت "بتدریج با فشار روبهرو میشود." این سازمان ظرفیت مازاد نفت در جهان اکنون کمتر از ۲ درصد از تقاضای جهانی اعلام کرده که "ممکن است کاهش بیشتری در راه باشد." اداره اطلاعات انرژی آمریکا هم اخیرا در گزارش جداگانهای برآورد خود از قیمت نفت برای هر دو شاخص برنت و وست تگزاس اینترمدیت را سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ افزایش داده است. بر این اساس، میانگین قیمت شاخص نفت خام برنت در سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ میلادی به ترتیب حدود ۷۴ و نیم دلار و کمی بیش از ۷۵ دلار تخمین زده شده است. اداره اطلاعات انرژی آمریکا در گزارش خود به نگرانیهایی درباره جبران کاهش عرضه نفت ایران و ونزوئلا توسط اعضای اوپک، عربستان و روسیه اشاره کرده است. دولت ایران میگوید است نفت "هشتاد دلاری" برای درآمد این کشور کافی است. اسحاق جهانگیری صادرات روزانه نفت ایران در ماههای اخیر را دو و نیم میلیون بشکه اعلام کرده است. بنظر میرسد ایران حداقل میزان صادرات نفتی خود بعد از اعمال تحریمهای نفتی آمریکا را هم تعیین کرده است. آقای جهانگیری گفته است: "همواره تاکید داشتیم که با وجود تحریمها صادرات نفت ایران نباید از روزانه یک میلیون بشکه کمتر شود." بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران هم اخیرا گفته است برای نفت ایران جایگزینی در بازار وجود ندارد؛ به تعبیری کشورهای تولید کننده نفت نمیتوانند جبران کاهش نفت ایران را در بازار بکنند. بیشتر بخوانید: قیمت نفت در بازار پس از تحریمهای آبان ماه به کدام سو میرود؟ آیا بخش خصوصی میتواند تحریمهای آمریکا را دور بزند؟ سازمان بینالمللی انرژی: تحریم ایران میتواند نفت را گران کند به گفته وزیر نفت ایران اعضای اوپک توانایی افزایش تولید نفت بیشتر از رقم کنونی را ندارند. دولت ایران در بودجه سال جاری خورشیدی (۱۳۹۷) قیمت هر بشکه نفت را حدود ۵۵ دلار را با نرخ دلار ۳۵۰۰ تومانی در نظر گرفت که این پیش بینی پایین تر از قیمت بازار بود. قیمت نفت در لایحه بودجه سال آینده (۱۳۹۸) که معمولا نیمه آذر ماه ارائه میشود هنوز مشخص نیست اما احتمالا کاهش فروش نفت ایران با توجه به تحریمهای آمریکا در لایحه بودجه سال ۱۳۹۸ در نظر گرفته خواهد شد. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور ایران گفته است که با وجود تحریمها صادرات نفت ایران نباید از روزانه از یک میلیون بشکه کمتر شود ایران در حالی چشم به قیمت بالای نفت دارد که مشکل این کشور فقط آمریکا نیست؛ افزایش عرضه بعضی از تولیدکنندگان بزرگ این عرصه هم چالشی است که ایران با آن دست به گریبان است. از بیش از سه هفته پیش (اوایل اکتبر) قیمت نفت در بازارهای جهانی شروع به کاهش کرد. قیمت هر بشکه نفت برنت که در اوایل اکتبر به بالای ۸۶ دلار رسیده بود هفته پیش به حدود ۷۲ دلار رسید؛ کاهشی که حداقل با معادلات اعلام شده توسط آقای جهانگیری همخوانی ندارد. عربستان از اولین کشورهایی بود که گفت خلاء نفت ایران در بازار را جبران میکند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان اخیرا (۵ اکتبر) گفته بود کشورش به ازای هر بشکه نفتی که از سوی ایران کاهش یافته، دو بشکه نفت جایگزین کرده است. این اظهارات البته از سوی ایران بی جواب نماند. بیژن زنگنه، وزیر نفت این کشور در پاسخ گفت: "این چنین گزافهگوییها ممکن است آقای ترامپ را راضی کند، اما بازار هرگز چنین ادعاهایی را باور نمیکند." محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان گفته است کشورش به ازای هر بشکه نفتی که از سوی ایران کاهش یافته، دو بشکه نفت جایگزین کرده است ریاض همچنین گفته است بازار نفت تا پایان سالی که حدود دو ماه به پایان آن باقی مانده با افزایش عرضه مواجه خواهد شد؛ اتفاقی که کاهش نرخ این روزهای نفت موید آن بوده است. روسیه هم از جمله کشورهایی است که هر چند با تحریمهای آمریکا علیه ایران مخالف است اما با تثبیت و کاهش تولید نفت موافق نیست. الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه گفته است: " اکنون، هیچ مبنا یا دلیلی برای این (تثبیت یا کاهش تولید) وجود ندارد؛ کاملاً بر عکس، همانطور که میدانید، اکنون خطرهایی برای کمبود نفت وجود دارد." مقامهای آمریکایی از زمان خروج این کشور از توافق هستهای با ایران، بارها گفتهاند تلاش خواهند کرد فروش نفت ایران را به صفر برسانند ولی واشنگتن توجه ویژهای هم به قیمت نفت دارد. این کشور علاوه بر حمایت از افزایش تولید، معافیتهایی را هم برای بعضی از خریداران نفت ایران صادر میکند که بر کاهش اخیر قیمتها تاثیرگذار بوده است. دولت ایران در بودجه سال جاری خورشیدی (۱۳۹۷) قیمت هر بشکه نفت را حدود ۵۵ دلار را با نرخ دلار ۳۵۰۰ تومانی در نظر گرفته بود ایران سومین تولید کننده بزرگ نفت اوپک است و بخشی از انتقادهای قبلی آقای ترامپ از تولید کنندگان نفت به دلیل "بالا نگاه داشتن قیمت" به پیامدهای تحریم ایران و کاهش عرضه نفت این کشور برمیگشت. بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران گفته است: "آمریکا، بازار را با تناقض روبهرو کرده است؛ از یک طرف آقای ترامپ و دوستانشان نمیخواهند قیمت نفت به دلیل مصارف داخلی بالا رود و از طرف دیگر به کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت مانند ایران، ونزوئلا و روسیه هجوم میآورند و آنها را به گونههای مختلف تحریم میکنند.". فشار آمریکا بر خریداران نفت ایران در حالی است که مقامهای ایرانی میگویند از ابزارهای خاصی برای دور زدن تحریمهای نفتی برخوردارند؛ که شامل عرضه نفت خام ایران در بورس انرژی است؛ عرضهای که عده زیادی نسبت به موفقیت آن برای هدفهای صادراتی ابراز تردید کردهاند. سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در تازهترین گزارشی که درباره بازار نفت در اکتبر منتشر کرده میانگین کلی تولید نفت خام کشورهای عضو را در ماه سپتامبر را ۳۲ میلیون و ۷۶۱ هزار بشکه در روز اعلام کرده است که نسبت به ماه قبلی (اوت) ۱۳۲ هزار بشکه در روز بیشتر بوده است. تحریمهای نفتی ایران در حالی است که بعضی از کارشناسان اقتصادی هشدار دادهاند که اختلاف تجاری بین آمریکا و چین ممکن است رشد اقتصادی جهانی را تضعیف کند که نتیجه آن، کاهش تقاضا برای انواع مواد خام از جمله نفت خواهد بود. این در حالی است که پیشتر بعضی دیگر از نفت بالای ۸۰ دلاری هم صحبت کرده بودند هر چند خیلی مشخص نیست با توجه به روند رو به کاهش نفت چه زمانی قیمت نفت به بالای هشتاد دلار برسد. 64) ایران تحریمها را دور خواهد زدحسن روحانی کمی پس از اجرایی شدن دور دوم تحریمهای آمریکا اعلام کرده است که ایران تحریمها را "با افتخار" دور خواهد زد. آقای روحانی در جلسهای در وزارت اقتصاد و دارایی، این وزارتخانه را "نوک پیکان استقامت" نامید و گفت: "ما این بار با افتخار تحریم را میشکنیم چون ظالمانه است و برخلاف قانون، معاهدات و بر خلاف قطعنامه سازمان ملل است پس ما افتخار میکنیم، این تحریم ظالمانه را بشکنیم و همه باید این کار را بکنند." صبح دوشنبه ۱۴ آبان/۵ نوامبر (نیمه شب ۱۳ آبان به وقت واشنگتن) آمریکا دور دوم تحریمهای ایران را بازگرداند. این تحریمها با عنوان "تحریمهای ثانویه" اشخاص و شرکتهای طرف معامله ایران را در کشورهای دیگر هدف میگیرد و شامل صنعت نفت، مبادلات بانکی، کشتیرانی، خدمات بیمهای و بخش انرژی ایران میشود. گزارش شده است که هشت کشور از تحریمهای آمریکا معافیتهایی گرفتهاند. آمریکا هنوز رسما اعلام نکرده است که این هشت کشور کدامند. آقای روحانی این معافیتها را "پیروزی" ایران و "عقبنشینی" آمریکا دانست. او گفت ایران بدون معافیت شرکای تجاریاش از تحریمها هم میتوانست به فروش نفتش ادامه دهد. آقای روحانی در صحبتهایش به تفصیل از توافق هستهای و سیاست خارجی دولت خود دفاع و به تندی از دولت دونالد ترامپ انتقاد کرد و گفت فکر نمیکند در آمریکا دولتی به اندازه دولت آقای ترامپ "نژادپرست" و "قانون شکن" بوده باشد. رئیس جمهور ایران گفت اگر آمریکا به تعهداتش پایبند بود میتوانست طرف مذاکره ایران باشد. او گفت در جریان سفرش به نیویورک رهبران چهار کشور واسطه شدند تا او با دونالد ترامپ ملاقات کند. تقویت بخش خصوصی رئیس جمهور ایران گفت تحریمها با بالا بردن نرخ ارز به بازار سرمایه در ایران "کمک کرده" و همان طور که بانکها "دستشان بسته میشود" ممکن است "دست بازار سرمایه باز شود". آقای روحانی به مدیران وزارت اقتصاد گفت آنها وظیفه بزرگی برای فروش بنگاههای دولتی دارند. او گفت خصوصیسازی، بر مبنای سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ از طرف آیتالله خامنهای باید اجرا شده و باید بخش خصوصی در اقتصاد تقویت شود. 65) برجام اروپاییبرجام اروپایی فعلا اجرایی نمی شود/ ساز و کار مالی ویژه اروپا همچنان در مرحله راه اندازی است /دلیل تاخیر اروپاییان چیست؟/ پای پمپئو در میان است؟! رسانه های غربی در حالی از عدم اجرایی شدن ساز و کار ویژه مالی اروپا تا قبل از 13 آبان ماه امسال خبر می دهند که فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده بود که طرح این اتحادیه برای تسهیل تبادلات مالی با ایران پیش از نوامبر( آغاز دور جدید تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا علیه کشورمان ) اجرایی میشود. نامه نیوز : اخیرا دیپلماتهای غربی به خبرگزاری رویترز اعلام کرده اند که مکانیسم اتحادیه اروپایی برای تسهیل پرداخت وجوه صادرات به ایران تا ۴ نوامبر (۱۳ آبانماه) راهاندازی خواهد شد اما تا اوایل سال آینده میلادی عملیاتی نخواهد شد. 3 دیپلمات غربی به رویترز گفتهاند مکانیسم اتحادیه اروپایی برای تسهیل پرداخت وجوه صادرات به ایران تا 4 نوامبر/13 آبانماه راهاندازی خواهد شد اما تا اوایل سال 2019 عملیاتی نخواهد شد. هدف از این مکانیسم که به «ساز و کار ویژه مالی اروپا» برای حفظ برجام معروف شده دور زدن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران است. در خصوص گزارش رویترز( به نقل از دیپلماتهای اروپایی) نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد. مهم ترین نکته اینکه برجام اروپایی حداقل تا 2 ماه دیگر اجرایی نخواهد شد و صرفا ( در بهترین حالت ممکن ) شاهد توافق طرفین بر سر اجرایی شدن آن خواهیم بود. قبلا برخی رسانه های غربی اعلام کرده بودند که حفظ توافق هسته ای با ایران از سوی تروییکای اروپایی، بیش از آنکه اقدامی در راستای حفظ برجام باشد، اقدامی حیثیتی از سوی اروپا در راستای مقابله با یکجانبه گرایی ایالات متحده در نظام بین الملل قلمداد می شود. این در حالیست که یکجانبه گرایی دولت ترامپ در نظام بین الملل و اقداماتی از جمله خروج وی از توافق هسته ای میان ایران و اعضای 1+5 و خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، منجر به رنجش متحدان اروپایی ایالات متحده آمریکا از کاخ سفید شده است. در هر حال، مقامات اروپایی از اردیبهشت ماه امسال تا کنون ، اقدامی عملیاتی ( که متضمن حفظ برجام به سبک و سیاق فعلی باشد) صورت نداده اند. رسانه های غربی در حالی از عدم اجرایی شدن ساز و کار ویژه مالی اروپا تا قبل از 13 آبان ماه امسال خبر می دهند که فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده بود که طرح این اتحادیه برای تسهیل تبادلات مالی با ایران پیش از نوامبر( آغاز دور جدید تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا علیه کشورمان ) اجرایی میشود.موگرینی در این خصوص اظهار کرده بود: "با اروپایی و البته با روسها، چینیها و دیگران در جهان، سازوکاری را کانالهایی به منظور حفظ تجارت با ایران ایجاد کردهایم، سازوکاری که میتواند ادامه این تجارت را صرفنظر از تحریمهای ثانویه اعمالی از سوی آمریکا تضمین کند. ما مشغول بررسی جزئیات این ساز و کار هستیم...." با این حال به نظر می رسد مقامات اروپایی بار دیگر در حال خرید زمان برای "تکمیل بازی برجامی " خود در قبال ایران هستند. در این خصوص مقامات اروپایی رایزنی هایی را با ایالات متحده آمریکا صورت داده اند. بیشتر این رایزنی ها، میان کاخ سفید و کاخ الیزه صورت گرفته است. مقامات دو کشور فرانسه( به نمایندگی از تروییکای اروپایی) و ایالات متحده آمریکا از زمان خروج رسمی ترامپ از برجام در حالی مذاکره با یکدیگر هستند. بی دلیل نبود که چندی پیش مایک پمپئو وزیر امور خارجه دولت ترامپ صراحتا از گفت و گو و رایزنی های خود به وزرای امور خارجه تروییکای اروپایی بر سر نحوه مواجهه با برجام، آن هم پس از خروج ترامپ از توافق هسته ای خبر داد. در هر حال، به نظر می رسد تاخیر هدفمند سران اروپایی در قبال ایران، ریشه در مذاکرات و توافقاتی دارد که میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا صورت گرفته است. سکوت مقامات اروپایی در قبال گزارش اخیر رویترز، نشان می دهد که آنها به صورتی هدفمند در حال "تکمیل پازل برجامی" خود در قبال کشورمان هستند. بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل بین المللی بر این باورند که اتحادیه اروپا از زمان خروج رسمی ایالات متحده آمریکا از توافق هسته ای با ایران می توانست در مدت زمانی اندک ( نهایتا در یک بازه زمانی دو ماهه) طرح عملیاتی خود را برای مواجهه با تحریمها ثانویه ایالات متحده آمریکا، خصوصا در حوزه نفتی ، بانکی و اعتباری ارائه دهد. با این حال مقامات اروپایی از این اقدام اجتناب کردند. در نهایت اینکه به نظر می رسد تاخیر هدفمند سران اروپایی در قبال توافق هسته ای با ایران و اجرایی ساختن راهکار عملیاتی ویژه در این خصوص، ریشه در مذاکرات موازی و همزمانی دارد که میان مقامات کاخ سفید و اتحادیه اروپا صورت گرفته است. موضوعی که در آینده، ابعاد بیشتری از آن افشا خواهد شد. 66) تاثیر ماندگار تحریمها✍شاید همگی نپذیریم که هر گاه فقر از در خانه ای وارد شود ایمان از پنجره آن خارج می شود، ولی آنچه در سیاست کیفری مورد اجماع جرم شناسان است اینست که بدون تردید فقر یکی از دلایل جرم است و آنچه که در وضعیت کنونی جامعه در حال مشاهده آن هستیم کاهش شدید قدرت خرید مردم و گسترش فقر و فشار جانفرسا بر آنان در اکثریت مناطق و حوزه های مختلف است. 🌿 اگرچه کشور از فقر و فساد و تبعیض پیش از این نیز رنج فراوان برده ولی با اعمال تحریم ها و انفعال مدیریت جامعه و ادامه روند کنونی ، باید در انتظار فقر بی سابقه و البته بالتبع، فساد و تبعیض ناشی از آن باشیم. 🌿 با ادامه تحریمها، فشار بر اقتصاد خانوادههای ما ناگزیر است؛ پس زنان مانند مردان ناچار باید در اقتصاد خانواده و تامین نیازهای آن تلاش بیشتری کنند و بیشتر خانه را ترک کنند و حتما در تربیت فرزندان و نظارت بر آنها غافل تر از اکنون خواهند شد. پدری که توانایی سیر کردن شکم خانوادهاش را ندارد قطعا در مسائل فرهنگی و ارزشی کوتاه خواهد آمد و دیگر حریف قدرت محیط بی در و پیکر سایبری و آسیب های ناشی از آن نخواهد شد و وقتی خواسته، نیازها و توقعات افراد جامعه با امکاناتی که با ابزار و روش های قانونی موجود می توان به آن رسید به هیچ عنوان همخوانی نداشته باشد انتظار تقوی و کنترل نفس از همگان توقع بی جایی است و ناگزیر روز به روز بر افرادی که به گناه و جرم نزدیک می شوند افزوده خواهد شد و قانون شکنی و اخلاق ستیزی و ارتکاب جرم و خیانت توجیه پذیرتر به نظر می رسد. 🌿 کیست که نداند تحریم ها موقت است؟ بله قطعاً تحریم ها همیشگی نیست یا یکی از طرفین پیروز خواهد شد یا صلح و برجامی دیگر می شود و تحریم ها برچیده می شود ولی آیا تاثیر تحریم ها هم برچیده خواهد شد؟ آیا مرد یا زن و دختر و یا پسری که در نتیجه فقر ناشی از تحریم ها فساد فرهنگی و اخلاقی پیدا کرده با برچیده شدن تحریم ها اصلاح شده و همان فرد سابق می شود؟ و خانوادهای که از هم پاشیده دوباره همان خانواده قبل از تحریم میشود؟ و فردی که به علت اضطرار و فقر شدید و بیکاری به ناچار دزد شده بعد از اتمام تحریم ها از صبح تا شب برای حداقل حقوق قانون کاری حاضر به کار کردن است و جامعه از دستبردهای او در امان است؟ 🌿 اگر الان چاره ای نیندیشیم بعد از اتمام تحریم ها، چه کسی مسئولیت این آسیب ها و تغییر ساحت و ابتذال فرهنگ و اخلاق و امنیت اجتماعی و قضائی را می پذیرد و آیا راهی برای پیشگیری یا کاهش این آسیب ها به ذهن مسئولین رسیده یا خیر و اگر رسیده چرا هیچ برنامه ای در این خصوص اعلام نمی شود؟!؟ تنشهای تجاری اخیر بین چین و آمریکا جنگ تجاری ترامپ با چین و تحریم اقتصادی روسیه از سوی آمریکا میتواند احتمال همکاری پکن و مسکو را با آمریکا علیه ایران کاهش دهد. علاوه بر این، کاخ سفید نمی تواند بر همکاری با اتحادیه اروپا نیز که گفتوگوهای هسته ای را در سال ۲۰۰۳ با ایران آغاز کرد چندان حساب کند چرا که «برجام» برای اتحادیه اروپا به مثابه یک دستاورد قابل توجه در عرصه سیاست خارجی است. همچنین اتحادیه اروپا به طور فزاینده ای تحریمهایی از این دست را تهدیدی علیه هویت و استقلال خود می داند. به همین دلیل «برونو لومیر» وزیر دارایی فرانسه گفت: نتیجه این بحران در خصوص ایران فرصتی برای اروپا خواهد بود تا استقلال نهادهای مالی خودش را داشته باشد. به این ترتیب ما میتوانیم با هر کس که می توانیم تجارت کنیم. در گذشته، همکاری با قدرتهای بزرگ در ایجاد یک سیاست کارآمد برای ایران نقش بسیار مهمی داشت. 3⃣تحریمهای آمریکا بستر را برای یک تغییر تاریخی در سیستم پولی و مالی جهانی ایجاد کرده است. چندین دهه است که دلار آمریکا بر بازار بین المللی مالی تسلط دارد اما خروج آمریکا از توافق هستهای ایران و غرب کشورهایی مانند روسیه، چین، هند و ترکیه را بر آن داشته است تا از پول های ملی خود برای معامله با ایران استفاده کنند. اگر اروپا در ایجاد نظام مالی مستقل از دلار آمریکا موفق شود، سایر کشورها می توانند از «یورو» برای تجارت با ایران استفاده کنند و این اقدام از تسلط دلار بر بازارهای جهانی خواهد کاست. 4⃣ سایر امضا کنندگان «برجام»، توافق هستهای را «ابزاری علیه یکجانبه گرایی آمریکا» میدانند. برجام یک توافقنامه چندجانبه است که از سوی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد پشتیبانی میشود؛ قطعنامهای که تیم ترامپ به طور یک جانبه از آن خارج شد و اکنون تلاش می کند سایر کشورهایی را که آن را اجرا میکنند، مجازات کند. هرگونه تسلیم در برابر واشنگتن در این خصوص رویکرد کنونی آمریکا را تشدید خواهد کرد. برای جلوگیری از این امر، ایران و هم جامعه بین المللی قصد دارند برجام را به عنوان یک نیاز استراتژیک حفظ کنند. 5⃣ متحدان قدرتمند آمریکا همچون اروپا و ژاپن همچنان از برجام حمایت میکنند. فقط تعدادی از متحدان منطقهای یعنی عربستان سعودی و امارات عربی متحده و اسراییل از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام حمایت کردهاند. سایر بازیگران مهم منطقهای مانند ترکیه، عمان و عراق همچنان از توافق حمایت میکنند. در عین حال، تحولات سایر بحران های منطقه نیز به نفع آمریکا و متحدانش نیست مثلا «بشار اسد» رییس جمهوری سوریه که مورد حمایت ایران و روسیه است در حال پیروزی در جنگ است؛ آمریکا در جنگ افغانستان شکست خورده، عربستان در جنگ یمن پیروز نبوده و در محاصره اقتصادی قطر شکست خورده است. این تحولات، راه تهران را برای دور زدن تحریم هایی که واشنگتن تحمیل می کند، هموار خواهد کرد. در شش دهه گذشته، آمریکا قدرت بلامنازع منطقه بوده است. اما اجرای موفق برجام و سیاستهای یکجانبه گرایانه ترامپ، موجب شکاف در روابط آمریکا و اروپا و همگرایی بیشتر قدرت های جهانی بلوک شرق و اروپا ونیز قدرتهای منطقه ای همچون ایران وترکیه و عراق شده است. بعلاوه، برجام به معیاری برای سایر قدرت های جهانی به ویژه اروپا، چین، روسیه و هند تبدیل شده تا معاهدات بین المللی را بدون حضور امریکا به پیش ببرند. این موضوع در کنار عقب نشینی واضح آمریکا از سایر معاهدات بین المللی می تواند نظام بین المللی را از یک جهان تک قطبی به رهبری آمریکا به یک جهان چند قطبی سوق دهد که سایر قدرتهای جهانی و نیز قدرت های منطقه ای نقش اساسی ایفاء خواهند کرد. پیش بینی میشود که دور دوم تحریمهای آمریکا و تحمیل فرامرزی آن، نه تنها به هدف اصلی خود نخواهد رسید بلکه مناقشات خاورمیانه را نیز افزایش خواهد داد.» نویسنده در ابتدای یادداشت خود با اشاره به بازگشت تحریمهای فلجکننده آمریکا علیه ایران از نیمه نوامبر معتقد است مخالفت اتحادیه اروپا با خروج آمریکا از برجام و تلاش این اتحادیه برای جبران خسارات ناشی از اعمال دوباره تحریمها بر اقتصاد ایران، باعث شده است تا این کشور خویشتنداری معتنابهای نسبت به خروج ایالاتمتحده از برجام، بروز دهد. 🌿 بر اساس ارزیابی نویسنده، هرچند با توجه به قرائن موجود، چارچوبهای طراحیشده توسط اتحادیه اروپا برای مقابله با تحریمهای آمریکا، بههیچوجه نخواهند توانست ضربه ناشی از تحریمهای جدید بر پیکره اقتصاد ایران را بهطور کامل دفع کنند، (چراکه هنوز و قبل از اعمال رسمی تحریمهای جدید، شاهد خروج بسیاری از شرکتهای اروپایی از ایران بودهایم) بااینوجود عوامل زیر مانع از خروج ایران از برجام خواهد شد" 1 تشدید اتحاد اروپا و آمریکا علیه ایران. 2 عملگرایی ترامپ و احتمال دست بردن او به اقدام نظامی علیه ایران. 3 اینکه تصمیم گیران ایرانی معتقدند ممکن است ترامپ در سال 2019 استیضاح شود و یا در 2020 رأی کافی برای تصدی دولت را به دست نیاورد. 🌿 به اعتقاد نویسنده شرایط فعلی یک موقعیت بسیار ایدئال را برای ایالاتمتحده ایجاد کرده است چراکه این کشور هم از تعهدات خود در برجام شانه خالی کرده است و هم ایران را در چارچوب تعهدات هستهای خود نگهداشته است. 🌿 با وجود این، هانا معتقد است هرچه که زمان میگذرد تصمیم گیران ایرانی بیشتر به این درک میرسند که علیرغم اظهارات پیاپی مقامات آمریکایی، سیاست این کشور در قبال ایران تغییر حکومت و نه تغییر رفتار است؛ بنابراین رهبران آمریکا باید خود را برای واکنشهای سختتری از جانب ایران آماده کنند. 🌿 وی تهدیدات اخیر مسئولان ایرانی مخصوصاً فرمانده سپاه قدس مبنی بر واکنش جدی نسبت به اقدامات آتی آمریکا و حملات ایران علیه اهداف مرتبط با آمریکا -مانند بمباران مقر کُرد های عراق که در ائتلاف با آمریکا هستند و شلیک موشک به سه مایلی نیروهای آمریکایی در سوریه- را نشانه تغییر درک دولت ایران از سیاست ترامپ در قبال این کشور میداند. 🌿 نویسنده معتقد است علیرغم تهدیدات جدی ایران مبنی بربستن تنگه هرمز این گزینه از آخرین اقدامات ایران برای مقابله با آمریکا خواهد بود چراکه با استناد به تهدید فرمانده سپاه قدس که خطاب به رئیسجمهور آمریکا گفته بود "شما از توانایی ما در جنگهای نامتقارن بهخوبی آگاه هستید" میتوان پاسخ آتی ایران به اقدامات آمریکا صرفاً در حوزههای تشدید نبردهای نیابتی و سایبری تعریف کرد. 🌿 البته باید به این نکته نیز توجه داشت که تشدید نبردهای نیابتی ایران و آمریکا میتواند حتی به کاهش تولید نفت همسایگان نفتخیز ایران و یا خروج ایران از حدود توافق هستهای سال 2015 منجر شود. هانا در پایان معتقد است اگرچه تخلیه کنسول گری آمریکا در بصره پس از حمله گروههای وابسته به سپاه پاسداران به این کنسول گری و تصمیم پنتاگون مبنی بر خارج کردن سامانه دفاع موشکی خود از خاورمیانه ممکن است باعث تقویت عزم ایران برای مقابله جدیتر با آمریکا شود اما مسئولان آمریکایی باید تلاش کنند با تمرکز بر دو محور زیر با سیاستهای ایران مقابله کنند. 1⃣ باید با تهدید جدی به جنگ تصمیم گیران ایرانی را متقاعد کنند که در صورت هرگونه اقدام علیه منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه با پاسخی سخت مواجه خواهند شد. 2 باید تصمیم گیران ایرانی را به این درک برسانند که ایجاد فشار از طریق گسترش حملات نیابتی و سایبری بهمنظور تحمیل هزینهبر آمریکا، تغییری در سیاستهای ایالات متحده علیه ایران ایجاد نخواهد کرد. 67) رویایی که کابوس شدرویای اصلاح ساختاری اقتصاد ایران مبتنی بر مؤلفههای اقتصاد آزاد رویایی ۳۰ ساله است که سیاستمداران جمهوری اسلامی هرگاه عزم به تعبیرش داشتهاند کابوسی بزرگ ساختهاند و لاجرم پا پس گذاشتهاند. الگوهای موفق تحقق اقتصاد آزاد در جهان، عموماً با پیادهسازی مدل سیاسیِ لیبرال دموکراسی و ادغام سیاسی-اقتصادی در بازار جهانی و با کمک گرفتن از دیگر کشورها توانستهاند از گردنههای سخت اصلاح ساختاری بگذرند. الگوی چینی آزادسازی اقتصاد نیز متکی بر اقتدار خدشهناپذیر حزب حاکم است. ایران اما نه کشوری دموکراتیک و آزاد و نه تحت کنترل قدرت بلامنازع یک حزب سیاسی است. وجود قدرتهای متکثر، غیرپاسخگو و نظارتناپذیر در سیاست و اقتصاد ایران سبب شده نهفقط برنامههای اصلاح ساختار اقتصادی که هر برنامه میانمدت و بلندمدت دیگر مانند برنامههای توسعه و چشمانداز ۱۴۰۴ با شکستهای بزرگ روبهرو شوند. استراتژی اصلاح ساختاری نیلی مبتنی بر کم کردن هزینههای عمومی، عدم دخالت دولت در بازار، حذف یارانه، حذف مکانیسم کنترل قیمت، کاهش موانع سرمایهگذاری خارجی، افزایش نرخ ارز و تقلیل دستمزدها برای اقتصادیشدن صادرات در ایران است. اجرای برنامههای تثبیت اقتصادی، خصوصیسازی، رفع موانع تولید، بهبود مستمر فضای کسبوکار و اصلاح قانون کار و سرکوب سندیکاها و اتحادیههای کارگری همگی در راستای پیادهسازی این استراتژی است ولی فارغ از نقد اقتصاددانان به این برنامهها موفقیت این سیاستها در کشوری که با قدرتهای اصلی دنیا در حال نزاع و کشمکش است ناممکن مینماید. تعامل بیتنش و پایدار بینالمللی از الزامات آزادسازی اقتصادی است. کشور ایران در ۴۰ سال گذشته در ایجاد تعاملات پایدار بینالمللی ناکام بوده است و به دلیل تنشهای بینالمللی و تحریمهای آمریکا تا حدود زیادی از سیستم مالی جهانی محروم مانده است. این امر سبب بالارفتن تصاعدی هزینه تمامشده فعالیت اقتصادی در ایران، افزایش هزینههای عمومی و کاهش سرمایهگذاری خارجی شده است. ایجاد، حفظ و توسعه بازارهای صادراتی و پیوستگی با اقتصاد جهانی مستلزم روابط پایدار و بیتنش و بهرهگیری از مکانیسمهای مالی بینالمللی است که حکومت جمهوری اسلامی از آن بیبهره است. اجرای برنامههای خصوصیسازی، رفع موانع تولید، مقابله با انحصار و رانت نیاز به وجود حکومتی دموکراتیک دارد که در این زمینه هم جمهوری اسلامی ناموفق بوده است. مسعود نیلی گرچه در ردیهاش بر انتقادات نهادگرایان ایرانی آنها را به "تجدیدنظرهای اساسی" در آرا و اندیشههایشان فرامیخواند ولی شاید نیاز باشد خود وی نیز با نگاهی به دلایل عینی ناموفق بودن ایدههای خود و دوستانش در ۳۰ سال گذشته به تجدیدنظری اساسی در برنامههای پیشنهادیاش برای دولتهای جمهوری اسلامی دست بزند. تجربه ۴۰ سال اخیر نشان داده که اقتصاد آزاد و جمهوری اسلامی در کنار هم جمعنشدنیاند و جز کابوسهایش هیچ آورده دیگری برای ایرانیان نداشته است. 68) دولت نباید همه مسایل نگران کننده را به مردم بگوید اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهور ایران در واکنش به اعمال تحریم های آمریکا گفت که ایران برای مقابله با تحریم ها برنامه های جدیدی دارد. به گزارش تسنیم، معاون اول رییس جمهور همچنین افزود که در این رابطه پیش بینی هایی انجام شده است. "مردم صاحبان اصلی کشور هستند و عبور از این شرایط سخت جز با همکاری مردم امکانپذیر نیست. ما نیازمند همکاری و مشارکت مردم هستیم." آقای جهانگیری افزود: "اما این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که دولت نباید تمام مسائل نگرانکننده را برای مردم بازگو کند بلکه باید بخشی از نگرانیها را در خود سیستم نگه داشته و برای آنها تدبیر مناسبی را اعمال نماید." 69) تحریمهای 13 آبان بیاثرتر از تحریمهای سال 90 خواهد بودعبدالملکی اظهار میدارد: «براساس علم اقتصادی تحریم، مسیرهای غیرمستقیمی برای مبادلات مالی و تجاری در دنیا وجود دارد که ظرفیتهای نسبتا بزرگی را ایجاد کرده است، بنابراین ممکن است که تحریمها دردسرهایی را برای اقتصاد ایران ایجاد کند، اما هیچگاه نمیتواند باعث چالش این اقتصاد شود.» این کارشناس اقتصادی میگوید: «تحریمهای 13 آبان اثر بسیار کمتری به نسبت تحریمهای سال 90 علیه ایران دارد و اصلا با آن قابل مقایسه نیست. زیرا که برخلاف تحریمهای گذشته، بسیاری از کشورها اعلام کردهاند که در تحریمهای امسال شرکت نخواهند کرد. مثلا بسیاری از کشورهای منطقه و کشورهای شرق آسیا اعلام کردهاند که نفت ایران را خواهند خرید، بنابراین ما نسبت به تحریمهای گذشته مسیر هموارتر و خوبی برای مبادلات مربوط به نفت داریم. همچنین کشورهای اروپایی در ظاهر میگویند به دنبال سازو کار برای دور زدن تحریمها هستند هرچند که با ما همکاری جدی ندارند.» 70) باید فضای روانی تحریمها مدیریت شودعبدالملکی در پاسخ به این سوال که چقدر تحریمها در اقتصاد کشور اثرگذار خواهد بود؟ میگوید: «سیاستهای دولتی و رویکردی که دولت برای مدیریت فضای روانی تحریمها درنظر میگیرد، اثر تحریمها در ایران را مشخص میکند. در واقع باید گفت که خود تحریمها در اکشور اثر جدی ندارد، اما جنگ روانی تحریمها که دشمن علیه کشور بهراه انداخته اثرگذار است و باید آن را به حداقل رساند.» او به اظهارنظرهای مسئولین دولتی و برنامهریزیها برای مدیریت اقتصاد کشور در شرایط تحریمها اشاره میکند و میگوید: «مسئولین کشور در همان هفتههای اول خروج آمریکا از برجام میگفتند که تحریمها ما را دچار مشکل خواهد کرد. همین مسئله باعث شد تا شاهد افزایش قیمتها در خرداد و تیرماه باشیم. خوشبختانه در ماههای بعد یعنی مرداد و شهریور نظرات مسئولین تغییر کرد و همین مسئله مانع از رشد قیمتها شد؛ بنابراین نیاز است تا مسئولین در شرایط فعلی واقعیت تحریم را به مردم بگویند و بازار را دچار تنش و اضطراب نکنند. البته اظهارنظر مسئولین باید همراه با ارائه برنامه عملیاتی باشد و نه صرفا حرف زدن. زیرا که مردم تناقضات را درک میکنند و خروجی آن بیاعتمادی به مسئولین میشود.» 71) آمریکاییها به دست خودشان شاخ غول تحریمها را میشکنند حجت الله عبدالملکی درباره وظیفه مسئولان برای تحریمهای 13 آبان میگوید: «دولتیها به جای متمرکز شدن بر همراهی و همکاری اروپاییها بهتر است تا برنامه عملیاتی ارائه دهند. مثلا اگر غربیها مسئله توقف فروش نفت ایران را مطرح میکنند، مسئولین برای مردم به صورت شفاف توضیح دهند که چندین روش دیگر برای فروش نفت وجود دارد که به هیچ وجه قابل تحریم کردن نیست. یا مثلا برنامههایی که برای جا به جایی وجوه نفتی دارند را بیان کنند تا اعتماد مردم جلب شود. در این صورت نه تنها اتفاقی برای اقتصاد کشور نمیافتد بلکه آمریکاییها به دست خودشان شاخ غول تحریمها را میشکنند. زیرا با عبور از این تحریمها که قابل مدیریت است دیگر آمریکا هیچ حربهای برای حمله به ایران نخواهد داشت.»
عبدالملکی با اشاره به این مسئله که اگر دیپلماسی اقتصادی با کشورهایی که ذاتا با ما دشمن نیستند، تقویت شود حتما میشود بخش زیادی از فشارهای تحریم را حذف کرد، میگوید: «چین در سال 91 خرید نفت از ایران را به شدت کاهش داد، اما با دیپلماسی قوی که وزارت نفت وقت انجام داد، مجددا فروش نفت ایران به چین افزایش پیدا کرد و به 600 هزار بشکه در روز رسید؛ بنابراین دولت به جای اینکه تمام دیپلماسی خود را برای ارتباط با اروپا بگذارد باید دیپلماسی خود را در چارچوب اقتصاد مقاومتی تنظیم کند. یعنی گسترش همکاری و تعامل با کشورهای دوست و کشورهایی که معاند نیستند. به طور حتم این کشورها به شدت تحت تاثیر دیپلماسی هستند یعنی مقامات رسمی کشور درخواست و پیگیری کنند از آنها قطعا جواب خواهد داد.» برجام شکست خورده و انحراف افکارعمومی پس از بی ثمر بودن مذاکرات فرسایشی با 5+1 و خروج غیرقانونی امریکا از برجام، اصلاح طلبان تلاش می کنند با فرافکنی مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده نگیرند تا به نحوی از مسئولیت گره زدن حیات و ممات اقتصاد کشور به برجام شانه خالی کنند. به گزارش "راهبرد معاصر"؛ آمریکا طی هفته گذشته به دستور ترامپ از برجام خارج شد تا عملا برجام به یک قراردادی بی اثر مبدل شود. آنچه که جریان انقلابی و رهبری از دوسال پیش نسبت به آن هشدارهای لازم را داده بودند در نهایت محقق شد. آمریکا از برجام خارج شد و فشارهای ایالات متحده به اتحادیه اروپا و دست گذاشتن بر سنسور حساس اقتصادی کشورهای اروپایی و تبادل مالی هزارمیلیاردلاری آن ها با آمریکا، دیر یا زود منجر به خروج کشورهای اروپایی از برجام خواهد شد. نکته ای که رهبر معظم انقلاب نیز نسبت به آن هشدار داده اند: « مسئولین کشور در امتحان بزرگی هستند: آیا عزت ملت را حفظ خواهند کرد یا نه؟ گفته میشود با 3کشور اروپایی ادامه میدهیم. من به این 3کشور هم اعتماد ندارم؛ به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قرارداد بگذارید، تضمین عملی بگیریم وَ الا اینها همان کار آمریکا را خواهند کرد. اگر نتوانستید تضمین قطعی بگیرید، دیگر نمیشود برجام را ادامه داد.» این توصیه رهبری درحالی صورت گرفت که روحانی در اولین دقایق اعلام رسمی خروج آمریکا از برجام توسط ترامپ بر باقی ماندن مشروط ایران در برجام بدون حضور آمریکا تاکید کرد: « رئیسجمهوری کشورمان با بیان اینکه ما ظرف چند هفته آینده ضمن مذاکره با کشورهای اروپایی، روسیه و چین، رایزنیها و هماهنگیهای لازم را انجام میدهیم، اظهار کرد: اگر در پایان این مدت کوتاه به این نتیجه برسیم که با همکاری پنج کشور عضو برجام میتوانیم به هر آنچه که منافع ملت ایران بوده برسیم، علیرغم حرفهای بینزاکت امشب ترامپ، برجام پایدار خواهد ماند و ما میتوانیم به سمت ثبات در منطقه قدمهای خود را برداریم. ولی اگر دیدیم که چنین نیست من در گفتوگویی با مردم کشورمان ایران موضعمان را به اطلاع آنان خواهم رساند.»
اصلاح طلبان از روزهای ابتدایی توافق برجام آن را به مثابه یک پیروزی بزرگ برای دولت ترسیم می کردند و با مروری اجمالی بر تیترهای روزنامه های پس از توافق می توان این موضوع را به شکل عیان مورد ارزیابی قرار داد. تحریک افکارعمومی برای فشار به حاکمیت بسترسازی برای شکل گیری برجام و تحقق آن موضوعی بود که از سوی دولت کلید خورد تا جایی که حتی آب خوردن مردم هم به رفع تحریم ها از مسیر برجام پیوند داده شد. در این مسیر بهره گیری از ابزار رسانه ای به یک اصل تبدیل شد. اصلاح طلبان از طریق ابزار رسانه ای به شکل گسترده افکارعمومی را درگیر این موضوع کردند که رفع مشکلات و معضلات اقتصادی تنها از مسیر برجام می گذرد، ولاغیر. همین موضوع سبب مطالبه گری افکارعمومی از حاکمیت برای تن دادن به خواسته دولت شد و در نهایت نیز این امر به وقوع پیوست اما نتیجه آن چیزی نشد که دولت و جریان سیاسی اصلاح طلب از آن سخن می گفتند. حاکمیت مسئول برجام است، نه دولت! اما پس از بی ثمر بودن مذاکرات فرسایشی با 5+1 و خروج غیرقانونی امریکا از این معاهده بین المللی اصلاح طلبان تلاش کردند با فرافکنی و در پاره ای اوقات فرار رو به جلو مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده نگیرند تا به نحوی از مسئولیت گره زدن حیات و ممات اقتصاد کشور به برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» شانه خالی کنند. در حالیکه سخن اصلی این است که چطور می شود با وجود هشدارها و تاکیدات جریان انقلابی بر عدم اطمینان به آمریکا، اما اصلاح طلبان، مردم را مقابل نظام قرار دادند تا ازین رهگذر برجام محقق شود و با برچسب هایی همچون: دلواپس و کاسب تحریم از منتقدین استقبال کردند، حال جریان انقلابی و حاکمیت مسئول نتیجه بخش نبودن برجام و بر باقی ماندن مشکلات و مطالبات مردم شود؟ در این میان رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر عدم اطمینان به آمریکا سخن گفتند: ««توافق نکردن بهتر از عدم توافق است و بر آن شرف دارد. من البته هیچ وقت با مذاکره با آمریکا خوش بین نبودم، نه از باب توهم، بلکه از باب تجربه.» با این وجود حالا پس از بی ثمر بودن اصرارها برای شکل گیری برجام و بی نتیجه بودن هزینه های تحمیلی بر کشور و نظام، اصلاح طلبان برجام را محصول نه دولت، بلکه حاکمیت می دانند. در حالیکه قرار بود با تحقق برجام گره های اقتصادی و معیشتی مردم یک به یک باز شود اما به نظر می رسد نه تنها برجام گره گشایی نکرده و در قامت یک قهرمان ظاهر نشده، بلکه جریان سیاسی اصلاح طلب تلاش می کند تا جریان انقلابی و حاکمیت را هم در این شکست شریک کند. اشرف بروجردی فعال سیاسی اصلاح طلب در این خصوص تاکید می کند: « برجام یک مساله شخصی نبود که مسئول آن آقای ظریف یا آقای روحانی باشد. برجام نتیجهای بود که همه ارکان نظام و در راس آن رهبر انقلاب در خصوص آن اتفاق نظر داشتند و نمیتوان گفت که یک نفر و حتی یک دولت در این خصوص تصمیم گیرنده بوده بلکه حاصل خرد جمعی و تصمیم کلی نظام بوده است.» فرافکنی با پیوند وضع موجود و عملکرد جریان انقلابی بخشی از اصلاح طلبان هم در این مدت ترجیح داده اند به جای روبرویی با حقیقت و پاسخگویی، خود را پشت مردم مخفی کنند و انگشت اتهام خود را به سوی جریان رقیب دراز کنند. در این شرایط عملا حرفی از ظرفیت های بالقوه برجام که پیشتر وعده داده شد و حال در بالفعل شدن ابتر مانده است به میان نمی آید و به جای آن با سیاهنمایی کارنامه جریان انقلابی تلاش می کنند وعده های داده شده در اذهان افکارعمومی جای خود را به نفرت از جریان رقیب بدهد. عبداله ناصری مشاور ارشد رئیس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاحات در خصوص بی ثمر بودن گفت و گوها با آمریکا و توافق برجام این گونه واکنش نشان می دهد: « جريان راديكال به اين سادگيها نميتواند از اشتباهات آن زمان خود را مبرا كند. خيلي از اين تحريمها به خاطر موضعگيريهاي جريان تندرو بر كشور تحميل شد و بنابراين خيلي بعيد است كه بتوانند قدرت پيشين خود را كسب كنند. تثبيت تحريمها در دولت آقاي احمدينژاد ربطي به اصلاحطلبان ندارد. جريان اصلاحات مسوول شرايط كنوني نيست، بلكه اين هزينه سنگين را تحريمها به كشور تحميل كرد. امروز خيلي از همين تندروها ميگويند كه برجام دستاوردي نداشته است. درحالي كه گويي يادشان رفته كه اين شرايط حاصل سوءتدبير دولت پيشين است. اگر هم برجام لغو شود، افكار عمومي به خاطر دارد كه اين شرايط محصول عملكرد كدام جناح است.» حفظ روزنه های توفیق در کارزار انتخاباتی با چاشنی فرار رو به جلو روحانی در حالی با استفاده از پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان راهی پاستور شد که هیچ یک از وعده های او تاکنون محقق نشده است. عدم تحقق رفع حصر با وجود اینکه دست روحانی درقامت رئیس شورای عالی امنیت ملی کاملا باز است، عدم جوانگرایی در کابینه و بدنه مدیریتی دولت، عدم انتخاب وزیر زن، عدم ثبات در بازر ارز، عدم خروج اقتصاد از رکود و شکل نگرفتن رونق اقتصادی برشی از وعده های پیش از انتخابات روحانی بود. در این میان، فیلتر تلگرام که با تایید وزیر ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی صورت گرفت و همچنین، ابتر ماندن برجام عملا سبب شد چنته روحانی از هرگونه دفاع از کارنامه اش خالی بماند. اصلاح طلبان به خوبی می دانند که عدم توفیق روحانی یعنی شکست از پیش نوشته شده آن ها در انتخابات 98 مجلس و 1400 ریاست جمهوری. در این شرایط برجام سبب شد تا اعتماد به دولت نزد افکارعمومی به مویی بند باشد که با بر هم زدن معادلات و زدن زیر میز بازی از سوی ترامپ عملا این تار مو نیز در آستانه پاره شدن قرار گیرد. در این شرایط اصلاح طلبان لاجرم بر طبل فرافکنی می کوبند تا با تاکتیک های مندرس افکارعمومی را از اقدامات و تصمیمات اشتباه دولت منحرف سازند. بزک کردن برجام بدون آمریکا اما طیفی دیگر از اصلاح طلبان وظیفه پمپاژ امید واهی به افکارعمومی از طریق جانبخشی به پیکره در آستانه احتضار برجام را بر عهده داشتند. آن ها ضمن برجسته سازی و مبلاغه پیرامون دستاوردهای برجام، آن را موفقیتی برای جمهوری اسلامی تعبیر و تفسیر کردند. از جمله آن ها معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور بود که تاکید کرد: «اگر برجام تحقق نمییافت خیلی راحت جنگی دیگر، مداخلیای دیگر، ناامنی و افزایش نظامیگری رخ میداد. اما با تحقق برجام اینطور نشد. طرفین مذاکره با گفتوگو به توافق رسیدند و این امری مهم است. این نمایش شفاف و واضح مناظره و مذاکره است که نشان میدهد قدرت این را دارد تا علیرغم تمامی اختلافات، مناقشات و درگیریها را حل کند.» بهره سخن: برجام با خروج آمریکا در آستانه فروپاشی ست و در آینده نزدیک و با خروج اروپایی ها عملا به حیات خود پایان خواهد داد. در این میان انتظار می رود اصلاح طلبان مسئولیت اشتباهات خویش را بپذیرند و اصولگرایان نیز در صورت اذعان اصلاح طلبان، این اشتباهات را به مثابه گرزی بر سر جریان رقیب فرود نیاورند. آنچه بدیهی ست اینکه در شرایط فعلی و در نسخه های ارائه شده توسط جریان های سیاسی در دوران احتضار برجام لازم است تجربیات لازم از گفت و گوهای صورت گرفته احصا شود. تا زمانیکه نگاه درونزا به اقتصاد وجود نداشته باشد و نگاه تصمیم گیران و تصمیم سازان به بیرون از مرزها معطوف باشد، نمی توان در مسیر توفیق گام برداشت. تجربه نشان داده هر جا اتکای به پتانسیل های داخلی صورت گرفته توفیق و پیروزی برای کشور به ارمغان آورده است. موفقیت های چشمگیر در عرصه نظامی و موشکی، پیروزی های بزرگ در حوزه علمی اعم از: نانو، لیزر، زیست فناوری و از همه مهمتر فناوری هسته ای از جمله دستاورهای کشور است که از قبل عدم تکیه بر کشورهای غربی به ثمر رسیده است. دوراهی سازش یا بقا نطق سهشنبه شب دونالد ترامپ با شمشیر تحریم و تهدید آغاز شد و با شاخه زیتونی غیرمنتظره پایان یافت. نکته مهمی که عمدتاً نادیده گرفته شده این است که دونالد ترامپ پس از بر هم زدن برجام و لفاظیهای جانبی آن، پیشنهاد یک «توافق پایدار» با «رهبران ایران» را روی میز گذاشت. این پیشنهاد منطقاً در ماههای آینده به مهمترین مساله در ساختار جمهوری اسلامی تبدیل میشود. آن چه دولت آمریکا میخواهد یعنی مذاکره درباره فعالیتهای موشکی ایران و نقش جمهوری اسلامی در خاورمیانه در واقع همان برجام دو و سه روحانی است که توسط آیتالله خامنه ای در نطفه خفه شد. خط فکری مصالحه با آمریکا و حل و فصل منازعات موجود یک خط فکری قدیمی در حکومت روحانیون است و انجام مذاکره بر سر فعالیتهای موشکی یا موجودیت اسرائیل واقعاً امر محالی نیست. مساله البته به این سادگی نیست. واضح است که در کوتاه مدت سقوط برجام به تقویت احساسات ضد آمریکایی و جناح تندرو منجر خواهد شد. تصمیم ترامپ در واقع تیر خلاص به وجهه عمومی حسن روحانی است. دولت او از این پس دولتی کاملاً روزمره و کارگزار خواهد بود که نه تنها در اجرای وعدههای خود شکست خورده، که آخرین سنگرها یعنی تلگرام و برجام را هم از دست داده است. دایره عمل سپاه پاسداران به بهانه حفظ امنیت یا دور زدن تحریمها گسترش خواهد یافت، سطح سرکوب و سانسور افزایش یافته و بخشی از ساز و کارهای دوران احمدی نژاد دوباره احیا میگردد. آیتالله خامنهای هم همچنان که در اولین واکنش خود به نمایش گذاشت در موضعی حق به جانب مینشیند و وجدان عمومی طبقه متوسط که تصمیم ترامپ را غیرقانونی و زورگویانه میداند نیز تا اندازهای با او همدلی نشان میدهد. این اما اول داستان است. تردیدی نیست که روزهای سختی در انتظار اقتصاد داخلی است. مواجهات نظامی ایران و اسرائیل در سوریه و فشارهای بی امان محور واشینگتن - ریاض - تل آویو شرایط حکومت را بسیار پیچیده کرده. اعتراضات دی ماه زنگ خطر را به صدا در آورده. شکاف عظیمی میان ملت و حکومت است، جامعه به روزهای ناامیدی پس از وقایع ۸۸ بازگشته و دهها بحران ریز و درشت بر سر حکومت آوار شده است. مدیریت چنین فشار سنگینی برای ساختار ناکارآمد موجود بسیار دشوار و شاید حتی غیرممکن باشد. در شرایطی که حکومت در دوراهی «سازش» یا «بقا» قرار گرفته، موافقت آیت الله خامنهای با چنین مذاکرات جامعی دور از انتظار نیست. همچنان که او در سالهای آخر احمدینژاد هم با مذاکرات محرمانه در مسقط موافقت کرد. خروج آمریکا از برجام در واقع جمهوری اسلامی را در مسیری بدون بازگشت قرار داده که انتهای آن یا مصالحه با جامعه جهانی یا تغییرات محتوایی در نظم سیاسی فعلی است. رهبر جمهوری اسلامی با پیش گرفتن چنین سیاستی، دو هدف دارد. نخست آنکه در پی حفظ پایگاه اجتماعی خود به عنوان رهبری در خط مقدم پیشبرد ایدئولوژی مبارزه با استکبار و سلطه غرب است؛ و دوم، میخواهد موقعیت مذاکرهکنندهگان را با وجود یک مخالف جدی در راس هرم قدرت، تقویت کند تضمین به ایران، یا تضمین از ایران؟ از همان لحظات اول اعلام خروج آمریکا از برجام اروپاییها یک نفس تکرار کردهاند به قرارداد پایبند میمانند. این پایبندی اگر بخواهد جنبه واقعی به خود بگیرد باید متضمن عدم تمکین شرکتهای اروپایی به تحریمهای آمریکا باشد و به ایران اطمینان دهد که فشار تحریمی بر اقتصاد ایران به رغم تصمیم ایالات متحده به دوران قبل از برجام بازنخواهد گشت. واقعیت ولی این است که اروپا چنین تجربهای از درافتادن اقتصادی با آمریکا را ندارد و تاکید و قول و قرارهای مقامهای سیاسی آن لزوما ملاکی برای رفتار شرکتها و موسسات اقتصادی اروپا نیست. اقتصادهای اروپا برای ادامه یا گسترش فعالیت در ایران از دولتهایشان تضمینهای حمایتی در برابر تحریمهای آمریکا طلب خواهند کرد، ولی دولتها با توجه به نقشی که مناسبات اقتصادی با آمریکا برای اتحادیه اروپا دارد بعید است که به چنین کاری که متضمن درافتادن با دولت و اقتصاد آمریکاست قادر باشند. به این ترتیب اروپا به سختی میتواند به قول و قرار خود به ایران عمل کند و حافظ برجام با شرایطی نسبتا قابل قبول برای ایران باشد. ایران ولی میتواند در ۶ ماه آینده ایران امتیازهایی را در دست اروپا بگذارد که ایرادها و مشکلات واقعی و غیرواقعی آمریکا در رابطه با ایران را تا حدی بلاموضوع کند و آلمان و فرانسه و بریتانیا را در متقاعد کردن واشنینگتن در به جریان نیانداختن دستکم بخشی مهم از تحریمها در موضعی قوی قرار دهد. این امتیازها میتواند حرکت ایران به سوی تغییر در برخی از سیاستهای منطقهایاش باشد: یک دستکردن مواضع و سیاستها در گستره مسائل منطقهای و بینالمللی و خلع ید کردن نهادهای نظامی و امنیتی در این عرصه، دوریگزیدن رسمی از شعار و رویکرد معطوف به نابودی اسرائیل، وعده مساعد و تلاش در راستای ایجاد ساختارهای امنیتی مشترک در منطقه با وساطت اروپاییها که خطر واقعی یا کاذب ناشی از موشکهای ایران را هم بلاموضوع کند، تقویت نقش میانجگیری اروپا در مناقشه با عربستان و فرستادن سینگنالهایی جدی برای حل مناقشات منطقهای و پایان دادن به جنگ نیابتی با این کشور. در یک کلام بیش از آن که اروپا برای حفظ برجام بتواند به ایران تضمین دهد، شاید این ایران است که به دلیل تاخیرها و تعللها و عدم استفاده به موقع از فرصتها (مثلا مذاکرات همهجانبه با دولت اوباما برای حل بسیاری از مناقشات دیرین که قبل از بحران هستهای هم وجود داشتند) حال باید مثل ماجرای اشغال سفارت آمریکا یا قبول قطعنامه ۵۹۸ یا قبول محدودیت غنی سازی تصمیمهای دقیقه نودی بگیرد و تضمینها و تغییراتی در عرصه سیاست خارجی خود به اروپاییها نشان دهد. نقش دوپهلوی رهبرِ مذاکرات هستهای خروج آمریکا از برجام، اتفاق شوکهکنندهای نبود، اما اقدامات بعدی طرفهای درگیر در این قرارداد، گیجکننده و پیچیده است. هنوز معلوم نیست اروپاییها که تا اینجا، قاطعانه از توافق هستهای حمای کردهاند، چگونه میتوانند در مقابل تهدیدهای ایالات متحده ایستادگی و مفاد آن را مطابق آنچه تعهد دادهاند، به نفع ایران پیاده کنند. در ایران کار برای دولت جمهوری اسلامی حتی سختتر است. روحانی و کابینهاش، از یک طرف باید با کشورهای باقیمانده در برجام مذاکره و برای زنده نگهداشتن آن چارهجویی کنند و از طرف دیگر با مصائب داخلی تصمیم آمریکا روبرو شوند. بخشی از این مشکلات، پیچیدگیهای سیاست در ایران است. این اتفاق مجالی برای اقتدارگرایان ایجاد کرده تا در مقابل دولت عرض اندام کنند. آیتالله علی خامنهای نیز در یک سخنرانی، موضعی دوپهلو گرفته و همانند مشی سیاسی بیش از یک دهه گذشتهاش در قبال پرونده هستهای، حاضر به پذیرش مسئولیت مستقیم راجع به برجام نشده است. رهبر جمهوری اسلامی، همواره در اظهاراتش، تصویری از یک منتقد جدی مذاکرات و توافقنامه نمایش داده و آنچه با مصالحه هستهای به دست آمد را توافقی مطلوب ندانست. او در اظهارات روز چهارشنبه، ۹ اردیبهشت خود، عملکرد دولتمردان را زیر سوال برده و گفته که از اول هم رغبتی به پیموده شدن این مسیر نداشته است،اما بر خلاف تهدیدهای گذشتهاش برای عکسالعمل فوری، از اروپا خواسته تضمین دهند که زیر برجام نمیزنند. به این ترتیب وی از یک سو در پس پرده تمام آنچه که در حوزه فعالیتهای هستهای ایران میگذرد را مدیریت میکند،ودر همین حال در قامت مخالف مذاکرات، ظاهر میشود. رهبر جمهوری اسلامی با پیش گرفتن چنین سیاستی، دو هدف دارد. نخست آنکه در پی حفظ پایگاه اجتماعی خود به عنوان رهبری در خط مقدم پیشبرد ایدئولوژی مبارزه با استکبار و سلطه غرب است؛ و دوم، میخواهد موقعیت مذاکرهکنندهگان را با وجود یک مخالف جدی در راس هرم قدرت، تقویت کند. شبیه به تاکتیکی که دهه هشتاد، در دوران دبیری علی لایجانی بر شورایعالی امنیت ملی پیاده شد. و به گفته سیروس ناصری،از اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای در آن زمان، "برای اینکه غربی ها کمی بدانند مخالفینی هم در کشور هست"، چهره منتقد به خود گرفت و در این مخالفت تا آنجا پیش رفت که جملهاش مبنی بر اینکه "در غلطان دادیم و آبنبات گرفتیم" هنوز هم برایش دردساز است. گمان میرود این بار نیز چنین سیاستی پیاده میشود. استراتژی قربانی کردن جایگاه دولت برای حفظ برجام و تقبل نکردن مسئولیت پیامدهای شکست آن. نتیجه سیاستهای جمهوری اسلامی خروج آمریکا از برجام بیعارضه نیست؛ به ویژه عواقب آن دامن مردم ایران را میگیرد اما به باور من این عواقب بیش از آنکه از سوی آمریکا و تحریمهایش صادر شود، حاصل طبیعی سیاستهای جمهوری اسلامی خواهد بود. برای جمهوری اسلامی که بیش از دو سال است برجام را حاصل دیپلماسی اعتدالگرایانه خود معرفی کرده و ضعفها و ناکامیهای گذشته و حال را نتیجه ناکارآمدی دولتهای پیشین و تحریمهای سنگین جهانی دانسته و با این کار، با تبلیغات گسترده مردم را پیش و پس از برجام به پای صندوقهای رای کشانیده و حمایت آنها را جلب کرده، توضیح بحرانهای حاصل از نابسامانی اقتصادی مانند اعتراضات خیابانی دیماه ۹۶ و بالا رفتن قیمت ارز و فقر گسترده مردم کار سادهای نیست. اکنون خروج آمریکا از برجام این فرصت طلایی را به دست حکومت داده تا با استفاده از آن ناتوانی خود را در تامین مطالبات مردم به گردن بازگردانده شدن تحریمها بیندازد و با بینیاز دانستن خود از پاسخگویی به غرب، بر نقض حقوق بشر در ایران و سرکوب اجتماعی و ایجاد تضییقات بیشتر برای فعالان سیاسی و مدنی، بیفزاید. به این ترتیب، حتی پیش از آنکه تحریمها درهای جهان را به روی ایران ببندند، تندروهای داخلی فرصت تاخت و تاز خواهند یافت، ایران برای افزایش حضور نظامی خود در منطقه بهانه کافی خواهد داشت، کاسبان و چهرههای تازه لابیگری و پولشویی پا به عرصه وجود خواهند گذاشت و حاکمیت دلیلی برای ارائه توضیح درباره سرنوشت سرمایههایی که در دوران لغو تحریمها به ایران منتقل شد و مردم سهمی از آن نیافتند، نخواهد داشت. در چنین شرایطی، وضعیت معیشت و زندگی اجتماعی مردم گرچه ممکن است بدتر شود، اما خود مردم شرایط را از آنچه هست فاجعهبارتر تصور خواهند کرد. سایه جنگ بالای سر ایران سنگین است. خروج آمریکا از برجام این سایه را سنگینتر میکند. چهار سال پیش هم اگرچه احتمال جنگ وجود داشت، اما وضعیت خاورمیانه به اندازه امروز ناپایدار نبود. آستانه تحمل ایران چقدر است خروج آمریکا از برجام حتی اگر به معنی پایان برجام نباشد، عواقب ناگواری برای جامعه ایران به دنبال دارد. اقتصاد ایران در حال حاضر در وضعیت شکنندهای است و نظام سیاسی و اجتماعی کشور در وضعیت بحرانی و در آستانه فروپاشی قرار دارد. تابآوری جامعه ایران در حال حاضر بسیار پایین است، به مراتب پایینتر از سالهای ۹۰ تا ۹۴ که تحریمهای بینالمللی به رهبری ایالات متحده آمریکا، عرصه را بر ایران تنگ کرده بود. ۱- نگاهی به آمار رشد اقتصادی ایران در سالهای اخیر نشان میدهد، وضعیت اقتصادی ایران تا چه اندازه وابسته به برجام و نفت است. اگر تحریمها آن طور که آمریکاییها گفتهاند پیش برود،سقوط قابل ملاحظه اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸ دور از انتظار نیست. این در حالی است که حتی با پیشبینی رشد اقتصادی مثبت و پایدار هم، امیدی به رفع و رجوع بحران تولید در ایران و سایر بحرانها نبود. ۲- اقتصاد ایران ظرفیتهای بازتولید داخلی خود را از دست داده است. به طور مشخص در مسکن هر چه ممکن بود طی سالهای ۹۰ تا ۹۴ ساخته شد تا چیزی برای روز مبادا باقی نماند. مسکن پناهگاه دولت احمدینژاد و یکی، دو سال اول دولت روحانی، برای فرار و به عقب انداختن اثرات تحریم بود، اما روشن است، در حال حاضر چیزی از مسکن در اقتصاد ایران باقی نمانده و شیره جان ساختوساز به عنوان یک اقتصاد مستقل و داخلی به طور کامل مکیده شده است . ۳- حوزه تاثیر تحریمها اقتصادی است، اما تبعات اصلی آن در حوزه اجتماعی نمایان خواهند شد. افزایش قابل ملاحظه ۵۰درصد بیکاری (صرف نظر از اینکه تقصیر دولت است یا نیست)، کاهش قدرت خرید و سقوط پول ملی به اندازه کافی و ملموس روی جامعه اثر گذار بوده است. نشانههای یاس و ناامیدی در جامعه ایران و حتی نخبگان رسمی و غیررسمی آشکارا پیدا است و آثار از بین رفتن سرمایه اجتماعی به طور واضح مشخص است. در چنین وضعیتی خروج برجام و تحریمهای تازه ویرانگر خواهند بود. ۴- اثرات بحرانهای زیستمحیطی در سالهای اخیر به طور محسوسی برای همه لایههای جامعه نمایان شده. بحران محیط زیست به خودی خود اثرات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی زیادی دارد و توان تحمل و تابآوری جامعه ایران را پایین میآورد. ترکیب هر بحران دیگری با آن اثرات تخریبی تصاعدی دارد. ۵- بحرانهای سیاسی و امنیتی ایران در ماههای اخیر نشانهای روشن از پایین آمدن آستانه تحمل جامعه ایران است. آنچه در یک سال اخیر در ایران گذشته نشان میدهد، عرصه حتی از سالهای پایانی دهه ۸۰ بر جامعه ایرانی تنگتر است. ۶- سایه جنگ بالای سر ایران سنگین است. خروج آمریکا از برجام این سایه را سنگینتر میکند. چهار سال پیش هم اگرچه احتمال جنگ وجود داشت، اما وضعیت خاورمیانه به اندازه امروز ناپایدار نبود. روی کاغذ اگرچه برجام همچنان برقرار است، اما روی همان کاغذ و بر اساس حساب و کتابهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، ایران در آستانه فروپاشی قرار دارد. البته باید منتظر ماند و دید نه روی کاغذ که در عالم واقع چه خواهد شد. 83) دولت و اصلاحطلباندولت و اصلاحطلبان طوری رفتار میکنند که انگار در 5 و نیم سال گذشته کسانی غیر از «روحانی و جهانگیری» در ایران، رئیسجمهور و معاون اول بودهاند و هیچکس هم در این میان «تَکرار» نکرده است! سرویس سیاست مشرق – طی یک و نیم سال گذشته از عمر دولت دوازدهم که شاکله آنرا رئیسجمهور روحانی و اصلاحطلبان تشکیل دادهاند؛ معضل مهمی به نام «مسئولیتپذیری» و اینکه مسئول «وضع موجود» کیست؟ بروز کرده است. البته پاسخ واضح است. مسئول وضع موجود کسانی هستند که خود را «فدائیان روحانی» نامیدند، گفتند ما تضمین او هستیم[1] و در شب انتخابات فیلمی را با محتوای «تَکرار میکنم» در حمایت از روحانی منتشر کردند و از این گفتند که تکرار میکنم...به روحانی و لیست امید رأی بدهید! اما این پاسخ واضح گویا در ستاد مشترک دولت و اصلاحطلبان هیچ طرفداری ندارد. این روزها مسئولیت هیچ بخشی از وضع موجود از سوی آنها بر عهده گرفته نمیشود و طوری رفتار میکنند که انگار در طول 5 و نیم سال گذشته، کسانی غیر از روحانی و خاتمی و جهانگیری و... برجام را طراحی کردهاند، از روحانی حمایت کردهاند و اوضاع فعلی را پدید آوردهاند! این گزاره عجیب و حتی شاید متوهمانه اما واقعیتی است انکار ناپذیر. 84) روسیه هرگز متحد استراتژیک ایران نبوده است✍️محسن امینزاده 🌿 بهكار بردن عبارت "متحد استراتژيك" اصولاً در مورد روسيه غلط است. روسيه نيز چنين باوری ندارد. روسيه از دوران تاسيس خود پس از فروپاشی شوروی بيشتر از آنكه متحد ايران باشد، رقيب منطقهای ايران بوده و هست!!، در بازار نفت. در بازار گاز. در مديريت تحولات منطقه. در آسيای ميانه و قفقاز. در عراق. در افغانستان. در درياي خزر. حتي در خاورميانه عربی 🌿در همه اين حوزهها روسيه رقيب ايران است. 🌿در مقاطعی كه همکاری دو كشور به شكل بارزی به نفع روسيه باشد، امكان همکاری خوبی فراهم میشود. درغيراينصورت، روابط دو كشور گاه حتی به رقابتهای نامناسب و دور از انتظار از سوی روسيه هم كشيده میشود. همچنان كه احتمال دارد در بازار نفت و در همکاری روسيه با آمريكا برای كنترل قيمت نفت و كمك غيرمستقيم به تحريم نفتی آمريكا عليه ايران، به چنين وضعیتی كشيده شود!!. 🌿كارنامه اتحاد شوروی و نیز روسيه در مناسبات با ايران بد است. متاسفانه تاريخ نشان میدهد كه اختلافات ميان دو كشور هرگز بدون دخالت خارجی حل نشده است. 🌿پس از انقلاب اسلامی بهرغم انتظارات زیادی كه از همسایه شمالی میرفت، اتحاد شوروی از شرايط ايران سود جست و افغانستان را اشغال كرد!!. در جنگ ايران و عراق ، تمام کمکهای ممكن را به دولت صدام كرد. عمدهسلاحهای صدام روسی و بخشی از ان فرانسوی بود. روسيه مدرنترين سلاحهای خود را در سالهای آخر جنگ به صدام داد!!. 🌿 پس از فروپاشی شوروی پيمان پنهان روسيه و آمريكا برای ندادن سلاح به ايران (پيمان گرـ چرنومردين) كه مدتها بعد توسط آمريكا فاش شد، برای ايران تكاندهنده بود!!. در تقسيم زير بستر دريای خزر روسيه زيركانه منافع مورد نظر خود را بهدست آورد و ايران را بهكلی تنها گذاشت. 🌿امروز روسيه با تمام توان مصمم است كه به هر شيوه مانع ورود گاز ايران به بازار اروپا شود. مشتاق است كه بازار گاز تركيه را تصاحب و ايران را از اين بازار بيرون كند. از گرفتن سهميه ايران در بازار جهاني نفت استقبال میكند!!. از حذف ايران در مديريت مناسبات سیاسی منطقهای استقبال میكند و از گسترش نفوذ اقتصادی ايران در آسيای ميانه و قفقاز ناخشنود میشود. در اين زمينه حتی تركيه را به ايران ترجيح میدهد. 🌿موارد خیلی بیشتری از رقابتهای دو كشور میتوان نام برد كه نشان از فقدان اشتراك منافع مستحكم دو كشور در مسائل سیاسی و اقتصادی راهبردی دارد. 🌿 پوتين اخيرا براي اولين بار از روابط راهبردی دو كشور نام برد كه با مفهوم اتحاد استراتژيك متفاوت است و به تعبيري توصيف كننده همکاریهای جاری دو كشور بخصوص در سوريه است كه منافع راهبردی مهمی برای روسيه دارد. در بحران سوريه، ايران به روسيه كمك كرد كه نهتنها از انزوایی ديرپا خارج شود، بلكه به بازيگر قدرتمندی در خاورميانه بدل شود. 🌿در غياب دیپلماسی موثر و قدرتمند ايران، روسيه نقش کلیدی سیاسی ـ راهبردی در بحران سوريه پيدا كرد و بهرغم تداوم بحران مناسباتش با غرب درمورد اشغال شبه جزيره كريمه، از اين موقعيت برای بهبود و ارتقای روابط خود با غرب بسيار سود برد. 🌿با اين همه بايد همکاریهای دو كشور با جديت كامل و بهصورت برد ـ برد دنبال شود و البته ايران بايد به شکلی عمل كند كه روسيه طبق سنت گذشته در نقطه برد، ايران را دور نزند. بههرحال روابط ايران و روسيه برای دو كشور اهميت زیادی دارد و ايران بايد همواره روابط حسنه خود با روسيه را با رعايت مراقبت های مذكور حفظ كند. 🌿غيرقابل اعتمادتر بودن روسيه از آمريكا و اروپا نيز عبارت دقیقی نيست. ما و روسيه همسايه هستيم و به روابط با يكديگر نياز داريم، اما اروپا و آمريكا چنين نیازی به روابط با ايران احساس نمیكنند. 🌿نياز متقابل ايران و روسيه پیوندهای خوبی برای همکاری دو كشور ايجاد كرده است. بهخصوص در شرايط کنونی كه روسيه مناسباتش با غرب تيره شده است و روابط ايران براي اين كشور فرصتساز است!!. روسیه تا اطلاع ثانوی به روابط خود با ايران بهخصوص در تحولات خاورميانه بهعنوان روابطی با منافع راهبردی برای روسيه نگاه میكند. 🌿روسيه كاملا علاقهمند به مديريت غيرمستقيم مناسبات ايران و اسرائيل در سوريه و لبنان است و در اين زمينه بدون كار علنی و تبلیغاتی و بدون ايجاد حساسيت، اقداماتی را دنبال میكند. تردید ندارم که روسیه بسیار علاقمند است که میانجی گفت و گوی ایران و ترامپ هم بشود. 🌿مفهوم «نگاه به شرق» در ادبیات سیاسی جاری ایران مفهوم مغالطه آمیز و گمراه کننده ای است. شاید بهتر باشد به جای عبارات گمراه کننده به رویکرد لاعلاج ایران در این وضعیت عنوان : «یافتن ممکن ترین و کم خسارت ترین انتخاب ها در شرایط اجبار» بدهیم. 85) اصلاحطلبان: حامیان سرسخت؛ مدافعان همیشگیاز راست محسن امینزاده، بهزاد نبوی، علی شکوریراد، محسن میردامادی اصلاحطلبان از ابتدای شروع مذاکرات هستهای جزو حامیان اصلی دولت حسن روحانی در پیشبرد این مذاکرات بودند. آنها در هر شرایطی از دولت در مقابل مخالفان برجام دفاع کردهاند. محسن امینزاده، معاون اسبق وزارت خارجه در دولت محمد خاتمی این توافق را "بزرگترین پیروزی تکنیکی تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی" میدانند. آقای امینزاده همچنین معتقد است دلیل عدم استفاده مناسب از این توافق در داخل کشور "نبود اجماع" بوده و به طور تلویحی محافظهکاران را مقصر این مسئله میداند. بهزاد نبوی نیز از این منظر با آقای امینزاده هم نظر است و میگوید برجام که امضا شد و هنوز "مرکبش خشک نشده بود" که حمله محافظهکاران به آن شروع شد. او معتقد است درحالی که تا یکی، دو ماه بعد از امضای برجام "دهها هیئت بزرگ اروپایی، ژاپنی، کرهای و..." برای مذاکره به ایران میآمدند، "تندروها" با اقدامات "ماجراجویانه" مانع از تحقق اهداف برجام شدند و نتیجه گرفته است که این مسائل سبب شد در دوران اوباما نیز نتوانیم از نتایج برجام استفاده کنیم. آقای نبوی علت خروج ترامپ از برجام را هم به رفتارهای "تندروهای داخلی" مرتبط میداند زیرا آنان "خواسته یا ناخواسته" به طرف آمریکایی برای خروج از برجام بهانه دادند. علی شکوری راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اما میگوید که "مخالفان دولت، به خاطر حسادتشان به دستاوردهای دولت به برجام حمله میکنند". آقای شکوریراد گفته که آنها چون نتوانستند به یک توافق "با چند پله پایینتر" با غرب برسند و "هنرش" را نداشتند امروز به دولت حمله میکنند و برجام را "تخطئه" میکنند. به اعتقاد وی دلیل خروج آمریکا از برجام این بود که این معاهده به ضرر ایالات متحده بود اما اصولگرایان به عکس معتقد بودند که "ما خیلی در برجام امتیاز دادهایم و بر این اساس ادعا میکردند که آمریکا هرگز از برجام خارج نمیشود". محسن میردامادی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم نیز خواستار حفظ برجام است و میگوید: "ما امروز چارهای نداریم جز اینکه با اروپا همراه شویم؛ هرچند نتایجی که میتوانیم به دست آوریم به مراتب کمتر از زمانی است که امریکاییها در برجام بودند" و نتیجه خروج ایران از برجام را نزدیکی هرچه بیشتر اروپا به آمریکا و بر علیه ایران میداند. با این اوصاف باید دید در ۱۳ آبان و خروج کامل ایالات متحده آمریکا از برجام و تبعات اقتصادی و سیاسی این اقدام، چه در داخل و در خارج از کشور، نیروهای سیاسی و جناحهای اصلی قدرت در جمهوری اسلامی چگونه با این رویداد برخورد خواهند کرد و آیا تمامی آنان مانند آنچه سخنگوی جمنا عنوان کرده بود، به انسجام و یکپارچگی در موضع گیری علیه آمریکا خواهند رسید یا اینکه همچنان برجام و حفظ آن مدافعانی در میان نیروهای سیاسی فعال در داخل کشور خواهد داشت. [1]- سانتریفیوژ [2]-سانتریفیوژیا گریزانه به ماشینی مخطروطیشکل گفته میشود که در چرخه تولید انرژی هستهای، امکان غنیسازی اورانیوم را فراهم میآورد.
|