تاکنون سابقه نداشته که دبیر شورای عالی امنیت ملی ، نفوذی دشمن و جزء براندازان آن کشور باشد.
کشمیری، فردی دائمالوضو و مقید به شعائر مذهبی بود.او موقع بارش برف زمانی که صدای اذان را میشنید، اورکت خودش را درمیآورد و در پیادهرو نماز میخواند. کشمیری آنقدر خود را متدین و حزباللهی جا زده بود که حتی شهید رجایی نیز به او اعتماد کامل پیدا کرده بود.کسمیری در برهه ای از زمان قصد داشت امام خمینی(ره) را در جماران به شهادت برساند. آن روز، پاسدار حفاظت در جماران، کیفِی را که در دست کشمیری بودجهت بازرسی از دست وی که کشمیری عصبانی شده و شانتاژ میکند تا مانع از بازرسی کیف شوند. شهید رجایی که پیشتر از کشمیری از گیت عبور کرده بود، بازگشته و برای ختم ماجرا، کیف را میگیرد تا خودش آن را داخل ببرد. اما پاسدار حفاظت مجدداً ممانعت کرده و میگوید حتی اگر شما هم بخواهید ببرید، من وظیفه دارم کیف را بازرسی کنم.شهید رجایی کیف را جهت بازرسی به پاسدار تحویل میدهد. در این لحظه کشمیری با عصبانیت کیف را از دست شهید رجایی گرفته و قهر میکند و به نشانهی آنکه با او برخورد شده است بازمیگردد و آن روز به دیدار امام نمیرود. دو روز بعد کشمیری با همان کیف به دفتر نخستوزیری میرود و فاجعه هشتم تیر رقم میخورد و خود نیز قبل از انفجار بمب، از دفتر نخستوزیری خارج و ناپدید میگردد. چرا چنین اتفاقی افتاد؟ چنانچه در ساختار مدیریتی نظام، شهید رجایی هم بشویم، اعتماد بیجا به برخی اطرافیان خود، چنین تبعاتی در پی دارد.
سالروز شهادت شهیدان رجایی و باهنر گرامیباد.