عضو مرکز مطالعات راهبردی ناجا گفت: رزمندگانی هم که بنا به دلایلی در جبهه نبوده و در کنار خانواده هایشان بودند هنگام سال تحویل آرزوی حضور در جبهه ها را داشتند.
در آغازین روزهای سال 1395، میهمان سرتیب دوم ستاد پاسدار سیروس سجادیان بودیم که با رویی باز و لبخند همیشگی خود ما را به حال و هوای نوروز در ایامی نه چندان دور برد. ایامی که جوانان این مرز و بوم درگیر جنگی تحمیلی و دفاعی مقدس از کیان ایران اسلامی بودند و شاید مقدس بودن این جنگ است که شیرینی ای در دل رزمندگان به جای گذاشته که با وجود همه سختی ها و مشکلات این جنگ هشت ساله، و بخصوص از دست دادن بهترین یاران و دوستان، هنوز هم با حسرت به آن زمان می اندیشند و دوست دارند آن حال و هوا را.فرمانده سابق انتظامی استان فارس در گفتگو با دفاع پرس به سوالات ما پاسخ می گوید. به امید موفقیت های روزافزون این سرباز سرافراز ایران اسلامی متن مصاحبه با ایشان را می خوانیم:*رزمندگان تحویل سال و ایام نوروز را در جبهه چگونه می گذراندند؟گذرآن زمان در تحویل سال و ایام نوروز بستگی به حضور رزمندگان در خط مقدم ویا عقبه و یا بیمارستانهای صحرایی و .....داشت.آن دسته از افرادی که در خط مقدم بودند با توجه به حال و هوای موجود در خط مقدم این ایام را محدود تر برگزار می کردند اما مراسمِ سالِ نو افرادی که در عقبه بودند گسترده تر و با جمعیت بیشتری برگزار می شد.در زمان سال تحویل و نوروز افرادی که در خط مقدم بودند اغلب در داخل سنگر ها به استقبال سال نو می رفتند. در نوروز سال 1363موقع سال تحویل در خط مقدم بودیم. ما بچه های گروهان قاسم ابن الحسن که باید قسمتی از خاکریز را نگه میداشتیم در چند سنگر مستقر بودیم. موقعیت به گونه ای بود که نباید کوچکترین تحرک آشکاری را داشته باشیم. چهار نفر در یک سنگر بودیم و در همان سنگرِ چهار نفره سال نو را جشن گرفتیم و ضمن توسل به دعا و درخواست طول عمر با عزت برای حضرت امام خمینی (ره) و پیروزی رزمندگان با هدیه دادن بیسکویت به یکدیگر با لبانی خندان شیرینی عید را با تمام وجود احساس می کردیم.*تفاوت نوروز جبهه ها با نوروز ما؟ نوروز جبهه ها با اشک شوق و دوری همرزمان، یاد شهدا و از خانواده دور بودن آغاز می شد. در شهرها و روستاها معمولا با شادمانی های روزمره و دید و بازدیدها از اقوام و خویشان نوروزآغاز می شود اما در جبهه خویشان و دوستان همه در یکجا جمع بودند. دلها به هم نزدیکتر و عیدی مان، محبتهای بین دوستان و تحکم وفاداری به انقلاب بود.*هفت سین جنگ چگونه بود؟ توفیق داشتم به عنوان یک بسیجی عید نوروز 1363را در جبهه باشم. هفت سین ما در سنگر چهار نفره " سمبه تفنگ، سمینوف، سرنیزه، سوزن خیاطی، سیم ، سفره و سنگر" بود. هفت سین ها در مناطق عملیاتی بستگی به واحدهای عمل کننده داشت مثلا" سفره تخریب چی ها نسبت به خط مقدمی ها کمی رنگین تر بود آنها جدای از سلاح و... وسایلی مانند سیم خاردار، سمبه، سیم تله ، سیم چین و...... داشتند و یا بچه های تدارکات و ادوات هفت سین شان از قبیل سیب، سماق، سفره، سلاح، سام( موشک)، سمبه، سوزن نخ، سرب، سمباده، سرکه، سرنیزه و.... خیلی رنگین تر بود. *رزمندگان دوست داشتند سال تحویل را کنار خانواده باشند یا در جبهه؟رزمندگان هردو را دوست داشتند اما در جبه ها حال و هوای دیگری دارد. در آن زمان انسان دوست میداشت سال نو را با رزمندگان باشد. رزمندگانی هم که بنا به دلایلی در جبهه نبوده و در کنار خانواده هایشان بودند هنگام سال تحویل آرزوی حضور در جبهه ها را داشتند. *در صورتیکه خاطره ای از این ایام دارید بفرمایید.در نوروز 1363 در خط مقدم بودیم. در آن خط باید تمام فکر خود را بر روی غافلگیری یا دستگیری نیروهای عراقی که برای کمین می آمدند متمرکز می کردیم. توصیه فرمانده عزیزمان (شهید پاسدار رنجبر) که 6ماه بعد شهید شد این بود که این خط را تا جایی که می شود برای دشمن آشکار نکنیم زیرا دشمن احساس می کند این خط که فاصله ای حدود200 متری دارد خالی از حضور رزمندگان است. ما از چهار روز قبل از عید در این خط مستقر شده و تمام جوانب را رعایت کردیم. ساعت تحویل سال نو بود و تمام بچه ها در سنگرهای خود مشغول ذکر دعا تحویل سال بودند که ناگهان صدای رگبارمسلسل آمد از سنگر بیرون آمدیم و دیدیم یکی از رزمندگان بنام سید نصرالدین سجادیان که فرزند شهید هم بود با ندای الله اکبر و تیراندازی مداوم به سوی عراقی ها تحویل سال نو را اعلام کرد. اعلام تحویل سال نو همانا و بستن خط به توپ، رگبار و...... همانا. در مقابلِ آتش عراقی ها ما دیگر در آن خط هیچ تحرکی انجام ندادیم اما بچه ها در خط پشت سرِ ما ضمن پشتیبانی آتش، شرایط را طوری فراهم کردند که توانستیم حدود ساعت هشت شب آن خط را ترک کرده و به خاکریز دوم برگردیم و مراسم عید را فردای آن روز در عقبه بگیریم.